سرویس بین الملل تابناک- یک ضربالمثل افغان میگوید: "کسی که سلامتی دارد، امید دارد؛ و کسی که امید دارد، همهچیز دارد. "، اما پنج دهه جنگ و بحرانها در افغانستان کشتگان و معلولان بسیاری برجای گذاشت و به بیخانمانی، آوارگی، مهاجرت، بیکاری، فقر و محرومیت انجامید.
زخمهای عمیقی که بر پیکره جامعه افغان نشسته، همه را درگیر کرده است. به ندرت خانوادهای در افغانستان پیدا میشود که در آن کشته یا معلولی نباشد، یا کسی که تلخی آوارگی و مهاجرت را نچشیده باشد. این وضعیت بیش از ۳.۵ میلیون افغان را به دام اعتیاد به مواد مخدر کشانده و آنها نه تنها سلامتشان را از دست دادهاند، بلکه امیدشان را نیز از دست دادهاند.
جلسه تلاوت گروهی قرآن کریم در مرکز بازپروری معتادان کابل
این میلیونها نفر که به اعتیاد دچار شدهاند، از نظر طالبان که در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ به قدرت بازگشت، میراث تلخ ۲۰ سال اشغالگری آمریکا در افغانستان هستند. در این دو دهه، تعداد معتادان بهویژه در میان مردان، زنان، و حتی کودکان در مناطق مختلف کشور، خصوصاً در میان پناهجویانی که از ایران و پاکستان بازگشتهاند، دوچندان شد.
خاطرات تلخ گذشته
صحنههای دلخراش اعتیاد و تجمع معتادان به بخشی از خاطرات گذشته تبدیل شده، اما هنوز در یاد و خاطره ساکنان کابل باقی مانده است.
در گزارش الجزیره آمده است: عبدالله مرافقی، یکی از ساکنان کابل، در جریان یک گشتوگذار روزانه به سمت پل «پل سوخته» در غرب کابل اشاره کرده و میگوید: "این پل یکی از پناهگاههای اصلی معتادان بود که صدها نفر در زیر آن جمع میشدند و در میان زبالهها و سوزنهای آلوده مواد مخدر به سر میبردند. "
پارک «شهر نو» یکی از بزرگترین و مشهورترین پارکهای کابل نیز به یکی از این مکانهای تجمع معتادان تبدیل شده بود، تا حدی که حتی در روز روشن مردم عادی به سختی میتوانستند به آنجا بروند.
امیرخان، یکی از رانندگان محلی، میگوید که عبور از کنار این مناطق برای عابران و حتی رانندگان خطرناک بود. معتادان اغلب به سرقت و زورگیری در خیابانهای اصلی شهر روی میآوردند تا پولی برای خرید مواد مخدر به دست آورند.
او ادامه میدهد که معتادان مردم را در خیابانها متوقف میکردند، با چاقو تهدیدشان میکردند و به زور اموالشان را میگرفتند. در مواردی حتی به زنان و دختران حمله میکردند و زیورآلات و تلفنهای همراهشان را به سرقت میبردند. با افزایش تعداد معتادان، سرقتها نیز افزایش یافت و حتی خانهها مورد هجوم قرار گرفتند؛ به طوری که هیچکس جرات نمیکرد در خانهاش را باز بگذارد.
صحنههایی از قربانیان اعتیاد که در کنار خیابانهای کابل رها شده بودند، برای مردم عادی شده بود. هر ماه حدود ۱۵۰ نفر به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر و سرما جان خود را از دست میدادند؛ به عبارتی روزانه پنج نفر. گاهی دیدن اجساد کسانی که بر اثر مصرف بیش از حد مواد جان داده بودند، دیگر عجیب نبود.
این تصاویر که زمانی بخشی از زندگی روزمره کابل بودند، اکنون دیگر دیده نمیشوند. همه کسانی که با آنها صحبت کردیم تأیید کردند که این صحنهها از بین رفته است. طی دو هفتهای که در کابل گذراندم، حتی در زیر پل سوخته یا پل مرگ، در پارکها یا در کنار رود خشک کابل که زمانی محل تجمع معتادان بود، هیچ اثری از آنها ندیدم.
مراکز بازپروری
به دستور ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر امارت اسلامی طالبان، کمیتهای برای جمعآوری معتادان تشکیل شد که شامل وزارتهای داخله، صحت عامه و کار و امور اجتماعی بود.
با وجود کمبود امکانات، دولت طالبان تلاشهای بسیاری برای درمان و بازپروری معتادان به کار بسته است. دهها مرکز در استانهای مختلف کشور ایجاد شده است که بزرگترین آنها پایگاه سابق ناتو در ۲۰ کیلومتری کابل است. این پایگاه دو سال پیش به یک مرکز بازپروری برای هزاران معتاد تبدیل شد و دولت ۷۵ میلیارد افغانی (حدود یک میلیارد دلار) برای درمان و بازپروری این افراد اختصاص داده است.
با وجود کمبود امکانات، دولت طالبان تلاشهای خود را برای درمان و بازپروری معتادان متمرکز کرده است.
در بازدیدی که از این پایگاه سابق ناتو که اکنون مرکز بازپروری است، داشتیم، تابلویی به زبان فارسی نوشته شده بود: مرکز آغوش برای حمایت و درمان معتادان با ظرفیت ۵۰۰۰ تخت.
زمانی که وارد این مرکز شدیم، وقت ناهار بود. در فرهنگ افغان، دو وعده زمانی بسیار مهم است: وقت نماز و وقت غذا، خصوصاً ناهار. ما صفهایی از افرادی که در حال بازپروری بودند و با نظم و آرامش به سمت رستوران مرکز حرکت میکردند را مشاهده کردیم.
عبدالقیوم، یکی از مسئولان پذیرش در این مرکز، درباره تعداد افرادی که در حال حاضر در اینجا تحت درمان هستند، میگوید: "ما ۳۰۰۰ معتاد را از سراسر کشور، به ویژه کابل، قندهار و هرات جمعآوری کردهایم. "
او توضیح میدهد که برخی از معتادان خودشان به اینجا آمدهاند، برخی دیگر توسط خانوادههایشان آورده شدهاند و تعدادی نیز به دلیل مشکلاتی که ایجاد کرده بودند توسط پلیس دستگیر و به این مرکز تحویل داده شدهاند.
هنگامی که از او درباره میانگین سنی این افراد پرسیدم، گفت: "سن آنها بین ۱۴ تا ۸۰ سال است. "
آموزش و بازپروری
عبدالقیوم ما را به کارگاههای آموزشی مرکز برد. کسانی که در اینجا مشغول کار بودند، چنان با جدیت به کار مشغول بودند که اگر از آنها نمیپرسیدیم، نمیتوانستیم باور کنیم که روزی معتاد بودهاند.
او گفت که هدف این است که این افراد پس از ترک مرکز با مهارتهایی که فرا گرفتهاند بتوانند شغلی پیدا کنند و زندگی باعزتی برای خود بسازند.
در میان کسانی که با آنها صحبت کردیم، عزیزالرحمان فقیری ۶۵ ساله از ولایت کاپیسا بود که ۱۶ سال در ایران پناهنده بود و در آنجا گرفتار اعتیاد شد. او میگوید پس از بازگشت به افغانستان و همزمان با روی کار آمدن طالبان، به این مرکز آمد تا درمان شود.
محمد وسیم ۳۳ ساله، معلم سابق، نیز داستان مشابهی داشت. او پس از سه ماه درمان در این مرکز، بهبود یافت و اکنون بهعنوان معلم قرآن در این مرکز فعالیت میکند.
وضع «فیضالله فیاض» معلم سابق ۶۳ ساله، تفاوت چندانی با محمد وسیم و عزیزالرحمان ندارد. او در دورهای که به پاکستان پناهنده شده بود، به تریاک و حشیش معتاد شد. به گفته خودش، پس از بازگشت به افغانستان و شنیدن خبر این مرکز از خانوادهاش، داوطلبانه به اینجا آمد تا درمان و بازپروری شود.
سهیل نور آغا و نورالله عبدالله، دو نوجوانی هستند که دولت طالبان آنها را بهموقع از دام اعتیاد نجات داد
.
در یکی از سالنهای مرکز، چهره دو نوجوان به چشم میخورد که داستانشان کنجکاویبرانگیز بود. وقتی نزدیک شدیم تا بیشتر بدانیم، آنها به اختصار گفتند که نصرالله، ۱۵ ساله از ولایت لوگر، به دلیل دوستان نابابی که او را به سمت اعتیاد کشانده بودند، گرفتار یکی از مواد مخدر شده بود. پلیس او را در حال مصرف در یک مراسم عروسی پیدا کرد و به این مرکز آورد. نورالله عبدالله، ۱۹ ساله از ولایت غزنی، نیز در شرایط مشابهی به این مرکز منتقل شده بود.
درمان با قرآن
در سالن بزرگی از این مرکز، دهها نفر از افرادی که در حال بازپروری بودند، روی زمین نشسته و در صفهای منظم قرآن میخواندند. در فضایی معنوی، با خشوع تمام، آیات قرآن را پشت سر معلم تکرار میکردند.
عبدالرشید، یکی از معلمان قرآن در این مرکز، به آیهای از قرآن اشاره میکند: "و ما از قرآن آنچه شفا و رحمتی برای مؤمنان است، نازل میکنیم" (سوره اسراء، آیه ۸۲). او تأکید دارد که درمان با قرآن در جامعهای مسلمان، بسیار مؤثر و حیاتی است. او به تأثیر مثبت جلسات تلاوت قرآن در این مرکز اشاره کرده و میگوید که این جلسات عامل مهمی در تسریع بهبودی و کنار گذاشتن اعتیاد بوده است.
همه کسانی که در مرکز ملاقات کردیم، از تأثیرات مثبت درمان و بازپروری در اینجا ابراز رضایت میکردند. آنها بازگشت سلامتی و امید به زندگی را تجربه کرده و آماده بازگشت به آغوش خانواده و زندگی در کنار جامعه هستند. همه متفقالقول بودند که "زندگی بدون مواد مخدر، زندگیای دلپذیر و شیرین است. "
دولت طالبان که بهطور کامل به کشت خشخاش (تریاک) پایان داده است، که این امر توسط سازمانهای بینالمللی نیز تأیید شده، حالا آرزو دارد افغانستان را به مرحله "صفر اعتیاد" برساند، همانطور که به "صفر کشت" رسیده است. در حالی که افغانستان پیشتر به عنوان بزرگترین تولیدکننده تریاک و بزرگترین کشور با تعداد زیاد معتادان شناخته میشد. شاید کوچکترین درخواست طالبان، بازنگری در تحریمهای بینالمللی و بازگرداندن منابع مالی خارجی به این کشور باشد.
نظر شما درمورد برخورد طالبان با معتادان افغانی چیست؟ آیا افغانستان در این رابطه موفق بوده است؟