البته تغییر پایتخت، گریز ناپذیر و شدنی است. ولی چنین تصمیمی نیازمند تمرکز بر چند مساله حساس است.
1367، در بخش نخست پایان نامه ام با عنوان: سیاست دریایی، محور استراتژی ملی، ضمن تاکید براین گزاره که تنها راه برونرفت ایران از بن بست کمتر توسعه یافتگی، دریایی شدن سیاست، فرهنگ و ساختار حکومت است، طی سیستمی پژوهشی، 19 تغییر استراتژیک به هم پیوسته، در جهت دریایی شدن اقتصاد و سیاست ایران برای برونرفت از زندان تاریخی قاره ای(خشکی) ارائه شد. مثل تشکیل وزارت امور دریاها، خودگردانی استان ها، اتصال راه آهن به بوشهر،چابهار و دیگر بنادر. از جمله این شرایط، بایستگی دریایی شدن، ایجاد پایتخت دریایی بود.
در سال1371 نیز طی رساله دکتری خود با عنوان: تحلیل ژئوپولیتیک نواحی بحرانی سیستان و بلوچستان، و نیز در دهه هشتاد، طی پروژه ملی (ICZM ) یا مدیریت یکپارچه سازی نواحی ساحلی، که از سوی سازمان دریانوردی و دانشگاه خوارزمی به من محول شده بود، با ارائه چندین گزارش به سازمان دریانوردی و انتشار کتاب: ژئوپولیتیک کرانه های دریایی ایران و ICZM، به تکمیل مقوله استراتژی دریایی پرداختم. به ویژه در این کتاب، بر کمتر توسعه یافتگی کرانه مکران و راههای برونرفتش از کمتر توسعه یافتگی و اهمیت این سواحل برای توسعه ایران پرداخته شد. به هر روی در مسیر این مطالعات که هنوز هم در قالبی شخصی استمرار دارد، بر نقش انتخاب پایتخت دریایی به عنوان یکی از دهها پیشنهاد به هم پیوسته تمرکز شده و حتی جا و موقعیت آن در پایان نامه، رساله و گزارش ها، پیشنهاد شده است. با این حال همان گونه که در کارهای دانشگاهی نامبرده آمده است، سیاستگذاری در زمینه انتقال پایتخت، از جمله مستلزم محور قرار دادن فاکتورهای زیر است:
1- بدون در پیش گرفتن سیاست درهای باز در مناسبات خارجی، به ویژه احیای روابط استراتژیک با ایالات متحده آمریکا، سیاستگذاری در زمینه اقتصاد دریا، از جمله انتقال پایتخت بیهوده و هزینه تراشی برای اقتصاد رو به ورشکستگی جمهوری اسلامی است؛
2- در حالی که ایجاد پایتخت اقتصادی در جهت رویکرد استراتژی دریایی حساس و بلکه برای توسعه ایران گریز ناپذیر است، نقش و جایگاه سیاسی تهران نمی تواند تغییر یابد. برندگان اصلی جابجایی تهران آنکارا و باکو خواهند بود؛
3- بدون تمرکز زدایی ژرف و همه جانبه در آزاد گذاشتن استان ها در جهت تصمیم سازی، یا به عبارت بهتر ایجاد تغییر در ساختار و مدیریت اجرایی، که متضمن خودگردانی استان ها شود، تغییر پایتخت کاملا عبث خواهد بو؛
4- هم چنین یکی از پیشنیازهای ایجاد پایتخت اقتصادی، ارائه طرح جامع تقسیمات کشوری مناسب است. از 22 سال پیش، باورمندم که ایران می تواند 72 استان و سه کلانشهر ویژه را در خود جای دهد؛
5- لازمه دریایی شدن، پیوند گسترده اقتصاد ایران و جهان در پرتو سیاست خارجی باز خواهد بود، که سرمایه گذاری کلان را در پی خواهد داشت؛
کوتاه آن که انتقال پایتخت به خودی خود و بدون طراحی استراتژی ملی، ابتر خواهد بود.
یدالله کریمی پور