به گزارش تابناک، مسعود پزشکیان رئیسجمهور در اظهاراتی در بازدید از قرارگاه سازندگی خاتمالانبیای سپاه اظهاراتی در مورد انتقال پایتخت داشته است که محل بحث و نقدهای کارشناسان قرار گرفته است. پزشکیان گفته بود: «تهران به عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت نداریم؛ کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است.»
انتقال پایتخت در سایر کشورهای جهان هم نمونههای بسیاری دارد، اما بیشتر آنها برای قبل از قرن بیستم است، زیرا در قرن حاضر این موضوع امری پرهزینه و دشوار است.
در طول تاریخ بارها پایتخت ایران تغییر کرده است و در کتب تاریخی از ایران به عنوان کشوری یاد میشود که به طور مکرر پایتخت سیاسی خود را تغییر داده است.
تهران، پایتخت بهنسبت جدیدی است که کمتر از سه قرن پیش بهدلیل آب و هوایش مورد توجه قاجارها قرار گرفت و البته هیچگاه ظرفیت این میزان جمعیت پذیری را نداشته است.
در ادامه به برخی از کشورهایی که پایتخت خود را تغییر دادهاند، اشاره شده است :
برزیل (ریو دو ژانیرو به برزیلا) ۱۹۶۰
ایده انتقال پایتخت برزیل از «ریو دو ژانیرو» به «برازیلیا»، از اوایل قرن ۱۹ مطرح شد. اما ۱۰۰ سال طول کشید تا این ایده عملی شود.
مسئولان کشور معتقد بودند بهتر است بهجای اینکه پایتخت در جنوب شرقی کشور باشد، به شهری در مرکز کشور منتقل شود تا بتوانند به نیازهای تمام افراد کشور رسیدگی کنند؛ بنابراین آنها در سال ۱۹۶۰، «برازیلیا» که شهری در مرکز برزیل است را به عنوان پایتخت انتخاب کردند.
استرالیا (ملبورن به کانبرا)، ۱۹۱۲
سالها بحث وجدل میان انتخاب ملبورن و سیدنی به عنوان پایتخت وجود داشت و به نظر میرسید که قرار نیست این دعواها تمام شود. مقامات هر دو شهر احساس میکردند، شهر آنها بهترین شهر برای پایتخت شدن است و هیچ یک از حرف خود کوتاه نمیآمدند. سرانجام تصمیم بر این شد شهری را انتخاب کنند که در مسیر بین این دو شهر قرار دارد و آن هم کانبرا بود.
نیجریه (لگوس به آبوجا)، ۱۹۹۱
سالهاست که در نیجریه بر سر مسائل مذهبی و نژادی، بین مسلمانان و مسیحیان، جنگ و کشمکش است. به همین دلیل دولت برای اینکه بتواند جلوی این آشوبها را بگیرد، تصمیم گرفت لاگوس، پایتخت این کشور را که در سواحل جنوبی نیجریه بود را به شهری واقع در مرکز کشور، بهنام آبوجا، منتقل کند.
دولت با این تغییر پایتخت امیدوار است که دسترسی بهتری به مسیحیان جنوب و مسلمانان شمال کشور داشته باشد و جلوی جنگهای آنها را گرفته و کشور را به ثبات برساند.
مشکل دیگری هم که وجود داشت، رشد بیش از حد و غیر قابل کنترل شهر لاگوس بود. با تغییر پایتخت از این شهر به آبوجا جلوی مهاجرتهای بیشتر به این شهر گرفته شد.
روسیه (مسکو به سنت پترزبورگ و بازگشت دوباره به مسکو)، ۱۷۱۲
مسکو ۵۰۰ سال از ۷۰۰ سال گذشته تاریخ روسیه، پایتخت این کشور بوده است. پایتخت روسیه بین سالهای ۱۷۱۲ و ۱۹۱۸، به دستور پتر کبیر، از مسکو به سنت پترزبورگ (بندری در دریای بالتیک) تغییر کرد تا به مراکز اصلی تجارت جهانی که بیشتر آنها در اروپا بودند، نزدیکتر شود.
اما سال ۱۹۱۸، شوروی سابق، پایتخت را به جای قبلی خود یعنی مسکو بازگرداند تا از ساحل دور باشد و در خطر احتمالی حملات دشمنان قرار نگیرد.
زلاندنو (اوکلند به ولینگتون)، ۱۸۶۵
زلاندنو یا نیوزیلند از دو جزیره اصلی شمال و جنوب و چند جزیره کوچک تشکیل شده است. بیشتر سیاستمداران در جزیره شمالی هستند و البته جزیره جنوبی معدن طلاست. وقتی اهالی اوکلند اعلام استقلال از امپراتوری بریتانیا کردند، مقامات به سرعت تصمیم گرفتند پایتخت را به مکانی که به مرکز کشور نزدیکتر باشد منتقل کنند. بدین ترتیب ولینگتون که شهری بندری است و در تنگه کوک واقع شده و جزایر شمالی و جنوبی نیوزیلند را بههم متصل میکند را پایتخت این کشور اعلام کردند.
میانمار (یانگون به نایپیداو)، ۲۰۰۵
مقامات میانمار تصمیم گرفتند که پایتخت این کشور، یعنی شهر قدیمی یانگون را به نایپیداو منتقل کنند و دلیل آن را بیش از حد شلوغ شدن پایتخت اعلام کردند. اگرچه برخی دیگر معتقدند، این کشور از ترس حملات خارجی پایتخت خود را تغییر داده است. متاسفانه آنها برای این تغییر، شهر جدید را با سرعت و بدون دقت کافی ساختند و در حالیکه هنوز شرایط مهیا نبود، این جابهجایی را انجام دادند و اکنون با مشکلات متعددی دست بهگریبان هستند.
مالزی (کوآلالامپور به پوتراجایا)، ۱۹۹۹
دهه ۱۹۹۰، دولت مالزی شهر پوتراجایا را به عنوان پایتخت اداری خود تعیین کرد تا کمی آرامش به پایتخت شلوغ و پرجمعیت فعلی کشور یعنی کوآلالامپور برگردد.
شهر برنامهریزیشده پوتراجایا مجهز به ساختمانهای اداری، پارک و دریاچههای بزرگ و خیابانهای وسیع است که به مکانی جدید برای امور اداری کشور مالزی تبدیل شده است.
کوآلالامپور همچنان به عنوان پایتخت و مقر پادشاهی، پارلمان و سفارتهای خارجی باقی ماند، اما عملیات اداری و اجرایی دولت به پوتراجایا که در جنوب شهر کوآلالامپور قرار دارد منتقل شد.
پاکستان (کراچی به اسلام آباد)، ۱۹۶۱
دولت پاکستان در سال ۱۹۵۹ تصمیم گرفت که پایتخت خود را از شهر کراچی که در ناحیه جنوب شرقی پاکستان قرار دارد به اسلام آباد در شمال این کشور منتقل کرد.
کراچی به سرعت رشد و تبدیل به یک کلانشهر شد تا جاییکه جمعیت این شهر بهطور غیرقابل کنترلی گسترش یافت. مردمان بسیاری در این شهر هستند که در خیابانها و کوچهها میخوابند. یکی از دلایل تغییر پایتخت این کشور، افزایش لجامگسیخته جمعیت شهر بود.
دولت برای جابهجایی پایتخت در سال ۱۹۵۹ تصمیمگیری و ۱۹۶۱ آن را اجرایی کرد. البته دهها سال طول کشید تا ساخت پایتخت جدید تکمیل شود.
قزاقستان (آلماتی به نورسلطان)، ۱۹۹۷
وقتی قزاقستان استقلال خود را هنگام فروپاشی شوروی، در سال ۱۹۹۱، بهدست آورد آلماتی پایتخت آن بود. اما این شهر فضای کافی برای گسترش و توسعه نداشت و زلزلهخیز بود؛ بنابراین این کشور تصمیم گرفت پایتخت خود را از آلماتی به نورسلطان منتقل کند. البته نام این شهر آستانا بود. سپس به احترام خدمات طولانی نورسلطان نظربایف، رئیسجمهور پیشین قزاقستان، به نورسلطان تغییر نام داده شد.
اندونزی (جاکارتا به نوسانتارا)
اندونزی پایتخت خود را تغییر داده و به منطقهای جنگلی منتقل کرده است
جاکارتا به شهری با جمعیت ۱۰.۵ میلیون نفری تبدیل شده است که منطقه بزرگتر شهری آن حدود ۳۰ میلیون نفر را در خود جای داده است. با این حال این شهر به سرعت در حال غرق شدن است و کارشناسان گفته اند که انتظار میرود تا سال ۲۰۳۰ بخشهایی از این کلانشهر، غیرقابل سکونت یا در غیر این صورت مکرراً دچار سیل شود.
در سال ۲۰۲۲ میلادی، اندونزی قانونی را تصویب کرد که بودجه و مدیریت این جابهجایی را مشخص میکرد
کشورهای دیگری هم مانند بولیوی، پرتغال، تانزانیا، ساحل عاج، گرجستان و بنین، پایتختهای خود را به دلایلی منتقل کردهاند.
در همین حال، اخیراً مصر ساخت و ساز پایتخت جدیدی را به جای «قاهره» آغاز کرده است. این شهر جدید که در حال حاضر پایتخت اداری جدید نامیده میشود، در شرق قاهره ساخته خواهد شد
تجربه انتقال پایتختهای سیاسی و اقتصادی در دنیا بسیار محدود و به چند کشور خلاصه میشود. بحرانهای پایتخت با فناوری و نوآوری قابل حل است یا جابجایی؟
موسساتی غیر از وزارتخانهها وجود دارد که هیچ ضرورتی برای حضورشان در پایتخت نیست. شرکتهای مهم دولتی از جمله شرکت ملی فولاد، سازمان چای و شرکت دخانیات ضرورتی برای حضورشان در تهران نیست
اینکه همه وزارتخانهها، مجلس، ریاستجمهوری و... را به جای دیگری منتقل کنیم، احتمالا کاری نشدنی است. اگر دولت واقعا قصد داشته باشد که توسعه و فرصت اشتغال همسانی را در کشور ایجاد کند و همه مناطق کشور از اشتغال مناسبی برخوردار شوند و تهران هم از این وضعیت نجات پیدا کند، راهش این است که موسسات دولتی را از تهران منتقل کنیم.
بدون احتساب هزینه تامین زمین و احتمالا هزینههای تامین زیرساختها (آب، برق و ...) بودجه موردنیاز برای ساخت واحدهای مسکونی بیش از ۱۸۰هزار میلیارد تومان برآورد شده است. علاوه بر این، حدودا به اندازه ۴برابر وسعت شهر جدید پرند، فضا و ظرفیت خالی برای اسکان و ساختوساز در پایتخت جدید نیاز است. دومین نکته موردتوجه در شکل انتقال، ساختمانهای موردنیاز برای استقرار و جابهجایی دستگاههای دولتی است که باید پیشبینیهای لازم برای آن انجام شود. بررسیها مشخص کرده که حداقل ۱۰۹اداره دولتی، بانک، سازمان و وزارتخانه در تهران داریم که هر کدام بهطور میانگین ۳۰ ساختمان در شهر تهران دارند. بنابراین برای تامین ساختمان موردنیاز این دستگاهها، دستکم ۳۰۰ ساختمان در پایتخت جدید باید ساماندهی یا ایجاد شوند. در صورت نیاز به احداث این ساختمانها نیز، برآوردها نشان میدهد با توجه به هزینه ساخت بنای اداری، حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز است.
تجربه ناموفق برزیل در تغییر پایتخت کشورش که ابتدا سائوپائولو مرکز بوده است شهری را با ۱۸ میلیون جمعیت و مشکلات حاشیه نشینی و کمبودها و آلودگی هوا رها کردند و به ریودوژانیرو رفتند.بعد از مدتی جمعیت این شهر به ۱۲ میلیون نفر رسید و دیدند باز مشکلاتی دارند و آمدند پایتخت جدیدی ساختند منتهی پایتخت جدیدشان با ۹۵ میلیارد دلار وامی ساخته شد که از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول گرفتند و بعد برزیلیا تشکیل شد که این هم یک مشکل جدید شد و قرار بود ۵۰۰ هزار نفر جمعیت داشته باشد، اما جمعیتش چند میلیونی شد. در این شهر وزارتخانه جدید و مجلس جدید و دادگاه جدید و... ساختند اما مجددا مردم در پایتخت جمع شدند به دلیل اینکه تمرکز در حکومت بود.
چرا مردم موافق تغییر پایتخت از تهران به شهر دیگری هستند؟
تبعیض میان شهرها بهصورت جدی همواره وجود داشته است و مهاجرت به شهرهای بزرگ ازجمله پایتخت را هرروزه بیشتر کرده است، مهاجرتی که نتایج بسیار منفی هم برای مبدا و هم برای مقصد داشته و به تضادهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی نیز دامن زده است.
این در حالی است که در خود شهر تهران نیز فاصله ی طبقاتی بسیار است و بررسی درباره اختلاف طبقاتی شدید بین شمال و جنوب پایتخت که اوج آن در «گسل قیمت ملک» خودنمایی میکند، حاکی است «نامعادله شارژ شهری» ریشه اصلی این نابرابری است.
علاوه بر تبعیض مشکلات دیگری نیز وجود دارد که در ادامه به آن می پردازیم:
ترافیک شدید
تهران با جمعیت بسیار بالا و تعداد خودروهای زیاد دچار ترافیک شدیدی است که باعث آلودگی هوا، افزایش استرس رانندگان و کاهش کیفیت زندگی شهروندان میشود.
آلودگی هوا
ترافیک چرخهای در تهران باعث انتشار آلایندههای هوا مانند گازهای گلخانهای، مواد ذرات جامد و دیگر آلایندهها میشود که بر سلامت افراد تأثیر منفی دارد.
مسکن و مسائل مسکن
با افزایش جمعیت و تقاضای بالا برای مسکن در تهران، مشکلاتی مانند کمبود مسکن مقرونبهصرفه، افزایش قیمت مسکن و مشکلات مربوط به مسکن غیررسمی و بیسرپناهی وجود دارد.
محیطزیست
برنامههای مناسب برای حفاظت از فضای سبز، حفظ منابع آبی، مدیریت پسماندها،فرونشست و مقابله با آلودگی هوا و آب از جمله چالشهای مدیریت شهری در تهران محسوب میشوند.
فرسودگی زیرساختها
بسیاری از زیرساختهای شهری در تهران بهویژه در زمینههای حملونقل عمومی، آب، فاضلاب و برق نیازمند بهبود و بازسازی هستند.
مدیریت منابع آب
با توجه به کمبود منابع آب و مشکلات مربوط به کاهش سطح آب زیرزمینی، مدیریت منابع آب یکی از چالشهای اساسی در مدیریت شهری تهران است.
تمرکز زدایی از تهران برای توسعه دیگر شهرها
توزیع امکانات در یک کشور چه امکانات اقتصادی و فرهنگی و چه امکانات رفاهی، تفریحی و ورزشی باید تابع منطق و عوامل دیگر باشد. عوامل دیگر منظور جمعیت آن مناطق، میزان محرومیت و سابقه تاریخی امکانات است. متاسفانه توزیع اینگونه امکانات در کشور ما تابع منطق مشخصی نیست، تمام شهرها و استانها قربانی تهران شدهاند چراکه تهران در مقابل چشم مدیران ارشد و مسولین نظام است و هرگونه امکانات ابتدا در این شهر پیاده میشود.