به گزارش سرویس اجتماعی تابناک؛ برای ما که همیشه اخبار فلسطین را شنیدهایم و قدیمها پرتاب سنگ بود ومقاومت و بعدها موشک بالستیک و کمی نزدیکتر از همه اینها طوفانالاقصی.
نوار غزه و مردمانش محدود میشوند به همین جنگیدن ها، مقاومتها و پناه گرفتنها. اما این منطقه پررمز و راز، شرایطی زیادی دارد که زندگی اجتماعی چند نسل را تحت تاثیر خود قرار داده است.
فلسطینیها برای زندگی در سرزمین مادریشان هر روز باید قوانین زورگویانه جدیدی را از سوی اشغالگر بیگانهای به نام رژیم صهیونیستی تحمل کنند. قوانینی که حتی در خصوصیترین ابعاد زندگی آنها رخنه میکند. مثلا یک بار مصوب شد که اگر همسر یک فلسطینیِ ساکنِ بخش اشغالی، خارجی باشد، دست دولت برای این که مانع زندگی آزاد خانوادگی او شود، آزاد است و میتواند هر تصمیمی برای آنها بگیرد. حتی مصوبهای داشتند که اگر فردی با گذرنامه کشورهای دیگر، به کرانه باختری وارد شود، و بخواهد آنجا یک رابطه عاشقانه منجر به ازدواج داشته باشد، باید تصمیمش را ظرف ۳۰ روز به مقامهای دولتی اعلام کند. و این شریک زندگی که خودش فلسطینی نیست، باید برگه اقامت سه تا ۶ ماهه بگیرد و هربار در مدت زمان تمدید مجوز، شهر را ترک کند و دوباره بازگردد. یعنی افراد برای خصوصیترین وجه زندگیشان که ازدواج است باید قوانین عجیبی را بپذیرند تا یادشان بماند که چه کسی دلش میخواهد در این منطقه رئیس باشد!!!
چنین قانونهایی گاهی حتی صدای مخالفت خود اسرائیلیها را هم بلند میکند. مثلا در همان قانون قبلی که یکی از زوجین باید هربار شهر را ترک کند و دوباره برگردد، اعتراضها به جایی رسید که حداقل بخش ترک اجباری را حذف کردند و لطف کردند و اجازه دادند طرف مقابل در خانه زندگی جدیدش بماند!
راههای تضعیف فلسطینیها حتی با قطع درختهای زیتون
قوانین در کرانه باختری جوری تنظیم میشود که آرام آرام فلسطینیها ضعیف شوند و در هنگام حملههای گاه و بیگاه دست اسرائیلیها برای هر نوع سختگیری و محاصره باز باشد. چرا؟ چون از قبل داشتههای اقتصادی و فکری فلسطینیها را از آنها ربودهاند. چطور؟
هزینه زندگی در فلسطین ارزان است و مالیاتها چندان زیاد نیست اما مهم این است که شغل نیز به سختی پیدا میشود و دستمزدها پایین است. از طرفی عدم ثبات شرایط اقتصادی و امنیتی باعث شده که با وجود قابلیتهای بالقوه در این کشور، تعداد سرمایهگذاران خارجی کم باشد.
فلسطینیها بیشتر از هر کاری مشغول کشاورزیاند و از طرف دیگر، به صادرات صابون، صدف، مروارید و گل و گیاه میپردازند اما کار صادراتشان راحت نیست. چون پیوسته محدودیتهای اقتصادی پنهان و آشکار از سوی اسرائیل برایشان ایجاد میشود. مثلا در سال ۲۰۱۳، طبق آمارهای سازمان ملل متحد، بیش از ده هزار درخت زیتون و در سال ۲۰۱۴ ، بیش از ۹هزار درخت زیتون به دست شهرکنشینهای اسرائیلی از بین رفت و تقریبا معیشت صد هزار خانواده که از راه کشاورزی و باغداری و محصولات زیتون و صادرات کسب درآمد میکردند، به خطر افتاد. همین است که میگوییم اسرائیلیها آرامآرام فلسطینیها را ضعیف میکنند.
از فردا ورود به اتوبوسهای عمومی ممنوع
یکی از شیوههای مدیریتی اسرائیلیها تغییر ناگهانی قوانین است تا اضطرابی دائمی در دل ساکنان منطقه ایجاد کنند. مثلا یک روز ناگهان اعلام میکنند که صهیونیستها از حضور فلسطینیها در اتوبوسهای عمومی دچار وحشت میشوند پس دیگر فلسطینیها اجازه استفاده از اتوبوسهای عمومی در شهرکهای اسرائیلنشین را ندارند و این دولت است که باید فکری به حال شهروندان خود و کارشان بکند! حالا این فلسطینیها چه کسانی هستند؟ همان صدها نفری که باید با استفاده از اتوبوسها، برای کار، خودشان را به شهرکهای اسرائیلی برسانند تا مبادا به ورطه بیکاری بیفتند. آری صهیونیست ها شرایط وابستگی را برای فلسطینی ها فراهم می کنند. اما در این میان هستند کسانی که حواسشان به موضوع است و روی خود کفایی و ارتباطات خود با دیگران تاکید دارند.
این قوانین در حالی اعمال میشد که اساسا فلسطینیها مجبور بودند برای استفاده از اتوبوسهای عمومی مجوز خصوصی داشته باشند و با همان اتوبوسی که با آن شهرکهای صهیونیستی رفته بودند، به محل زندگیشان برمیگشتند. یعنی اجازه استفاده از دو اتوبوس را هم نداشتند و باید برای بازگشت خود را به همان وسیله میرساندند تا همه چیز تحت کنترل صهیونیستها باقی بماند.
در سفرهای خارج از شهر اوضاع حتی پیچیدهتر از ماجرای اتوبوس عمومی است. چون فلسطینیها مجبورند که مسافتهای ده کیلومتری رادر چندین ساعت طی کنند. دلیلش هم وجود ایستهای بازرسی بسیار زیاد است که ایستادن و صبر کردن برای رسیدن نوبت و چک شدن مدارک زمان زیادی را از آنها میگیرد. در برخی از گزارشها تعداد ایستهای بازرسی دائمی به ۱۷۵ مورد میرسد. همین باعث میشود که فلسطینیها در محل زندگی خودشان مهجور بمانند. حالا بماند که اسرائیل تردد در یک سری از جادهها را برای فلسطینیها ممنوع اعلام کرده و همه میدانند که کلا جز چند جاده مشخص راهی برای عبور و مرور ندارند.
اما اینها فقط یک قسمت از ماجرا است. مساله عجیبتر این که فلسطینیها اساسا امکان خروج از وطنشان را ندارند. حتی بدون مجوزهای ویژه هم اجازه سفر به بخش کرانه غربی را هم ندارند. دلیل صدور مجوزهای اشتغال، سفر و زندگی همه و همه به این خاطر است که اسرائیل بتواند انتقال هرگونه سلاح و مواد منفجره مخالفان خود و نیروهای مبارز با اشغالگری اش را را غیرممکن کند و منطقه را دقیق تحت کنترل داشته باشد. بماند که با چنین قواعد پیچیدهای گاهی اسرائیلیها با موشکهای بالستیک مواجه میشوند!
از طرف دیگر مرز غزه با سیمخاردارهای بلندی پوشانده شده که همگی علاوه بر دوربینهای متعدد، سنسورهای حرکتی و سنسورهای دمایی دارند که کوچکترین موجی را تشخیص و حتی به عبور دامها واکنش نشان میدهند. همین سیمخاردارها و آن همه شرایط پیچیده برای رفت و آمد باعث شده بود که در ماجرای طوفانالاقصی خیلیها متعجب شوند که چطور با این همه بگیر و ببند، چنین اتفاق عجیبی رخ داده و از چشم اسرائیلیها دور مانده و سنسورها عمل نکرده اند.
قوانین جادهها صرفا برای مسافران و مردم عادی نیست. در هر بحرانی رژیم صهیونیستی، اجازه ورود هرگونه کالا حتی مواد سوختی و مصالح ساختمانی و... را به غزه ممنوع میکند. و این باعث میشود که کسب و کارهای تجاری در گذرگاه تجاری نوار غزه نیز آسیب ببینند و مشکلات اقتصادی هم شرایط را سختتر کند. اما یک سری مشکلات پنهانی دیگر هم به تبع همین تصمیم رخ میدهد.
بر اساس گزارشی از سازمان عفو بینالملل، کمی بعد از اشغال کرانه باختری، اسرائیل تمام منابع آبی و زیرساختهای مرتبط با آب در کرانه باختری را تحت کنترل خود درآورد. طبق دستور نظامی شماره ۱۵۸ هم در سال ۱۹۶۷، مقامات صهیونیستی اعلام کردند که فلسطینیها برای ایجاد خطوط انتقال لوله آب باید از ارتش اسرائیل مجوز بگیرند. همین راهکاری شد تا در هر بحرانی صهیونیستها منابع آبی را قطع کنند. مثلا پس از طوفان الاقصی، وزیر ارتباطات رژیم صهیونیستی به راحتی اعلام کرد که نه تنها آب و برق را قطع خواهد کرد که حتی دیگر امکان دسترسی به اینترنت را هم از بین میبرد. آب که در اختیارشان بود. اما اسرائیلیها مانع ورود ماشینهای سوخترسان از طریق گذرگاهها به نوار غزه شدند. و نبود سوخت، خواهناخواه باعث از کار افتادن تنها نیروگاه برق منطقه هم شد تا جایی که بعضی از محلهها در طی روز فقط سه تا چهار ساعت برق داشتند و بقیه وقتشان را باید با خاموشیهای طولانی سپری میکردند. حالا شما حساب کیند که نبود برق در شرایط بحران جنگی، چقدر روحیه ساکنان خصوصا زنان و کودکان را میتواند تضعیف کند.
در یک کلام، فلسطینیها امکان برنامهریزی منظم و دقیق برای کشاورزی، آب، برق و کارهای تجاری خود ندارند و همه چیز، مستقیم یا غیرمستقیم، تحت کنترل رژیم صهیونیستی است. این است که خفقانهای پنهان باعث میشود که گاهی اتفاقی بزرگ مثل طوفانالاقصی رخ بدهد و مردم همچنان پای جنگ بایستند تا بالاخره آزادیشان را در سرزمینهای مادری خود به دست بیاورند.
در ماه فوریه سال جاری میلادی (بهمنماه ۱۴۰۱) سازمان عفو بینالملل گزارشی ۲۸۰ صفحهای منتشر کرد که نشان میداد چگونه اسرائیل در حال تحمیل یک رژیم نهادینه ستم و سلطه بر مردم فلسطین است؛ شهروندان فلسطینی در اراضی اشغالی و آوارگان فلسطینی را از هم جدا و آوارگان را از حق بازگشت محروم کرده است.
طبق گزارش عفو بین الملل، مقامهای اسرائیلی از طریق تصرف گسترده زمین و اموال، کشتار غیرقانونی، وارد کردن صدمات جدی، انتقال اجباری، محدودیتهای خودسرانه در آزادی رفتوآمد، و محرومیت از تابعیت، در میان دیگر اقدامات غیرانسانی، مسئول جنایت علیه بشریت و آپارتاید شدهاند.