به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه ۱۹ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که ترکیب آرا و چالشهای پزشکیان، نامه مهم رئیسجمهور منتخب به سیدحسن نصرالله، هجوم تقاضای مسکن به جنوب تهران و انتخاب کابینه در اتاق شیشهای در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
روزنامه ایران در ستون دیگه چه خبر شماره امروز خود نوشت: خبر اول اینکه، تلویزیون بیبیسی فارسی در یکی از بخشهای خبری خود، به موضوع آن دسته از تحریم کنندگان انتخابات در ایران پرداخت که در دور دوم این انتخابات پای صندوقهای رأی آمده و تحریم خود را شکستند. این شبکه در گفتگو با یکی از میهمانان خود از وی پرسید که چه چیزی باعث شد تا شما از اعتقاد به تحریم کنار کشیدید و توصیه به رأی دادن کردهاید؟ که وی در پاسخ به این سؤال به شکست دوباره اپوزیسیون اشاره کرد و گفت: چند اتفاق مهم در کشور ما در چند سال گذشته رخ داده است که نشان میدهد معادلات سیاسی جدیدی در حال شکلگیری است. نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایستاده و میگوید درست است که تحریمهای گستردهای دارم، اما نهاد دولت در اختیار من است. در اوج بحران سیاسی و داخلی توانسته آنها را پس بزند و در بدترین شرایط توانسته با عربستان سازش کند و ایران اینترنشنال را محدود و منوتو را تعطیل کرده است. وی در ادامه اضافه کرد: شما با واقعیتی در نظام جمهوری اسلامی ایران روبه رو هستید و از آن سو هم اپوزیسیونی دارید که خشمگین و ناراحت است. ولی زندگی روزانه مردم در ایران ادامه دارد. اشتباه بزرگ اپوزیسیون همین است که معتقد است دارد بیرون از زمین بازی میکند. این غلط است. آنها میگفتند شنبه و یکشنبه و دوشنبه اعتصاب کنید و بعدش درست میشود، یا میگفتند لازم است خون ریخته شود و...، اما بعد از مدتی مردم دیگر نیامدند. چرا؟ چون عامه مردم حساب و کتاب زندگی خودشان را میکنند. حتی آنهایی که در خارج هستند هم همینطور با مشکل روبه رو میشوند.
دست آخر اینکه، ملیحه محمدی، تحلیلگر سیاسی ساکن آلمان معتقد است که حاکمیت در ایران، انتخابات را در شرایط اضطراری به بهترین شکل و با رعایت مُرّ قانون برگزار کرد. وی در گفتگو با یکی از شبکههای فارسی زبان عنوان کرد: من یک نگاه راهبردی به آنچه که به نام انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در ایران اتفاق افتاد، دارم. انتخابات در شرایط اضطراری به کشور تحمیل میشود. این ناگهانی بودن به این معنی است که نه سیستم و نه مردم و نه حتی اپوزیسیون آمادگی چنین مسألهای را نداشتهاند. اما میبینیم که حکومت تن میدهد به اینکه مُرّ قانون را رعایت کند و اجازه میدهد که تنوع آرا پا به صحنه بگذارد. او در ستایش از مردم ایران هم گفت: مردم ایران از بین دو نامزد کاملاً مختلف از هم و با هواداران میلیونی قابل توجه آنقدر فرهنگ مدنی داشتهاند که انتخابات را در بهترین شرایط برگزار کردهاند. آنوقت این را مقایسه کنید با حرکاتی که بعضی از اپوزیسیون در مقابل سفارتخانه و شعب اخذ رأی در خارج از کشور انجام میدهند. مردم ایران نشان دادهاند که مدنیت، فرهنگ و فهم سیاسی در داخل ایران وجود دارد و بهتر است همه ما که در بیرون هستیم به داخل ایران نگاه کنیم و از آن درس بگیریم.
عباس عبدی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان وجهی دیگر از تحلیل انتخاباتی نوشت: در ادامه یادداشتهای قبلی تصمیم گرفتم که بخشی از تحلیل خودم درباره انتخابات اخیر را بیشتر توضیح دهم. این تحلیل میتواند نگاه ما به صحنه سیاسی ایران را بهبود بخشد، البته اگر تحلیل درستی باشد. تردیدی نیست که سه انتخابات گذشته مطلقا مطابق معیارهای مردم و انقلاب نبود و بخش مهمی از مردم غایب اصلی آن بودند. به نظر من انتخابات سوم در اسفند ۱۴۰۲ نشان داد که این راه به نتیجه نمیرسد. تشت یکدستسازی به زمین فرود آمده بود و، چون صوراسرافیل صدایش را همه شنیدند و مردم هم به حاشیه رفتند. معتقد بودم که این تحلیل در بالاترین سطوح وجود دارد حتی اگر شدت این ارزیابی مشابه شدت نظر ما نباشد. پس هنگامی که بالگرد سقوط کرد و با توجه به تحلیلهای قبلی خودم، بلافاصله این برداشت را داشتم که بهطور قطع تغییر ریل سیاست در ایران آغاز خواهد شد. ولی نمیدانستم که این تغییر ریل صرفا از بالاست یا راه برای پایین نیز باز خواهد بود. تغییر ریل از بالا به این معنا بود که بنا بر مصحلت؛ انتخابات با یکسال تاخیر در ۱۴۰۴ برگزار شود و در این فاصله آقای مخبر عهدهدار امور شوند و سیاست تغییر آغاز شود. شاید هم کسی به چنین تصمیمی اعتراض نمیکرد و آن معقول تلقی میشد. ولی به نظر میرسید که این تصمیم میتوانست موجب ناپایداری بیشتر دولت شود و به همین دلیل اعلام مقام رهبری برای انجام انتخابات در موعد مقرر قانونی؛ برای برخی دور از انتظار بود. ولی باز هم با وجود اعلان انتخابات، امکان تغییر ریل همچنان به دو صورت محتمل بود. اول کاملا کنترل شده و دوم باز کردن دریچهای برای حضور موثرتر مردم و نیروهای سیاسی. راه کنترل شده برای تغییر سیاست از طریق انتخابات، اجماع کلیت جناح حاکم بر فردی معین و در نهایت انجام انتخاباتی مشابه انتخابات ۱۴۰۰ و پیروزی فرد مورد نظر با فاصله مناسب از نفر دوم بود. هیچ کس جز آقای مخبر واجد این جایگاه نبود. اگر وی نامزد میشد نه آقای قالیباف میآمد و نه پزشکیان تایید میشد و حتی جلیلی هم انصرافش را تقدیم میکرد. البته انتخابات نیز پرشور نمیشد شاید ۳۰ درصد واجدین شرایط رای دادن در آن شرکت میکردند. ولی منتقدین و حتی اصلاحطلبان، آقای مخبر را صد برابر به امثال پایدارچیها ترجیح میدادند و رضایت میداشتند.
قطعا در انتخابات شرکت نمیکردند ولی عصبانی هم نمیشدند. من ابتدا این گزینه را محتملتر میدانستم. به همین دلیل دنبال این بودم که ببینم آیا آقای مخبر نامزد میشود یا خیر؟ دو بخشنامه وی در جلوگیری از انتصابات و نیز ممانعت از انجام اقدامات مهم دیگر؛ برایم جالب بود و شاهد و قرینهای بر اراده قدرت در چیدن دم تندروها بود. چند بار پیگیری کردم ولی شاهدی که آقای مخبر علاقه به حضور یا دستوری برای حضور داشته باشد به دست نیاوردم. عدم نامزدی قالیباف نیز مزید بر علت بود که در روز پایانی رخ داد و ظاهرا معطوف به قطعیت از نیامدن آقای مخبر بود. در این مرحله بود که تقریبا اطمینان یافتم هدف از انتخابات افزایش حضور مردم و انتخاب فردی است که مردم بپذیرند و برای همه طبیعی بود که افزایش مشارکت به منزله انتخاب نامزد منتقد وضع موجود هم هست. ولی تا هنگامی که لیست نهایی اعلام نشد از این نظر اطمینان خاطر نداشتم و به محض اعلام داوطلبان تایید صلاحیت شده ابهامات برایم برطرف شد و به این نتیجه رسیدم که زمان مناسب برای حضور موثر انتخاباتی مردم فراهم است.
این تحلیل من با یک نکته ابهام مواجه است. برخی میگویند که تغییر ریل سیاسی چه تناسبی با تاکید بر ادامه راه رییسی دارد؟ این همه تکرار و توصیه به ادامه راه رییسی برای چیست؟ اول اینکه کسی نمیداند این راه چیست. به علاوه گفتن این موارد کارکردهای سیاسی و اخلاقی دیگری دارد. هیچ کدام از نامزدها حتی جملهای در تبیین ویژگیهای چنین راهی و التزام خودشان به آن نکردند، چون وجود ندارد. از همه مهمتر اشتباهی بود که ستاد جلیلی کرد و در آخرین روز حمایت قاطع خانواده آقای رییسی را گرفت و اعلام کرد به گمان اینکه حتما زلزله انتخاباتی راه خواهد افتاد. در حالی که نتیجه کاملا برعکس و روند اندک رو به رشد آرای او معکوس شد. شاید علت این کاهش ایجاد حساسیت در میان منتقدان وضع موجود بود که ترسیدند مبادا دوباره دچار وضع گذشته شوند، لذا مشارکت در حدود دو درصد افزایش یافت و آرا به سوی پزشکیان سرازیر شد. حتی متوجه نبودند که دوران حمایت خانوادگی هم به سر آمده و اثر منفی دارد.
در این زمینه و ماهیت رانتی و آرای جلیلی و اثر آن در انتخابات و واکنش طرفداران عصبانی آنان باز هم خواهم نوشت.
سیدعلی علوی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان جناب پزشکیان، اگر میخواهید منحصر به فرد باشید نوشت: تب و تاب انتخابات در حال فروکش کردن است و بازار تحلیلها و گمانهها درباره ویژگیها و ملاحظات دولت چهاردهم و شخص رئیس جمهور منتخب در حال داغ شدن. بر این اساس و در این مقطع زمانی این نکات به نظر نگارنده میرسد:
۱. سه روز مانده به انتخابات ۸ تیرماه رهبر انقلاب در دیدار مردمی عید غدیر خطاب به نامزدهای انتخابات چنین توصیه میکنند که «و، امّا توصیه و عرض ما به نامزدهای انتخابات؛ من به این حضرات محترم عرض میکنم با خداوند خودتان عهد کنید که اگر موفّق شدید و توانستید مسئولیّتی به دست بیاورید، کسان و کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذرّهای با انقلاب زاویه دارند. آن کسی که با انقلاب، با امام راحل، با نظام اسلامی ذرّهای زاویه داشته باشد، او به درد شما نمیخورد؛ او همکار خوبی برای شما نخواهد بود. آن کسی که دلبسته آمریکا باشد و تصوّر کند که بدون لطف آمریکا نمیشود قدم از قدم برداشت در کشور، او برای شما همکار خوبی نخواهد بود، او از ظرفیّتهای کشور استفاده نخواهد کرد. او خوب مدیریّت نخواهد کرد؛ آن کسی که راهبرد دین و شریعت را مورد بیاعتنایی قرار بدهد، برای شما همکار خوبی نخواهد بود. کسی را انتخاب کنید که اهل دین، اهل شریعت، اهل انقلاب، اهل اعتقاد کامل به نظام باشد. اگر شما نامزدهای محترم یک چنین عهدی با خدای خودتان ببندید، بدانید که همه کارهایی که برای انتخابات میکنید، حسنه خواهد بود.» براین اساس دو نکته اساسی قابل برداشت است: نخست، توجه به حلقههای نزدیک تصمیم ساز و تصمیم گیر و البته گزینههای کابینه چهاردهم و دیگری، مسئله مرزبندی شفاف با نظام سلطه دو موضوعی است که آقای پزشکیان از همین ابتدا میبایست به آن حساسیت ویژهای داشته باشند.
۲. آقای پزشکیان گرچه یکی از سه گزینه جبهه اصلاحات بود، اما با توجه به سوابق سیاسی و اجرایی اش این موضوع را میتوان جمع بندی کرد که ایشان یک عنصر سیاسی حزبی نیست؛ موضوعی که خود ایشان به صراحت بر آن اذعان کردهاند و میکنند؛ چهرههای حزبی اصلاح طلب همچون آقایان عباس عبدی و ابطحی نیز به آن اشاره کرده اند؛ لذا کابینه ایشان این ظرفیت را دارد که یک کابینه منحصر به جریان اصلاح طلبی تعریف نشود.
۳. آنچه در مورد حلقهها یا عناصر موثر بر آقای پزشکیان میتوان گفت این است که چهرههایی از جریان اصلاح طلبی و اعتدالی به ایشان نزدیک هستند و طبیعتا در تعیین کابینه و سیاستهای ایشان حداقل در یک سال اول دولت چهاردهم موثر خواهند بود. البته در مورد نسبت جبهه اصلاح طلبی و آقای پزشکیان، مسلم است که آقای پزشکیان گرچه در سیاستهای اعلامی سعی کرده هیچ گونه وامداری به جبهه اصلاح طلبان را بازنمایی نکند، بدیهی است که در صورت عدم حمایت یکپارچه جبهه اصلاح طلبی از آقای پزشکیان امکان رای آوری ایشان به سهولت میسر نبود. در این شرایط به نظر میرسد امکان برگشت بخشهایی از جریان اصلاح طلبی به ساختار حاکمیت کشور مهیا شده است که البته فرصت و تهدیدهای خود را دارد و میبایست مد نظر آقای پزشکیان قرار گیرد.
۴. از جمله ظرفیتهای آقای پزشکیان به خصوص با توجه به سبد رایی که داشته اند، مسئله ترمیم شکافهای قومیتی و مذهبی است؛ لذا به نظر میرسد آقای پزشکیان این ظرفیت را دارد که در یک دوره چند ساله مسئله ترمیم گسلهای مذهبی و قومیتی را در دستور کار دولت خود قرار دهند. طبیعتا در صورت پیشبرد چنین رویکردی، در این مقطع زمانی میبایست با تحرکات پساانتخاباتی که شکافهای قومیتی و مذهبی را تحریک میکند برخورد شود.
۵. با توجه به ویژگیهای شخصیتی، سیاسی و سوابق عملکردی آقای قالیباف و آقای پزشکیان، این دو به عنوان روسای دو قوه میتوانند عامل هم افزاییهای مجلس و دولت باشند. طبیعتا تمرکز این هم افزایی بر ویژگیهای شخصی این دو فرد است. در عین حال از این واقعیت نمیتوان چشم پوشید که در بدنه دولت و مجلس اصطکاکهایی قابل پیشبینی است، اما بدیهی است که در صورت هماهنگی روسای دو قوه اصطکاکهای بین دو قوه میتواند مشابه مجلس یازدهم با دولت دوازدهم نباشد.