این منطقه پس از عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر توسط حماس به شدت بحرانی شده است و اسرائیل با نسل کشی مردم غزه و اقدامات هیجانی و هیستریک بر علیه امنیت ملی ایران با تجاوز به خاک سرزمینی کشورمان (چه در قلب تهران و چه در کنسولگری سوریه) به دنبال گسترش جنگ و کشاندن پای دیگر قدرتهای فرامنطقهای از جمله آمریکا به منازعه اخیر است.
از این منظر، آمریکا و کشورهای تروئیکای غربی و عربی منطقه علاوه بر حمایت تسلیحاتی، رسانهای و سیاسی در مجامع بینالمللی از جمله حمایت در شورای امنیت و دیوان دادگستری لاهه از کشتار وحشیانه اسرائیل، به دنبال فشار بر ایران جهت جلوگیری از اقدام مشروع بر علیه منافع و امنیت ملی کشور هستند.
در واقع، استانداردهای دوگانه غرب باعث آن شده است که به جای فشار بر اسرائیل جهت ممانعت از گسترش جنگ و خونریزی بیشتر به دنبال آن هستند که با دستکاری در دستگاه محاسباتی، مسئولان و مردم ایران را از تنبیه متجاوز بازدارند.
در یکی از این تماسهای دیپلماتیک با رئیس جمهور کشورمان، امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه تاکید میکند که تشدید نظامی جدید در منطقه به نفع هیچکس از جمله ایران نخواهد بود و خواستار پایان دادن به «منطق تلافیجویانه» مقامات جمهوری اسلامی در برابر ترور صورت گرفته میشود. اما باید از او پرسید حدنهایی خونریزی و جنابت اسرائیل کجاست و در چه صورتی دست به ترور و کشتر بیشتر نمیزند؟ عدم واکنش جدی برای بالابردن هزینه اقدامات این جنایتکار آیا تشویق به اقدامات جنایتکارانه بیشتر نیست؟
در همین تماس تلفنی رئیس جمهور کشورمان ضمن دفاع از اقدام ایران در پاسخ به تجاوز به منافع و امنیت خود میگوید: اگر آمریکا و کشورهای غربی به دنبال جلوگیری از جنگ در منطقه هستند، باید اسرائیل را مجبور به توقف «نسلکشی» و حمله به غزه و پذیرش آتشبس کنند.
در واقع، کشورهای غربی ضمن عمل نکردن به مسئولیت خود جهت توقف جنگ با فشار دیپلماتیک، رسانهای و تسلیحاتی به اسرائیل در جهت عکس عمل کرده و حمایتهای خود را از این رژیم دوچندان کردهاند که یکی از این اقدامات حمایتی فشار به ایران جهت عدم پاسخگویی به تجاوز اسرائیل است. مانند زمانی که صدام ملعون به کشورمان حمله کرده بود و غرب با حمایت تسلیحاتی و دیپلمتیک از او، ایران را به خویشتن داری و پذیرش شرایط موجود (پذیرش اشغال خاک خود) دعوت میکرد.
تماس نخست وزیر انگلیس با پزشکیان نیز حاوی نکات جالبی است. کییر استارمر ضمن هشدار در خصوص «خطر جدی اشتباه محاسباتی» از او خواست تا از حمله به رژیم صهیونیستی خودداری کند و تأکید کرد که جنگ به نفع هیچکس نیست و از تمامی طرفها میخواهد تنشزدایی کنند. این تماس تلفنی درست یک روز پس از آن صورت گرفت که تروئیکای اروپا (انگلیس، فرانسه و آلمان) در بیانیهای مشترک بدون اشاره به تنشزایی صهیونیستها، از ایران خواستند از حمله به اسرائیل خودداری کرده و خویشتنداری کند.
دراین بیانیه آمده است «در این زمینه، و بهویژه، ما از ایران و متحدانش میخواهیم از حملاتی که تنشهای منطقهای را بیشتر میکند و فرصت توافق بر سر آتشبس و آزادی گروگانها را به خطر میاندازد، خودداری کنند.» اما این بیانیه به این ابهام واضح و آشکار اشارهای نمیکند که اگر وتوی قطعنامههای شورای امنیت توسط آمریکا یا حمایتهای تسلیحاتی، تجاری و سیاسی غرب نبود، هیچگاه جنگ به این سمت و سو نمیرفت و تنشهای منطقهای کل جغرافیای غرب آسیا را در بر نمیگرفت.
حتی اسرائیل علی رغم کشتار بیش از سی هزار نفر مردم غزه، بدون هیچ ابائی در المپیک شرکت میکند ولی روسیه به دلیل مشابه تجاوز به خاک اوکراین در کلیه مسابقات ورزشی تحریم می شود. در واقع، اسرائیل با علم به حمایت همه جانبه غرب اقدامات تنش آفرین خود را هر لحظه گسترش میدهد و آن چیزی که میتواند جلوی این اقدامات دیوانهوار را بگیرد همان دست قدرت و تنبیهگر ایران است.
ایران همه تلاشهای خود را برای جلوگیری از فراگیری این جنگ انجام داده است و در دستگاه محاسباتی و منطق صحیح تصمیم گیری، پاسخگویی ایران و تنبیه متجاوز نیز در صورتبندی کلان جلوگیری از فراگیری تنشهای منطقهای قابل تحلیل است.
در این تماسهای تلفنی بدون درنظر گرفتن اقدام تحریک آمیز اسرائیل و البته خطرات عدم پاسخگویی ایران و تنبیه متجاوز، صرفا با کلیدواژههای تکراری جنگ به نفع هیچکس نیست، لزوم خویشتنداری، تنشزدایی و خطای محاسباتی ایران به حمایت خود از منافع اسرائیل ادامه میدهند.
نمیتوان با لفاظی در بیانیه نویسی و تماسهای دیپلماتیک توپ را به زمین ایران و گروههای مقاومت در منطقه انداخت و مدعی شد که آنها مسئول به خطر انداختن صلح و ثبات منطقه هستند ولی به حمایت های همه جانبه و مشوقانه خود از اقدامات اسرائیل به عنوان عامل تنشزایی در منطقه هیچ اشارهای نکرد. آنچه که مشخص و واضح است و در تماسهای اخیر توسط رئیس جمهور جدید به گوش مقامات غربی رسید آن است که اولا نمیتوان با این گونه تماسها و فشارهای دیپلماتیک بر دستگاه محاسباتی و حق مشروع ایران در دفاع از حاکمیت و امنیت خود اختلالی ایجاد کرد و دوما تغییر رئیس جمهور و چرخش قدرت در مقام اجرایی هیچ تغییری در پیگیری سیاستهای کلان کشور در خصوص حمایت از مظلوم و لزوم تنبیه متجاوز نخواهد کرد.
ناتوانی تاریخی اروپایی ها در حل و فصل معضلات مهم منطقه و جهان واقعیتی است که نمی توان آن را کتمان کرد.
الهه رستم نیا