به گزارش تابناک ورزشی، در فوتبال ایران تقریباً هیچ چیز سر جای خودش نیست. اوضاع با سطح حرفهای و فوتبال اروپا و حتی با همین کشورهای اطراف خلیجفارس هم کیلومترها فاصله دارد. واقعیت این است که ورزش مهیج و پرطرفدار فوتبال در کشورمان، وضعیتی منطبق با آنچه باید باشد، ندارد. هوادار غالباً کلافه و دلزده است، بازیکن ناراضی است و معدود سرمایهگذاران فعال در بخش خصوصی هم به دنبال راهی برای فرار هستند. البته در این بین، جزیره خوش آبوهوایی هم وجود دارد که اهالی آن، از فوتبال ایران با همین سبک و سیاق حسابی راضی و خوشحال هستند. ساکنان این جزیره همان عدهای سودجو هستند که به انحاء مختلف چون زدوبند و فساد، فعالیت مستمری برای مقاصد شخصی دارند و قصه آنها جداست.
۲۳ سال از تولد لیگ برتر فوتبال ایران که با هدف حرفهایسازی آغاز شد، میگذرد. در این شرایط کمتر کسی را میتوان یافت که عنوان حرفهای برای فوتبالمان را بپذیرد و با آن ارتباط برقرار کند. در این میان پروسه خصوصیسازی را میتوان جزو مصادیق مهم دانست و از جمله آن، وضعیت سرخابیهاست. کنفدراسیون فوتبال آسیا، در سالهای گذشته نسبت به تفکیک مالکیت تیمها اصرار زیادی داشته و تأکید این نهاد برای اصلاح ساختارها در فوتبال ایران باعث شد شاهد فعلوانفعالی در مالکیت دو باشگاه بزرگ پایتخت باشیم.
باشگاههای استقلال و پرسپولیس که تحت اختیار وزارت ورزشوجوانان بودند، دوره واگذاری را پشت سرگذاشتند و در اختیار مالکان جدید قرار گرفتند. بدین ترتیب مالکیت آبیها به پتروشیمی خلیجفارس واگذار شد و کنسرسیوم بانکی هم مالکیت سرخها را برعهده گرفت. گرچه کارشناسان و پیشکسوتان معتقدند خصوصیسازی اتفاق نیفتاد و این موضوع عملاً از این جیب به آن جیب دولت بوده و در واقع اسمش هرچه باشد، خصوصیسازی نیست.
در این شرایط معدود باشگاههای خصوصی لیگ برتر، در وضعیتی نگران کننده به سر میبرند و خبرهای چند روز اخیر، زنگ خطر را بیش از پیش به صدا در آورده است. ابتدا محمدرضا زنوزی و در ادامه رضا حدادیان، به ترتیب مالک باشگاههای متمول تراکتور و نساجی تصمیم به واگذاری و فروش سهام باشگاه گرفتهاند. حتی اگر این موضوع را اقدامی نمایشی از سوی مالکان دو باشگاه بدانیم که در این شرایط سخت اقتصادی به دنبال جلب حمایتهای بیشتر به خصوص از سوی مسئولان استانی هستند، اما بدیهی است که هزینههای سرسامآور و نبود منابع درآمدزایی متعارف در فوتبال، هر سرمایهگذاری را دلسرد کند. فراموش نکنیم که در فوتبال ایران هنوز حق پخش تلویزیونی که جزو مهمترین و متداولترین منابع درآمد باشگاهها محسوب میشود هم وجود ندارد.
بدین ترتیب دو باشگاه ریشهدار و پر هوادار فوتبال ایران در پروسه واگذاری قرار گرفتهاند و مشخص نیست که چه سرنوشتی خواهند داشت و آیا پیش از شروع فصل ۰۴-۱۴۰۳ دچار تغییر و تحولی بزرگ میشوند یا در نهایت با همین مالکان فعلی به کار خود ادامه میدهند. البته در روزهای اخیر نام تیمهای شمسآذر قزوین و هوادار تهران هم به میان آمد که پیگیریها نشان میدهد فعلاً مالکان این دو باشگاه تمایلی به فروش امتیاز تیم خود ندارند. در واقع مسئولان دو باشگاه شایعه واگذاری امتیاز این باشگاهها را رد کردند. نکته قابل توجه اینکه تیم تازه صعود کرده خیبر خرمآباد هم با مالکیت خصوصی اداره میشود و هیچ بعید نیست مسائل مشابه تراکتور و نساجی برای این تیم هم پیش بیاید.
فوتبال ایران در شرایطی کار خود را با فعالیت تیمهای نیمه دولتی (به اصصلاح خصولتی) پیش میبرد که تعداد تیمهای کاملاً خصوصی از انگشتان یک دست تجاوز نمیکند. بنابراین آنچه باید مورد توجه مسئولان عالی رتبه ورزش و فوتبالمان قرار گیرد اینکه احتمال دارد در آیندهای نه چندان دور شاهد دگرگونی در پروسه نیم بند فعلی خصوصیسازی باشیم و به جای رشد و پیشرفت این مهم، سرمایهگذاران فراری و از تعداد تیمهای خصوصی کاسته شود.