به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز یکشنبه ۳۱ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که حضور رئیسجمهور منتخب در جمع فعالان حوزههای اقتصادی، ادامه حواشی پیرامون گمانهها از کابینه چهاردهم، حمله هوایی تلآویو به بندر «الحدیده» یمن، سیاست خارجی دولت پزشکیان و پروژه تنهاسازی پزشکیان در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
عارف دهقاندار پژوهشگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: پیروزی دکتر مسعود پزشکیان در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، معادلات سیاسی ایران چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی را تحت تاثیر قرار داده است. پزشکیان در یادداشت اخیر خود در تهرانتایمز، سیاست خارجی ایران را بر پایه اصول «عزت، حکمت و مصلحت» استوار دانسته و ابراز داشته است که قصد دارد با پیگیری سیاستی فرصتگرا، در روابط ایران با سایر نقاط جهان، منطبق با منافع ملی، گشایشهایی را اعمال کند. همچنین احیای برجام و بهبود روابط ایران با غرب و به ویژه اروپا یکی از مهمترین شعارهای وی در انتخابات اخیر بوده است.
چالش اساسی در چشمانداز مذاکرات ایران با غرب برای احیای برجام، احتمال روی کار آمدن مجدد دونالد ترامپ در کاخ سفید است. شخصی که در ماه مه سال ۲۰۱۸، با خروج از برجام، تحریمهای یکجانبه شدیدی را تحت عنوان کمپین «فشار حداکثری» با هدف فلج کردن اقتصاد ایران، به کشورمان تحمیل کرد و بنا داشت که از این طریق بر صادرات نفت، بانکداری و کشتیرانی ایران، اثری مخرب بگذارد.
علاوه بر ایران، پایتختهای بسیاری از کشورهای جهان نیز در حال بررسی این موضوع هستند که اگر او در ماه نوامبر مجدد وارد کاخ سفید شود، چگونه باید با او و سیاستهایش مواجه شوند؛ لذا مهمترین سوالی که دستگاه سیاست خارجی ایران باید به آن پاسخ دهد، این است که در صورت روی کار آمدن مجدد ترامپ، چه سیاستی را در برابر رفتارهای مخرب او در پیش خواهد گرفت. پیچیدگی این مساله اینجاست که ترامپ یکی از عوامل اصلی شهادت سردار سلیمانی بوده و این مساله میتواند در نوع مواجهه ایران با دولت احتمالی او تاثیر بگذارد. اخیرا نیز در ماجرای ترور ناموفق ترامپ، برخی رسانههای غربی - عبری تلاش داشتند که این ترور را به گردن ایران بیندازند که مقامات ایران ضمن تکذیب این موضوع، بیان داشتند که از طریق روندهای قانونی در حقوق بینالملل در حال پیگیری این مساله هستند.
علی باقری کنی، سرپرست فعلی دستگاه سیاست خارجه ایران، اخیرا در دو مصاحبه با نیوزویک و سیانان نکاتی را پیرامون راهبرد سیاست خارجی ایران در قبال مذاکرات هستهای بیان کرده است. وی در مصاحبه با نیوزویک، ضمن اشاره به سیگنالهای مثبت دکتر پزشکیان مبنی بر مذاکره و تعامل با غرب بیان داشت که اکنون نوبت سایر کشورهاست که نسبت به سیگنالهای ایران واکنش مثبت و سازنده نشان دهند. وی در ادامه این مصاحبه، ضمن اشاره به مساله چندجانبه گرایی بیان داشت که از طریق چندجانبهگرایی میشود جهانی شفافتر، دموکراتیکتر و با ثباتتر ایجاد کرد که البته این مساله مشارکت سایر کشورها را طلبیده و جمهوری اسلامی بنا دارد که مبتنی بر سازوکارهای بینالمللی در این مسیر ایفای نقش کرده و نقش موثری در زمینه گسترش و تثبیت چندجانبه گرایی ایفا کند. باقریکنی درگفتوگو با سیانان در پاسخ به سوال فرید زکریا، مبنی بر احتمال از سرگیری مذاکرات هستهای و تمایل امریکاییها برای دستیابی به توافق جدید با ایران، با تاکید بر اینکه تهران به دنبال توافق جدید با امریکا نیست، اظهار داشت که ایران در حال حاضر عضوی از برجام بوده و به دنبال احیای این توافق است.
با توجه به مصاحبه باقریکنی با نیوزویک میتوان اینطور برداشت کرد که ایران در حال حاضر راهبرد «بازدارندگی هستهای در آستانه» یا «بازدارندگی هستهای نهفته» را در پیش گرفته است. باقری کنی در مصاحبه خود صریحا اشاره داشته است که ایران نمیتواند در برابر تهدیدات روزافزون اسراییل بیتفاوت بوده و باید در برابر تهدیدات این رژیم، از تمام ظرفیتها و پتانسیلهای متعارف خود بهره ببرد؛ لذا همانطور که اشاره شد، به نظر میرسد که ایران بنا دارد به عنوان یکی از اعضای پاسخگو در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به همکاریهای خود با آژانس ذیل پادمان ادامه داده و این اطمینان را به بازرسان آژانس بدهد که فعالیتهای هستهای ایران از مسیر صلح آمیز خود منحرف نخواهد شد. باقریکنی همچنین در مصاحبه با فرید زکریا به فتوای حرمت ساخت سلاح هستهای توسط رهبری جمهوری اسلامی اشاره کرد و بیان داشت که رهبر ایران هم عالیترین مرجع دینی و هم عالیترین مرجع حکومتی در کشورمان است و دستورات و فتواهای صادره از سوی ایشان برای همه بخشهای دولتی لازمالاجراست و هیچکس نمیتواند آن را نقض کند.
همچنین به نظر میرسد که بهتر است ایران برای جلوگیری از اجماعسازی جهانی ترامپ علیه ایران، دیپلماسی سازندهای را با طرف اروپایی پیش گرفته و از طریق تقویت سطح روابط با اروپاییها، مانع از ایجاد اجماع جهانی علیه ایران شود.
ابوذر مرادی دکترای اقتصاد بخش عمومی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: جناب آقای دکتر پزشکیان رییسجمهور منتخب مردم در انتخابات دوره چهاردهم ریاستجمهوری، همه ما به خوبی میدانیم که عملکرد خوب دولت شما در چهار سال آینده امیدها را به آینده بازمیگرداند؛ چه برای آن ۵۰درصدی که در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری شرکت کردند و چه برای بخش بزرگی که با دلایل متنوع و البته قابل احترام عدم شرکت در انتخابات را به حضور در آن ترجیح دادند. به عنوان یکی از حامیان کوچک شما وظیفه خود میدانم از هیچ کوشش فکری و عملی برای موفقیت دولت شما دریغ ننمایم، از اینرو در این یادداشت تلاش میکنم که منصفانه به وجوه مثبت و منفی فرآیند انتخاب وزرا توسط رییسجمهور با همکاری شورای راهبری بنگرم و با برشمردن نقاط ضعف و خلأهای آن دین خود را ادا کنم. برداشت عمومی از کنش انتخاباتی رییسجمهور منتخب آن بود که عدالتخواهی دال مرکزی گفتمان ایشان است. نشانههای سویه عدالتخواهی را در نحوه انتخاب وزرا تا حد زیادی میتوان مشاهده کرد؛ در کنار توجه به تخصصگرایی و شایستهسالاری، تنوعبخشی در انتخاب اعضای شورای راهبری و کمیتههای منتخب جهت شنیدن صدای همه گروهها و اقشار جامعه، شفافیت فرآیند انتخاب وزرا و درنتیجه امکان نقد آن مهمترین نقاط قوت آن بوده، ولی از آنجایی که جامعه یک سیستم پیچیده است، برای تحقق شعار عدالت اجتماعی مدنظر رییسجمهور منتخب در مقام عمل چارهای جز تلفیق و ادغام رویکردهای کلگرایانه و فردگرایانه (اتمیسم) نیست. به سخن دیگر بین نظر (شعار عدالت اجتماعی) و عمل (تحقق آن) یک لایه میانه قرار دارد. این لایه میانه است که امکان ادغام نگاه کلگرایانه رییسجمهور منتخب و نگاه فردگرایانه و تخصصیمحور در انتخاب کابینه را امکانپذیر میکند. آنچه در فرآیند انتخاب وزرا تحت هدایت شورای راهبری کاملا مشهود است تسلط بیچون چرای رویکرد تجزیه و تحلیلی (اتمیسم) و تقلیل کل به اجزای مستقل (کارگروه سیاسی، امنیتی و دفاعی، کارگروه اقتصادی، کارگروه فرهنگی، کارگروه اجتماعی، کارگروه زیربنایی) است. در چنین نگاهی در نهایت افراد کاندیدای پست هر وزارتخانه با معیارهای تخصصی مربوط به مدیریت آن وزارتخانه مورد سنجش قرار میگیرند و نمرات امتیاز هر فرد مشخص میشود و به رییسجمهور منتخب معرفی میشوند. قصد من رد کردن کلیت این فرآیند نیست بلکه بیان نقطه ضعف آن جهت تکمیل و اصلاح این فرآیند است؛ در واقع نقطه ضعف اصلی فرآیند انتخاب کابینه فقدان وجود لایه میانه است تا کل در این فرآیند به اجزای مستقل تقلیل نیابد. این لایه میانه است که به ما این امکان را میدهد که تشخیص دهیم قرار است در چه بستر تجربی (شرایط داخلی و بینالمللی) شعار عدالتخواهی را محقق کنیم. این لایه میانه است که منجر به آن میشود تا عقلانیت در بستر تجربی معنی پیدا کند و از عقلانیت انتزاعی رویکردهای فردگرایانه فاصله بگیریم.
جناب آقای پزشکیان رییسجمهور منتخب، اگر لایه میانه را به فرآیند انتخاب کابینه بیفزاییم در آن صورت باید گفت که ایران به چند دلیل در یک دوره گذار قرار دارد؛ مساله گذار از اقتصاد نفتی، تحریمهای ظالمانه و یکطرفه ایالاتمتحده آمریکا، توسعه پرشتاب فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و تغییرات رخ داده در نظم اقتصادی و سیاسی در سطح بینالمللی طی یک دهه گذشته. مهمترین ویژگی دوره گذار حد بالایی از نااطمینانی و پیشبینیناپذیری رفتار بازیگران است. در چنین شرایطی نقش مداخلات دولت و تعیین چشمانداز برای کاهش نااطمینانیها و افزایش مشارکت اجتماعی و اقتصادی آحاد مردم بسیار مهم است. بر این اساس در این برهه حساس تاریخی، کشور بیش از هر زمانی نیازمند یک برنامه توسعه صنعتی با توجه به شرایط داخلی و خارجی موجود است. سیاست صنعتی در واقع بخشی از یک برنامه اقدام مشترک داخلی (برجام داخلی) است که در آن حدود مداخلات دولت مشخص میشود تا دوره گذار اقتصاد ایران کوتاهتر و پیامدهای سیاسی، اجتماعی آن برای مردم ایران کاهش یابد. وظیفه اصلی لایه میانه تعیین خطوط کلی برنامه توسعه صنعتی با توجه به شرایط داخلی کنونی و فضای بینالمللی است. تعیین خطوط کلی این برنامه چند مزیت عمده به همراه دارد؛ این برنامه منجر به آن میشود تا با یک رویکرد ایجابی در مذاکرات هستهای موسوم به برجام حاضر شویم. متاسفانه نگاه ما به مذاکرات در دورههای قبلی سلبی و منفعل بوده است؛ به تعبیری دیگر تاکنون مذاکرات حول ایده آنچه نمیخواهم جلو رفته است. تعیین خطوط کلی برنامه توسعه صنعتی کشور خواستههای ما به ویژه در حوزه اقتصاد را مشخص میکند تا مذاکرات حول ایده انتفاع اقتصاد ایران شکل بگیرد. تعیین خطوط کلی این برنامه زمینهساز شکلگیری یک پلن B میشود؛ نقشه راهی که در صورت شکست و به نتیجه نرسیدن مذاکرات میتواند برای اداره کشور بسیار راهگشا باشد. تعیین خطوط کلی این برنامه گذار ایران از اقتصاد نفتی و تعریف نقش جدید آن در تقسیم کار جدید اقتصادی در حال شکلگیری در سطح بینالمللی را تسهیل میکند ضمن آنکه خلأهای موجود در برنامه هفتم توسعه کشور را نیز پر میکند و در نهایت آنکه طی شدن موفقیتآمیز دوره گذار در اقتصاد ایران در شرایط کنونی نیازمند هماهنگی و همکاری میان همه وزارتخانهها و دستگاههای دولتی و حاکمیتی است؛ تعیین خطوط کلی برنامه توسعه صنعتی کشور این هماهنگی را تسهیل میکند. خطوط کلی این برنامه، کلان ایده کشور در دوره گذار نظم سیاسی و اقتصادی در حال تغییر بینالمللی و تعیینکننده نقش جدید ما در دنیای آینده است.
در یک جمعبندی باید گفت که در شرایط کنونی، اداره کشور بیش از هر چیزی نیازمند یک کلان ایده است. پیشنهاد نویسنده آن است که در کنار کارگروههای شکل گرفته شده، شورای راهبری از نظر کمی و کیفی تقویت شود؛ این شورا خود نقش لایه میانه را ایفا کند و وظیفه تعیین خطوط کلی برنامه توسعه صنعتی کشور را با حضور متخصصان همه حوزهها (یک کار فرارشتهای) برعهده گیرد تا درنهایت انتخاب کابینه توسط رییسجمهور مبتنیبر این خطوط کلی ترسیم شده صورت پذیرد؛ بدینخاطر که در نهایت تدوین و اجرای یک برنامه توسعه صنعتی عملا به گونهای است که همه وزارتخانهها و ارکان دولت را درگیر میکند، هماهنگی و توافق بر سر خطوط کلی برنامه توسعه صنعتی، تدوین جزئیات و اجرای آن را آسان میکند؛ این همان نکتهای است که میتواند منجر به جهتگیری یکپارچهتر و منسجمتر کل اعضای کابینه در مسیر توسعه کشور شود.
کیومرث اشتریان طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان تنهایی «یک» رئیسجمهور نوشت: هر رئیسجمهوری «تنهاست» و در نهایت باید پس از مشورتها به مسئولیت خویش تصمیم بگیرد. دکتر پزشکیان حزب سیاسی ندارد. پرسش این است که چگونه میتوان به او کمک کرد تا از تنهایی درآید؟ آیا با حضور متخصصان، یا با حضور در جمع و انجمن و هیئت یا با حضور مشاوران پرتعداد و حاذق میتواند از تنهاییدرآید؟ خیر. هیچ یک نمیتواند به تنهایی درد تنهایی تصمیمگیری یک رئیسجمهور را درمان کند. رئیسجمهور باید بتواند اولا، جریانی از «همکاریهای پایدار اجتماعی» برای اجرای سیاستها برانگیزد و ثانیا، با «مدیریت دانشِ اندیشمندان» مشورتها را به سامان سیاستی درآورد. با این دو شرط، ریاستکردن بر جمهوری کار سختی نیست و بدین سان، رئیس در میان جمهور تنها نخواهد بود. این معنا را در سه بُعد توضیح میدهم. او باید بتواند در سه عرصه سیاسی، سیاستی و مدنی بر تنهایی خود فائق آید. کشور ما در شرایطی است که بدخواهان سرمست و جاهل جمهوریخواه در پی فشار بیشتر خواهند بود و ما با یگانگی و اجماع و همکاری با رئیسجمهور محترم میتوانیم گلیم سیاست داخلی و خارجی را به نفع مردمان از آب برگیریم.
۱- در بعد سیاسی، دکتر پزشکیان ظرفیت جدیدی از خود نشان داده و آن هم اجماعسازی و پرهیز از دامنزدن به اختلافات است. او این نقش را در مناظرات به خوبی نشان داد. البته آنچه این امتیاز او را ارزشمندتر میکند، این است که این نقش را بیشتر از روی «اخلاق شخصی و غریزی» انجام میداد و نه از روی فنورزی سیاسی. اما این «رفتار شخصی معطوف به اجماعسازی» اگر با تحلیل نظری از جریانهای سیاسی ایران معاصر نباشد و اگر با همت احزاب حامی و دانشمندان علوم اجتماعی که در عرصه عمومی فعالاند نهادینه نشود، در نهایت به عوامزدگی و سطحینگری میرسد و تاریخ مصرف محدودی خواهد داشت.
بهویژه آنکه کینههای انتخاباتی در میان شماری از افراد هنوز پابرجاست و همچنان پایدار خواهد بود. از این روست که به ایشان پیشنهاد میشود که یک تیم نظریهپرداز سیاسی را با محوریت شخصی همچون دکتر هادی خانیکی در کنار خود داشته باشد که بتواند مشورتهای دانشمندان ایرانی علوم اجتماعی را مدیریت کند تا از «تنهایی نظری» در امور سیاسی به درآید. رئیسجمهور نمیتواند با برداشتی کلی و ساده از مفاهیمی مانند حق و عدالت کشور را اداره کند، بلکه بایستی یک تیم نظریهپرداز در مدیریت سیاسی داشته باشد که حق و عدالت را در بستری سیاسی معنادار و هماهنگ کند و او را در «مدیریت مشورتها» کمک کند. از یاد نبریم که دکتر پزشکیان جراح و متخصص قلب است و نه یک فیلسوف علوم اجتماعی، که حتی اگر فیلسوف هم بود بینیاز از یک تیم نظریهپرداز سیاسی نبود.
۲-، اما در بعد سیاستی ما نیازمند «کارآفرین سیاستی» هستیم تا بتوانیم رئیسجمهور منتخب را از تنهایی به درآوریم. همچنان که میدانیم این روزها نامزدهای وزارت و صدارت پرشمارند. انتخاب همگی هم که امکانپذیر نیست و میز کافی برای وزارت وجود ندارد و تنها یکی انتخاب میشود. اگر اینان در پی خدمتاند باید اولا، روحیه سهمخواهی خود را به پارسایی و به انگیزههای ملی کنترل کنند و ثانیا، هر یک، بهتفصیل و بهتحلیل، وزارتخانههای مورد نظر خود را تغذیه فکری کنند. آنان که از مسابقه وزارت باز ماندهاند، میتوانند همچنان در عرصه عمومی باقی بمانند و دائما مسائل اصلی وزارتخانه را در رسانهها تحلیل کنند و راهحلهای روشنی برای آن ارائه دهند. اگر تحلیلی غنی و راهحلی فنی ارائه شود، به تدریج همگان آن راهحل را خواهند پذیرفت. در بیان فنیِ دانشِ سیاستگذاری عمومی از اینگونه کنشگری به «کارآفرین سیاستی» یا «کارآفرین مشکل» یاد میشود. همگان بایستی به ارائه راهحلهای فنی برای پیشبرد امور قوه مجریه و در سیاستهای صنعتی، سلامت، کشاورزی، علمی و... بپردازیم یا اینکه مشکلات را با بیان تحلیلی شرح و بسط دهیم تا رئیسجمهور و وزیران به مصیبت «تنهایی» در فکر اجرائی گرفتار نشوند. اینجا نیز البته مهارت اصلی وزیر به آن است که چه میزان تبحر در مدیریت مشورتها داشته باشد.
۳- در عرصه مدنی و با محوریت بنیاد نخبگان یا مرکز بررسیهای استراتژیک یا دیگر نهادهای مرتبط همچون احزاب سیاسی، رئیسجمهور میتواند «کنگرههای فکری استانی» ایجاد کند تا به اندیشهورزی حرفهای و کنشگری استانی-ملی اقدام کنند و ظرفیت عظیمی در بخش مدنی پدید آید.
نخستین و مهمترین فایده چنین کنگرههایی آن است که ظرفیت فکری دهها هزار نفر از کارشناسان و جوانان را (به جای کشاندن به جدلهای سیاسی) به اندیشیدن و اندیشیدن و اندیشیدن به مسائل استانی و ملی معطوف میکند. این خود یک کارگاه عظیم «یادگیری اجتماعی» است که میتواند تحولی اساسی در «شیوه اندیشیدن» و «ارتقای سطح کیفی» کنشگری مدنی در ایران ایجاد کند. این کنگرهها میتوانند هر رئیسجمهوری را از تنهایی به درآورند.