به گزارش تابناک، من با دغدغۀ تحولات آینده طرفدار هر کنشی هستم که اجازه تنفس و بقا به طبقه متوسط بدهد. این مبنای استدلال من در دفاع از تصمیمی است که برای روز جمعه گرفتهام. ممکن است اشتباه باشد. قصد جدل هم با کسی هم ندارم. امّا تفصیلِ استدلالم: تصوّر میکنم تفکّر بنیادگرایانهترِ آقای جلیلی و تیمش چنان که به طور خاص در سه سال اخیر در سایه نشان داد، فارغ از هر خطای دیگری، بیش از هر زمانی در دهههای اخیرِ ایران تحلیلبرندۀ طبقه متوسط است و این یعنی هر اتفاقی که در آینده برای حکمرانی در کشور بیفتد، بخشی که قرار است گفتمانِ متفاوتی بسازد و تحولات را نهادمند کند، غایب و ناتوان خواهد بود. تصوّر هم نمیکنم نظام، سیاستهای یکدستی داشته باشد و به قدرت رسیدنِ هرچه بیشترِ این جریان نواصولگرای بنیادگرای رانتی، تغییری در مسئله ایجاد نکند. پس با این حرف موافق نیستم که فرقی نمیکند دولت در دستِ چه کسانی باشد.
وقتی از تحلیلرفتنِ طبقۀ متوسط صحبت میکنم از چهار چیز حرف میزنم: مهاجرت، تحلیل رفتنِ اقتصادی (فقیر شدن)، تحلیل رفتن روانی (فرسودگی) و بیتجربگی در حکمرانی (دور بودن از دانشگاه گرفته تا وزارتخانهها و ادارات و در نتیجه ناآشنایی با حکمرانی). فضای فرهنگی و سیاسی حاکم بر کشور در سالهای آینده در صورت انتخاب آقای جلیلی از هر چهار جهت، سرعت و شدّت این تحلیل رفتن را افزایش خواهد داد.
امّا در سمتِ ایجابی ماجرا: من به اصلاحطلبان بدبینم و خودم و آدمهای شبیه خودم را نوعی تحوّلخواه خارج از چهارچوبِ اصلاحطلبی میدانم. ایدئالهایم هم با هفتاد و شش و هشتاد و هشت و نود و دو متفاوت است. مطلوبِ من چیزی است که تنها تغییراتِ ساختاری آن را تأمین خواهد کرد و در نهایت، اگر آقای پزشکیان رأی بیاورد، مثل هر شهروند دیگری منتقد مدام او خواهم بود. من با امیدی واقعبینانه و محدود به تنفّس و بقای طبقه متوسط رأی میدهم چون میخواهم مثل خیلیهای دیگر در ایران بمانم و این فرسودگی تدریجی دارد امانم را میبُرد و انفجاری بیفرجام هم چندان امیدوارم نمیکند.
محمود مقدسی