به گزارش تابناک، روزنامه های امروز دوشنبه 8 مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که ۷ توصیه رهبر انقلاب به رئیس جمهور و دولت جدید، بازتاب تنفیذ حکم ریاست جمهوری پزشکیان، واکنشها به معاون اولی عارف، فوریترین ماموریت تیم اقتصادی دولت تورم، فقر، یا ناترازیها و آتش بر فرازجولان آمادهباش در شمال! در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتنشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان آن گفتوگوی مهم رهبری و ریاستجمهور نوشت: مهم آن است که بدانیم وقتی یک رئیسجمهور دقایقی را با رهبری میگذراند، از میان تمامی آنچه میتواند به آن فکر کند و دغدغهاش باشد، چه چیز در ذهن دارد و چهچیزی را بر زبان میآورد؟
در جایگاه یکی از حاضران مراسم تنفیذ و یک روزنامهنگار که به دنبال دریچههای خاص برای نگریستن به وضع واقع است، گمان میکنم اشاره رهبر انقلاب به گفتوگوی اخیر خود با رئیسجمهور که در آن دکتر پزشکیان به ایشان درباره حضور بیثمر برخی افراد در نظام بروکراتیک کشور سخنانی گفتهاند، گرانیگاه این مراسم بود.
مهم آن است که بدانیم وقتی یک رئیسجمهور دقایقی را با رهبری میگذراند، از میان تمامی آنچه میتواند به آن فکر کند و دغدغهاش باشد، چه چیز در ذهن دارد و چهچیزی را بر زبان میآورد. معتقدم دکتر پزشکیان به مسئله مهمی اشاره کرده است و شاهد این اهمیت، یادآوری آن در کلام رهبریمعظم در مراسم تاریخی و پرنفوذ تنفیذ است.
اگر مستمع دستکم سه دهه سخنان رهبر انقلاب باشید، از ایشان فراوان شنیدهاید که نسبت به تنبلی و کمی ساعت کار مفید در کشور گله کردهاند و البته این گلهگذاری با نهایت نجابتی که در تمامیت سخنان ایشان درباره عامه ملت ایران دیده میشود، همراه بوده است. در مقابل، تأکید همیشگی رهبریمعظم به کار جهادی که نقطه مقابل تنبلی و بیکاری و بیثمری است، جلوه پررنگی دارد. چند سال پیش در مجلس شورای اسلامی گفته شد که در ستاد یکی از خودروسازان ۲۰ هزار مدیر و کارمند اضافه خیمه زدهاند که یکی از دلایلی است که خودروی ایرانی بهجای ۱۰۰ میلیون، ۸۰۰ میلیون تومان میشود، آنهم با این کیفیت واویلا.
گمان میکنم اگر رئیسجمهور همین یک فقره یعنی کوچککردن و چابککردن دولت را به پیش ببرد، کاری کارستان و انقلابی بزرگ در موفقیت دولتهای پس از انقلاب کرده است. با تأکید زیاد ایشان بر «حق و عدل» بهنظر میرسد که تاب تحمل این ناحقی و بیعدالتی را در دولتیهای بیکار و بیثمر نداشته باشد. بسیاری از نهادها و سازمانهای دولتی عملاً بیثمر و بدون خروجی مفید هستند. عصر هوش مصنوعی است و جهان بهسرعت به سمت حذفهای بزرگ حرکت میکند. امید آنکه گزینش افراد کابینه با این دغدغه رئیسجمهور هماهنگ باشد و یک دولت جهادی و ضد تنبلی و بیکاری و بیثمری را شاهد باشیم.
عباس عبدی طی یادداشتی با عنوان دولت ائتلافی یا دولت وحدت ملی؟ در اعتماد نوشت: یکی از اصطلاحاتی که در جریان انتخابات اخیر بر سر زبان افتاده، وفاق ملی و دولت آن است. روشن است که این اصطلاح باید تبیین شود و معنای به نسبت مشترکی از آن به دست آید. این عنوان با دولت ائتلافی چه تفاوتی دارد؟ اگر یکی است، پس چرا از عنوان ائتلافی استفاده نمیشود و اگر تفاوت دارد آن تفاوت چیست؟ دولتهای ائتلافی مربوط به نظامهای پارلمانی هستند که هیچ حزبی اکثریت مطلق را به دست نمیآورد. در چنین شرایطی حزبی که بیشترین رأی را دارد، ولی هنوز به نصف به علاوه یک نمیرسد، با نزدیکترین حزب دیگر که امتیازات کمتری از آنها بخواهد یا به لحاظ فکری به هم نزدیک باشند، ائتلاف میکنند و چند وزارتخانه را نیز به آنان میدهند. افراد مزبور با معرفی حزب دوم وارد کابینه میشوند. دولتهای ائتلافی در برخی از موارد بسیار شکننده هستند. دولت ائتلافی ممکن است با کوچکترین مسالهای که پیش آید دچار انشقاق شوند و ائتلاف از میان برود. این دولتها مخصوص جوامعی هستند که مسالهای ملی و غیر قابل حل یا سخت آنان را از یکدیگر جدا نکند. در واقع در جامعهای که وحدت ملی و وفاق ملی در امور کلان وجود نداشته باشد، دولت ائتلافی بیمعناست. بلکه دولت وحدت ملی یا دولت وفاق ملی معنادار است. برای نمونه برخی از کشورها در شرایط جنگی که خاک کشورشان اشغال میشود و مهمترین مساله آنان، با فاصله بسیار زیاد، آزاد کردن خاک میهن و شکست دشمن است، یا تنشهای شدید درون کشوری شدید است، دولت وفاق ملی یا جبهه مقاومت را تشکیل میدهند که از چپترین گروهها تا راستترین آنها در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا دشمن را شکست داده و سرزمین خود را آزاد کنند یا اختلافات درونی را کاهش داده و به یک تفاهم عمومی برسند. دولتهای وفاق ملی با یک مساله موردی و جزیی مواجه نیستند، بلکه با یک مساله کلی و ملی که انسجام و وحدت ملی یا تمامیت ارضی و بقای کشور را تهدید میکند، مواجه هستند. اگر بخواهیم از تمثیل استفاده کنیم، دولت ائتلافی مثل اداره یک کشتی است که به جز ایرادات جزیی و موردی مشکل خاصی ندارد و مسیر کلی آن با کم و زیادی، مورد توافق همه سرنشینان است، فقط برای اداره و هدایت این کشتی باید اکثریت داشت. ولی دولت وفاق ملی درباره اداره یک کشتی است که سوراخ است، در وسط دریا مانده، یا اگر هم راه میرود تفاهمی درباره مقصد آن وجود ندارد و هر از گاهی به یک سو در حرکت است، وضعیت آن همه سرنشینان را تهدید میکند.
با این حساب دولت وفاق ملی رویکردی کلی در جهت حل یک مساله کلی و مشترک دارد و ائتلافی نیست. در واقع همه اعضای آن باید در فهم آن مساله مشترک با هم توافق داشته باشند، به عبارت دیگر این دولت باید دولت واحد و منسجمی باشد که متاثر از توافق جبههای و ملی برای حل یک مشکل عمومی است. با این ملاحظه دولت وفاق ملی در ایران باید براساس چه مسائلی شکل بگیرد؟ مسائلی که مبتلابه همه است و همه باید در جهت حل آن قدم بردارند.
اولین مساله، شکاف عمیقی است که در ساختار قدرت وجود دارد. آخرین نمونه آن اظهارات سخنگوی سپاه درباره سیاست موشکی ایران است که مورد نقد شورای امنیت ملی و وزیر خارجه وقت قرار گرفته، ولی فرمانده وقت سپاه او را تشویق کرده که گفتههای خود را تکرار کند. گرچه بخشی از این خبر از طرف سخنگوی قبلی شورای عالی امنیت ملی تکذیب شد، ولی این تکذیب اصل ماجرا را تغییری نداده است. با وجود این حد از شکاف درون ساختار که اقدامات و سخنانی در بالاترین سطح زده میشود که علیه مذاکرات رسمی تلقی میشود و این رفتار نیز آگاهانه انجام میشود، طبعا به معنای غیر ممکن بودن پیشرفت و توسعه برای کشور است. بدون حل شکاف درون قدرت نمیتوان کار چندانی کرد، حتی اگر بتوان با وجود شکاف میان دولت و ملت، پیشرفتی را تجربه کرد، با وجود شکاف درون ساختاری چنین چیزی غیر ممکن است.
شکاف دوم شکاف میان مردم با دولت و حکومت است. اکنون آرای کلی مردم حدودا به نسبت ۵۰، ۳۰ و ۲۰ تقسیم شده است. ۵۰ درصد به نسبت منتقد رادیکال هستند، ۳۰ درصد نیز منتقد امیدوار به اصلاح و حدود ۲۰ درصد نیز مدافع نسبی وضع موجود که از این به بعد آنان نیز منتقد وضع موجود خواهند شد. عبور از این شکاف نیز وظیفه مهم دولت است. دولت وفاق ملی باید توانایی لازم برای کاهش این دو شکاف را داشته باشد، در غیر این صورت شکست آن قطعی است. طبعا معیارهای لازم را برای ایجاد این دو وفاق باید تعیین کرد.
پریسا هاشمی در گزارشی با عنوان انتقاد از دولت تشکیل نشده به حملات زود هنگام مخالفان و تردیدها و نقدهای درونی حامیان پزشکیان در هم میهن نوشت: مسعود پزشکیان به ریاستجمهوری نرسیده و هنوز از گزینه منتخب به مستقر تبدیل نشده که مورد هجمههای پی در پی انتقادات قرار گرفت. خواسته او و تیم همراهش این بود که شرایط منتخب مردم اینبار متفاوت باشد، چراکه او دست خود را به سوی تمام طیفهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مردمی دراز کرد تا دستش به گرمی فشرده شود.
اما برخی هنوز در حال و هوای انتخابات زودهنگام دوره چهاردهم ریاستجمهوری مانده و از همان ابتدا بدون توجه به تجربیات گذشته و آسیبهای احتمالی مسلسلوار دست به انتقاد به فردی زدهاند که صرفاً در ابتدای مسیر است و حتی کابینهاش معرفی نشده و در اولین گام برای انتخاب هیئتدولت از جریانهای سیاسی مختلف دعوت به عمل آورده است. از رفتارهای رئیسجمهوری منتخب اینطور به نظر میرسد که دولت چهاردهم به دور از تندروی، به دنبال انسجامبخشی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاست خارجی است و از هر پیشنهادی استقبال میکند. برخی از فعالان اصولگرا و تمام کاندیداهای رقیب پزشکیان حتی علیرضا زاکانی که اعلام کرد حتماً تا آخر میماند تا نگذارد پزشکیان ریاستجمهوری را به دست آورد، به دیدار پزشکیان رفتند و با استقبال گرم او روبهرو شدند.
در همین گرماگرم دیدارها و نقدها چه در میان اصلاحطلبان و فعالان سیاسی منتقد وضع موجود و چه در میان اصولگرایان حتی آنها که در دوره انتخابات پیروزی پزشکیان را روی کارآمدن دولت سوم روحانی میدانستند، در فضای التهابی پیشآمده هشدار به چنین نقدهای مکرر پیش از آغاز به کار دولت دادهاند.
نمونه غیراصولگرایش، علی نصری، کارشناس سیاسی است که در یادداشتی به موضوع انتقاد به دولت پرداخته و نوشت: «چند روز برای رئیسجمهور منتخب خطونشان نکشیم. چند روز صبر کنیم تا پسوند «منتخب» از عنوانش برداشته شود و بعد انتقادات و ایرادات و خردهگیریها و هشدارها را به سویش روانه کنیم. کمی صبر کنیم تا در نقش جدیدش تثبیت شود، دید و بازدیدهایش را انجام دهد، در هر جلسه و مراسمی که صلاح میبیند شرکت کند و پیوندهای سیاسی که لازم میداند را برقرار سازد، بدون اینکه هر لحظه نگران «پشیمان» شدن ما از رایمان باشد.»
او در ادامه با اشاره به اینکه «تمرین دموکراسی» فقط تمرین انتقاد کردن و ایراد گرفتن و مطالبهگری و طلبکاری نیست، تمرین «حمایت» کردن و یاری رساندن و تقویت نمودن دولت منتخبمان نیز هست، تاکید کرد: «اگر باید درسی از گذشته گرفته باشیم این است که تغییر و اصلاح با «تضعیف» دولت میسر نیست. بهبود وضع موجود تنها از طریق «تقویت» و توانمندسازی رئیسجمهور و دولتش امکانپذیر است. دولتی میتواند مطالبات ما را محقق سازد که نیروی انجام این کار را به او بخشیده باشیم و این وظیفهی امروز ما در این مقطع است.»
همچنین درباره نمونه اصولگرای چنین نگاهی، پرویز سروری، عضو شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی در گفتگو با هممیهن در مورد انتقاد و حمله به پزشکیان تاکید کرد: برخی رقابتهای انتخاباتی را به کدورتهای سیاسی تبدیل میکنند. بعد از رقابت فرد پیروز باید بستری فراهم کند که دیگر فعالان سیاسی اجازه طرح مطالب خود را داشته باشند و آنها که پیروز نشدند تا جایی که میشود از فرد پیروز در راه خدمت حمایت کنند. معتقدیم حرکت در جهت تضعیف آقای پزشکیان اقدام باطلی است.