به گزارش تابناک به نقل از خبرآنلاین، سعید ذهنی گفت: «احیا و ارتقای موسیقی نیازمند سیاستهای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت است. متاسفانه این سالها اصلا سیستم کلان سیاستگذاری فرهنگی در کشور، ظرفیتهای بینظیر و بینهایت موسیقی را در نظر نگرفته است. در حالیکه موسیقی در تمام دنیا هنری ست که بسیار میتواند به توسعه فرهنگی، افزایش ارتباطات بینالمللی و بلوغ فکری جامعه کمک کند. اصولا نگاه به موسیقی از همان ابتدا نگاهی تند و متعصبانه بود و این نگاه با شدت و ضعف تا اکنون ادامه دارد و همین نگاه باعث شد که امکان استفاده از این ظرفیت بزرگ فراهم نشود.»
وی درباره خلا آموزشی در حوزه موسیقی میگوید: «راهکار بعدی این است که یکسری موضوعات خیلی ساده وجود دارد مثلا اگر ما میخواهیم موسیقی به شکل درست و اصولی آن جا بیفتد، باید از سطوح پایین و از سنین کم و در مدارس این هنر را به کودکان بیاموزیم نه اینکه این مسئله فقط به چند آموزشگاه تخصصی یا مدرسه خاص مربوط و محدود بشود تا فقط عدهای خاص بتوانند از آن بهره ببرند. موسیقی هم مانند ورزش نیاز به یک برنامهریزی آموزشی دارد. این را فراموش نکنیم که درباره هنر موسیقی بیش از هزاران مقاله در حوزه تاثیر آن در آموزش نوشته شده که بهرهگیری از این هنر تا چه اندازه روند یادگیری را بهبود میبخشد. در گام بعدی سیستم موظف است که برای تکوین و تکمیل این آموزش در سطوح دانشگاهی، موسیقی را به بهترین شکل آموزش دهد یعنی باید در دانشکدههای موسیقی از اساتید برجسته استفاده و توجه ویژهای به این دانشکدهها شود و سطح آموزش و فراگیری موسیقی هم ارتقا پیدا کند.»
در بخشی از سند ملی موسیقی آمده است؛ ملاک اصلی تبیین یک قطعه موسیقی و شناخت سره از ناسره آن، «فقه» و نقد دقیق علمی آن است که به تفکیک «قالب» و «محتوا»، معیارها و شاخصهای قضاوت درخصوص یک قطعه موسیقی را بیان میدارد: اول تعیین معیارها و در ثانی تشخیص مصداقها. درخصوص معیارها، دو دسته معیار مطرح است: معیارهایی که اصالت ندارند و در واقع معیار نیستند، همچون: شخص شاعر یا سازنده، پخش از مراکز رسمی، نام سبک موسیقی، و ... اما معیار اصلی برای تشخیص و قضاوت در خصوص موسیقی، «فقه» است. بر مبنای فقه، موسیقی را باید هم براساس قالب و هم براساس محتوا تحلیل کرد. هرکدام از این دو معیار، سه حالت حرام، حلال و مشتبه دارند. علاوه بر این، چند ملاک تحت عنوان ملاکهای فرعی یا ملاکهای اولویت وجود دارند؛ مانند اینکه موسیقی خلاقانه و غیرتقلیدی بر موسیقی تقلیدی هرچند حلال ترجیح دارد. بر حوزه علمیه و طلاب جوان لازم است با نوآوری فقهی در این زمینه حرکت کنند.
این موسیقدان و استاد دانشگاه با اشاره به مسائل فقهی و ممنوعیت تکنوازی و خوانندگی زنان میگوید: «نکته بعد اینکه همانطور که خانمها در این کشور میتوانند نقاشی کنند، در فیلم و تئاتر ایفای نقش کنند، کتاب بنویسند و شعر بگویند باید بتوانند بخوانند و بنوازند، امور شرعی و فقهی در تخصص من نیست اما نمیشود شما محدودهی صدایی زنان را کلا از موسیقی کنار بگذارید. این مسئله سالهاست که تبدیل به یک عقده جدی برای آهنگسازان و در شکل کلان برای جامعه زنان شده و حق هم دارند. اصلا بحث خوانندگی به کنار، چرا تکنوازی خانمها ممنوع است؟ چه ایرادی دارد یک خانم بنشیند دف، تار، فلوت و .... بنوازد؟ واقعا این موضوع یکی از طبیعیترین اتفاقاتی است که باید رخ دهد اما در کشور ما با چالش روبه رو است.»
یکی از موضوعات جدی در حوزه موسیقی عدم نمایش ساز در صداوسیما است که همواره منجر به انتقاد بسیاری از کارشناسان و منتقدان شده است. ذهنی این مسئله را یک چالش بزرگ میداند و توضیح میدهد: «یک چالش دیگر نمایش ندادن سازها است. چرا نمایش دادن ابزار موسیقی برای چند شبکه برون مرزی از نظر شرعی، هیچ ایرادی ندارد ولی برای خودمان ایراد دارد؟ مگر نشان دادن ساز چه لطمهای میتواند به جامعه وارد کند؟نشان ندادن ساز تاکنون چه لطمهای به ما وارد کرده است؟»
او درباره موازیکاریهای موجود در عرصه فرهنگ و هنر گفت: «الان دیگر مانند گذشته نیست اگر در تلویزیون نمایش داده نشود، گستردگی ارتباطات و دسترسی به منابع بینالمللی به حدی بالا است که تمام جوانها نوجوانان در هر سنی به هرچیزی که نیاز داشته باشند با یک جستوجوی ساده می توانند به آن دست پیدا میکنند. ماجرا این است که اگر ما در رسانه خودمان این ساز را نشان ندهیم افراد آن را جستوجو میکنند و از شبکههای دیگر یا در یوتیوب با اجرای بهترین اساتید جهانی آن را تماشا میکنند. آقای وزیر محترمی که از ارکان اصلی سیاست گذاری های فرهنگی قلمداد می شوند باید به این نکات و مشکلات توجه کند. تلاش کند که این موازی کاری درباره ی نظارت بر امور فرهنگی حل شود، ارشاد مجوز میدهد، تلویزیون مجوز نمیدهد، تلویزیون مجوز میدهد، حوزه هنری اجازه نمیدهد، حوزه هنری و ارشاد و تلویزیون همه اجازه میدهند بقیه نهادها اجازه نمیدهد. تکلیف موسیقی و اهالی آن باید مشخص باشد تا هر نهاد و مجموعه ای اجازه ی ورود و نظارت بر آن را به خود ندهد.»