۷ فیلم برتر سینمای جهان درباره «انتخابات»

سینما به‌عنوان مهم‌ترین مدیوم سرگرمی مردم جهان همیشه نگاه ویژه‌ای به مقوله انتخابات داشته و برخی از فیلم‌ها هم تبدیل به آثاری ماندگار برای فیلمبازان شده‌اند.
کد خبر: ۱۲۴۲۰۷۲
|
۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۶ 11 June 2024
|
1963 بازدید

به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، سینما به‌عنوان مهم‌ترین مدیوم سرگرمی مردم جهان همیشه نگاه ویژه‌ای به مقوله انتخابات داشته است. فیلم‌های سیاسی مختلفی در زیرژانر‌های گوناگونی درباره انتخابات در طول تاریخ ساخته شده‌اند که برخی از آن‌ها تبدیل به آثاری ماندگار برای فیلمبازان شده‌اند. در این مطلب نگاهی داریم به چند فیلم مهم درباره پدیده انتخابات که نگاه ویژه و خاصی به این موضوع مهم سیاسی داشته‌اند.

نامزد (The Candidate)
فیلمی محصول سال ۱۹۷۲ که یک اثر سیاسی-کمدی است. کارگردانان بسیاری در دنیا تلاش می‌کنند با انتخاب ژانر کمدی در کنار ژانر اصلی فیلم‌شان، حرف‌های صریح‌تر و بی‌پرده‌تری را با زبان طنز بیان کنند. فیلم کاندیدا نیز با همین رویکرد ساخته شده و با وجود اینکه حال و هوای یک فیلم کمدی را تداعی می‌کند، اما شوخی‌هایی با علم سیاست و دوران انتخابات در آمریکا می‌کند که در یک اثر جدی، می‌توانست برای فیلمسازان دردسرساز باشد. در این فیلم رابرت ردفورد در نقش بل میک‌کی فرو رفته، مردی که بدون هیچ اطلاعاتی از دنیای سیاست توسط یک دموکرات وارد کمپین انتخاباتی ریاست جمهوری می‌شود. مک‌کی همه‌چیز را به شوخی می‌بیند و نمی‌تواند در کاری که وارد آن شده جدیتی داشته باشد. او با حال و هوای طنزآلودی که دارد مسیر کمپین را پیش گرفته و با اینکه توسط دیگران هم جدی گرفته نمی‌شود، ولی کم کم راه خودش را در دل مردم باز می‌کند. دیگر رقبای مک‌کی از اینکه او روز به روز محبوب‌تر می‌شود آشفته هستند و تصمیم می‌گیرند او را از صحنه سیاست حذف کنند و برای این کار هر حقه‌ای که فکرش را بکنید سوار می‌کنند.

همه مردان رئیس جمهور (All the President's Men)
فیلم همه مردان رئیس جمهور از بهترین فیلم‌های سیاسی تاریخ سینما به‌حساب می‌آید و رابرت ردفورد و داستین هافمن در نقش‌های اول و دوم درخشان ظاهر می‌شوند. این دو نقش دو خبرنگار واشنگتن پست با نام‌های باب و کارل را بازی می‌کنند که قرار است رسوایی ریچارد نیکسون را به بار بیاورند. فیلم درباره تقلب انتخاباتی نیکسون در زمان انتخابات است که یکی از مشهورترین وقایع تاریخ سیاست در زمان انتخابات به شمار می‌آید. این اتفاق که رسانه‌ها از آن به عنوان واترگیت یاد می‌کنند در نهایت منجر به استعفای رییس جمهور آمریکا شد. واترگیت نشان داد که خبرنگاران و رسانه چه نقش مهمی را در پدیده انتخابات بازی می‌کنند و این موضوع در فیلم هم به‌خوبی به‌تصویر کشیده است. بازی‌های رسانه‌ای و قدرت قلم خبرنگاران در فیلم همه مردان رییس جمهور هوش از سر مخاطب می‌پرداند و همین ویژگی‌های بارز است که منجر به بردن چهار اسکار برای این فیلم شد. جایزه اسکار بهترین طراحی لباس، بهترین فیلم‌نامه اقتباسی، بهترین بازیگر مکمل مرد و بهترین میکس صدا به این فیلم در سال ۱۹۷۶ رسید.

در خط آتش (In the Line of Fire)
کلینت ایستوود نگاه ویژه‌ای به عالم سیاست دارد و خودش بار‌ها و بار‌ها یا در چنین فیلم‌هایی نقش‌آفرینی کرده و یا سکان هدایت یک فیلم با پیام‌های پررنگ سیاسی را برعهده داشته است. فارغ از اینکه دیدگاه مشهورترین کابوی سینما در قبال سیاست درست است یا غلط، او یکی از بهترین بازیگرانی است که در این فیلم‌ها بازی کرده و در تک تک لحظات فیلم‌هایش می‌درخشد. ایستوود در فیلم «در خط آتش» هم پرفروغ ظاهر شده و یک تنه بار اصلی فیلم را بردوش می‌کشد. ایستوود در این فیلم دیگر یک کابوی بزن بهادر نیست و این بار در نقش یک مامور CIA به نام فرانک هوریگن ظاهر می‌شود. هوریگن از ترور جان اف. کندی آشفته‌خاطر و ناراحت است و بابت این موضوع مشکلات روحی روانی پیدا کرده است. او حالا باید در نقش بادیگارد رئیس جمهور بعدی مأموریت خودش را به درستی انجام دهد و او را در برابر یک مامور سابق سیا مصون نگه دارد. این مامور سابق با گروهی همکاری می‌کند که قصدشان ترور کردن رئیس جمهور جدید آمریکا در زمان کمپین‌های انتخاباتی است و هوریگن باید این نقشه‌ها را خنثی کند. ناگفته نماند این فیلم در سالی که اکران شد مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و توانست در چندین رشته از جمله بهترین تدوین و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در فصل جوایز اسکار نامزد بشود هرچند مورد بی‌مهری داوران این جشنواره قرار گرفت و نتوانست هیچ‌یک از جوایز را به خانه ببرد.

سگ را بجنبان (Wag the Dog)
فیلم سگ را بجنبان از بهترین آثار کمدی-سیاسی تاریخ سینما است و پر از ستارگان هالیوودی است: رابرت دنیرو، داستین هافمن، آن هیش، ویلی نلسون، وودی هرلسون، دنیس لری، کریستین دانست، آندره‌آ مارتین و جان مایکل هیگینز تنها چند بازیگر از این فیلم پرستاره هستند. نام فیلم برگرفته از یک اصطلاح در زبان انگلیسی است که معنای کار دنیا برعکس شده می‌دهد. این اصطلاح بابت فضای نامتعارف و عجیب و غریبی است که فیلم ایجاد می‌کند و پس از تماشای آن، مخاطب کاملا با این اصطلاح آشنا می‌شود. جنس کمدی دم سگ را بجنبان از آن جنس کمدی‌هایی است که همراه با خنده، انسان را به تفکر وادار می‌کند و پیام‌های مستتر و پنهان زیادی در فیلم وجود دارد. پیام کلی فیلم نمایش کارزار سیاسی در آمریکا برای رسیدن به هدف و مقاصد سیاسی است و این موضوع را نسبتا به‌خوبی به تصویر کشیده است. فیلم درباره نقش روابط عمومی در حل بحران است که ممکن است دست به هرکاری برای لاپوشانی وقایع بزنند. گروهی از دستیاران کاخ سفید مجبور می‌شوند تنها دو هفته مانده به انتخابات، گندکاری رییس‌جمهور محبوب را راست و ریست کنند و شایعاتی که درباره تجاوز او به یک دختر در رسانه‌ها پیچیده را خنثی کنند. این گروه تصمیم می‌گیرند تا اتفاقات گسترده‌ای را در کشور جا بیندازند و افکار عمومی را به سمت موضوع‌های دیگر معطوف کنند.

تغییر بازی (Game Change)
تغییر بازی یک فیلم درام سیاسی است که بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده است. این فیلم درباره وقایع انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ آمریکا است و به تلاش جان مک‌کین (نامزد حزب جمهوری‌خواه در آن زمان) و سارا پالین (معاون مک‌کین) برای پیروزی در انتخابا می‌پردازد. این فیلم که وقایع را صریح و بی‌پرده و البته بسیار تلخ به‌تصویر کشید با مخالفت این دو سیاستمدار روبرو شد، اما با استقبال تماشاگران همراه بود. منتقدین نیز فیلم را ستایش کردند و از بازی بازیگران از جمله جولین مور و اد هریس در این فیلم تعریف و تمجید کردند. سارا پالین که پدیده انتخاباتی آن سال شناخته می‌شود در تاریخ انتخاباتی کشور آمریکا شخص مهمی است چرا که اولین زن حزب جمهوری‌خواه برای دومین مقام مهم کشور معرفی شده بود. فیلم سعی می‌کند به وجهه انسانی سارا پالین و مشکلات روحی روانی که فشار‌های سیاست به او وارد کرد بپردازد و از عدم تسلط کافی او بر امور اقتصادی و اجتماعی و... نیز پرده بردارد. سارا پالین و جدالش با رسانه‌ها از بخش‌های اصلی و مهم فیلم تغییر بازی به شمار می‌رود و می‌تواند جذابیت مضاعفی به فیلم اعطا کند چرا که بسیاری از این کشمکش‌ها در تمام جهان وجود دارد و مختص یک مرز و بوم خاص نیست.

فیلم نیمه ماه مارس Ides Of March
جورج کلونی از دیگر بازیگرانی است که نگاه خاص و ویژه‌ای به مقوله سیاست دارد و در کارنامه هنری خود فیلم‌های سیاسی فراوانی را بازی یا کارگردانی کرده است. فیلم نیمه ماه مارس نیز توسط خود کلونی نوشته و ساخته شده است و او در مقام تهیه‌کننده این اثر سینمایی نیز حضور دارد و همچنین یکی از نقش‌های اصلی فیلم را بازی می‌کند. از این حیث می‌توان گفت سایه کلونی در تک تک لحظات فیلم درخشان نیمه ماه مارس حس می‌شود؛ فیلمی درام-تریلر که از نمایش‌نامه‌ای با همین نام اقتباس شده و در مورد مبارزه انتخاباتی درون حزبی است است. این فیلم توانست در جوایز اسکار نیز نامزد چندین جایزه شود و تحسین منتقدین را در زمان اکران با خود به همراه داشته باشد. کلونی در نقش مایک موریس ظاهر شده، مردی سیاسی و دموکرات که می‌خواهد سردمدار حزب‌شان بشود و با رهبر فعلی حزب وارد یک جدال انتخاباتی می‌شود. رهبر کنونی با نام پل زارا (با بازی بی‌نظیر فیلیپ سیمور هافمن فقید) قصد ندارد صندلی ریاست خود را به همین سادگی از دست بدهد و این موضوع کار را برای موریس سخت کرده است. موریس با استفن مییرز (با بازی رایان گاسلینک) همراه می‌شود تا بتواند بر مسند قدرت بنشیند چرا که مییرز یک کینه شخصی و بزرگ از شخص رهبر کنونی حزب‌شان دارد. در این فیلم هیچ شخصیت سفیدی وجود ندارد و همه کاراکتر‌ها تبدیل به شخصیت‌هایی خاکستری می‌شوند که فقط به خاطر منافع سیاسی خود با یکدیگر وارد دیالوگ می‌شوند. فیلم نیمه ماه مارس تاریک‌ترین صحنه‌ها از سیاست و قدرت طلبی سیاست‌طلبان را به مخاطب نشان می‌دهد.

ایدیوکراسی (Idiocracy)
فیلم ایدیوکراسی از بی‌رحمانه‌ترین آثار سینمایی درباره انتخابات است. فیلمی که شوخی‌های بسیار تند و تیزی با این موضوع دارد و به زمین و زمان رحم نمی‌کند. سوژه علمی تخیلی‌گونه فیلم در کنار زیرژانر کمدی آن باعث شده که کارگردان هرچه که دل تنگش می‌خواهد نثار این و آن کند و به سیاست‌ها و سیاست‌مداران انتقادات سختی وارد کند. بسیاری بر این باورند که آمریکای کنونی شرایطی همچون جهان در فیلم ایدیوکراسی دارد، یک دنیای آشوب زده و پر از حماقت که تصمیم‌های اشتباه باعث شده تا مردم نیز به سمت دنیایی پوچ و بدون فکر پیش بروند و تفکر و تعقل جای خود را به مسخره‌بازی بدهد. این فیلم با نیم‌نگاهی به نظریه تکامل داروین ساخته شده با این مضمون که انسان‌ها به‌جای تداوم یک نسل خلاق‌تر و داناتر به سمت خلق بشریتی خنگ و احمق پیش می‌روند که تنبلی را پیشه کرده و به تفکر کردن دست رد می‌زنند. درواقع افراد نگران از وضعیت جامعه و سیاست‌های جمعیتی دیگر زاد و ولد نمی‌کنند و این انسان‌های کندذهن هستند که در زمین به ادامه حیات می‌پردازند و نسل بشریت در آینده را شکل می‌دهند. فیلم با نگاهی به زمین ۵۰۰ سال آینده دارد که پر از انسان‌های احمق شده و یک زن و مرد با بیدار شدن از خواب زمستانی در کپسول‌هایی خاص، وارد این دنیا می‌شوند؛ زن و مردی که آی‌کیو بالایی هم ندارند، اما در دنیای پانصد سال آینده حکم انیشتین را ایفا می‌کنند. آن‌ها در این دنیا دست به اقدامات مختلفی از جمله شرکت در انتخابات می‌زنند و با عقل ناقص خود می‌توانند بر همگان چیره شوند.

نویسنده: آرش پارساپور

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب ها
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟