با شهادت رئیس جمهور و الزام انتخابات زود هنگام، کشور طبق قانون اساسی به سمت و سوی برگزاری انتخابات پیش از موعد رفته است. به هر حال روند احراز صلاحیتها و قرعهکشی برنامههای تبلیغاتی-انتخاباتی صورت پذیرفت و این برنامهها خاصه نوع تلویزیونی آن شروع شد که در نوع خودش به نسبت ادوار گذشته متفاوت بود و در برخی بخشها قابل دفاع و در برخی موارد بر همان پاشنه قبل و ضعفها چرخید. مناظرهها جز لاینفک برنامههای انتخاباتی در رسانه ملی است که شاخصه خوب برای تشخیص میزان عیار هر نامزد برای مردم است که تنها مدل سال ۸۸ آن را میتوان جز جنجالیترین و پر بحثترینهای آن نام برد که پس اژ آن دیگر نه به صورت دو به دو برگزار شد و نه فرایند آن طوری تنظیم گردید که چالش برانگیز شود.
طبق برنامه، در روز جمعه اول تیرماه ۰۳، سومین مناظره این انتخابات زودهنگام برگزار شد که موضوع آن اجتماعی و فرهنگی بود. این فرایند موجود و نیز روالی که پیش رفت مشخص شد، مدل و جنس برنامه به همه چیز شبیه است الا مناظره و کاملا با حالتی خنثی، کلی گویی، محدودیت در زمان و گفتن سخنان کمتر مرتبط پیش برده شد و جز در چند مورد که کلکل و خط و نشان کشیدن داشت و برخی جزییات مطرح شد، چیزی از این دو مناظره یافت نشد.
مناظره سوم که خاصه با موضوع اجتماعی و فرهنگ بود، بیشتر حول محور مسائل اجتماعی پیش رفت و کمترین توجه آن به فرهنگ و هنر صورت گرفت که غیر از برخی اشارات و بیان عملکردهایی در گذشته توسط محمدباقر قالیباف در مدیریت شهری اسبق و موارد فعلی در سکان داری شهرداری تهران توسط علیرضا زاکانی و نیز بیان چندین راهکار گفتمانی از سوی سعید جلیلی و قاضیزاده هاشمی باقی نامزدها چیزی برای ارائه جز کلی گویی و شعار نداشتند.
با یک نگاه اجمالی به مواضع فرهنگی کاندیداها در روزمه فعلی، سابق و اسبق آنها و نیز نحوه مواجهه تبلیغاتیشان برای این دوره از انتخابات چه در مواضع و چه در عناصر و افراد مسئولیت گرفته در ستادهای انتخاباتی، میتوان دریافت که مقوله مهم و استراتژیک فرهنگ که همچون هوا و اکسیژن برای جامعه است در کمترین درجه اهمیت برای همه نامزدها به ویژه برخی از گزینههای پر سر و صدا قرار دارد.
برخی از کاندیدها کمترین ارتباط ممکن با مقوله فرهنگ را دارند، هم در رزومه، برنامهها، چهرههای حاضر در ستادهایشان و هم در مواضعشان در مناظرهها و میزگردهای فرهنگی، همهچیز دربار فرهنگ نگرانکننده است. از این رو نیاز است تا با یک نقد جدی تا قبل از روز رای گیری از همه کاندیدها مطالبه کرد که نسبتشان با فرهنگ و هنر جامعه اسلامی ایرانی چیست و چه برنامهای خواهند داشت؟!
اما در یک نگاه عمیقتر و با جزییات میتوان بررسی کرد که کدام نامزد در حداقلترین حالت ممکن از بقیه رقبا، بیشترین رزومه قابل بررسی و ارزیابی را در حوزه فرهنگ داشته و یا خواهد داشت.
محمد باقر قالیباف در دوران مدیریت شهرداری تهران توجه مناسب و نسبتا مطلوب به المانسازی، فضاسازی و مدل سازی فرهنگی و هنری داشته است. در بحث پیشرفت و توسعه شهر تهران در دوران او باغ کتاب که مهمترین المان فرهنگی هنری کشور است ساخته و رویکرد نماهای شهری در تبلیغات محیطی از منظر فرهنگی و هنری متحول شد. او همانند دوره قبلی مسئول ستاد انتخاباتش را سید محمود رضوی که تهیه کننده سینما است انتخاب کرده و نیز مهدی عرفاتی با سابقه درخشان رسانهای، ژورنالیستی را مسئول رسانهای ستاد انتخاباتی خودش کرده است. در مباحث مناظره فرهنگی نیز قدری از عملکرد قبلی خود در این زمینه و نیز برنامههای پیش رو گفت که بیشتر کلی و مبهم بود.
سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی که سابقه چندین دوره نمایندگی مجلس را در کارنامه دارد، در آخرین عنوانی که مدیر بوده، در همین دولت سیزدهم، رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران بوده که در همین حدود ۳ سال عمر مدیریتیاش در عرصه هنر با چند ارگان همکاری و تعامل داشته باشد برای ساخت آثار سینمایی و جشنوارهای و در حیطه فرهنگی نیز با توجه وضعیت موجود خدمات فرهنگی به زیر مجموعه این بنیاد و خانوادههای شهدا و ایثارگران ارائه کرده است. او در مناظرات نیز از برنامههای خودش گفت که خیلی البته مصداقی نبود و چهره خاص فرهنگی نیز تا به حال نزدیک به او نبوده است، غیر از مهدی کلهر که در مناظره سوم او را همراهی کرد؛ کلهر سابقه مشاور رسانهای احمدینژاد و نیز صدا و سیما را در کارنامه دارد.
حجت الله ایوبی دیگر چهره نام آشنای عرصه فرهنگ و هنر کشور است که مشاور و رییس کمیته فرهنگی ستاد انتخابات مصطفی پورمحمدی است، او که عناوین مهم زیادی در این حیطه داشته، معاونت سینمایی در دولت اول روحانی را عهدهدار بوده است. پورمحمدی که خود هیچ نگاه، دیدگاه و سابقه فرهنگی ندارد با آوردن ایوبی سعی کرده این وزن را به ابعاد مطلوب و قابل توجه نزدیک کند. اما در مناظره فرهنگی تاکید بیشتری بر فیلترینگ و نقد بر آن داشت که خب خودش در رخداد آن نیز در گذشته دست داشته است.
مهمترین چهره فرهنگی نزدیک به مسعود پزشکیان سید محمد بهشتی شیرازی است که عمده سوابق او در حوزه میراث فرهنگی است و در دهه ۶۰ و ۷۰ رزومه خود را با توقیف و ممنوعالکاری بسیاری از چهرههای هنری کشور پر کرده است. پزشکیان که تا اکنون خودش در مناظرهها و میزگردها و سایر برنامههای تبلیغاتی مواضع و برنامه دقیق فرهنگی ارائه نکرده، در پرونده کاریاش نیز هیچ سابقه و رزومه فرهنگی و هنری نداشته و حتی برای بخشی از آن نیز اقدامی نکرده است.
مالک شریعی، علیرضا زاکانی را در مناظرهها همراهی میکند و سابقه نمایندگی مجلس را دارد، اما فعال رسانهای نیز میباشد که در برخی موارد مواضعی نیز داشته است، اما در کل نسبت مستقیمی با فرهنگ و هنر ندارد. خود زاکانی نیز سابقه فرهنگی نداشته، اما در دوره مدیریت در شهرداری تهران با مشارکت در ساخت فیلم سینمایی «بیبدن» برای ورود به عرصه فرهنگ تلاشهایی داشت. هر چند در نهایت هم هیچ طرح و برنامه روشن و مشخصی در این زمینه رائه نکرده است.
سعید جلیلی را نیز در مباحث فرهنگی یک چهره فرهنگی به نامهای محمد هادی همایون که دکتری فرهنگ و ارتباطات دارد و از اساتید دانشگاه امام صادق (ع) است همراهی میکند. جلیلی در مباحث فرهنگی سعی کرده در این رابطه طرح و برنامه ارائه کند، اما سابقه قبلی در این زمینه ندارد.
آنچه که در نهایت با بررسی اظهارات نامزهای انتخابات درباره فرهنگ روشن است این است که پرداخت به جزییات در عرصه بشدت حیاتی فرهنگ و هنر برای نامزدهای انتخابات مجلس کاملا کم اهمیت است و صحبت در این خصوص را زینتالمجالس میدانند. در ریز جزییات مسائلی همچون موضوع نظارت ساترا و ممیزی محصولات فرهنگی، پلتفرمهای فیلم و سریال، حوزه چاپ و نشر و توجه به عمق راهبردی هنر مفهومی اسلامی و ایرانی، هیچ طرح، ایده و برنامهای روشنی ندارند.
نویسنده: مسعود کارگر