با اعلام کشته شدن رهبر جدید حماس از جانب اسرائیل بعید نیست که نتانیاهو آن را فرصت مناسبی برای خروج از بن بست جنگ غزه و پایان آن و آتش بس بداند و این گونه پرونده جبهه اصلی و مرکزی جنگ در منطقه بسته شود تا اولا بر دیگر جبههها متمرکز شود و ثانیا در جبهه لبنان نیز در صورت عدم تحقق اهداف اعلامی از طریق جنگ به ویژه بازگشت ساکنان برخی شهرکهای تخلیه شده در شمال و به تبع آن تصمیم به پایان این جنگ چه با توافق چه بدون توافق با حزب الله، مانع پیشینی توقف حملات حزب (یعنی تداوم جنگ در غزه) برداشته شود.
اما در صورتی که نتانیاهو پایان سنوار را آغازی برای پایان دادن به جنگ و آزادی گروگانها بداند، باید دید که حاضر است که به خواستههای حماس در مذاکرات (خروج کامل از نوار غزه از جمله دو محور نتساریم و فیلادلفیا، رفع محاصره، آغاز بازسازی و تبادل اسرا) تن دهد.
بعید است که حماس پس از این همه هزینه سنگین از این خواستههای خود عدول کند.
چنین توافقی پس از کشته شدن سنوار میتواند از آثار سلبی آن به زیان نتانیاهو و لو موقتی بکاهد و تحت الشعاع فضای جدید قرار گیرد؛ به ویژه که هم اکنون بر اساس نظرسنجیها، اکثریت جامعه اسرائیلی خواستار پایان جنگ غزه و رسیدن به توافق است. به احتمال زیاد هم، کشته شدن سنوار، فشار اسرائیلیها بر نتانیاهو را افزایش دهد.
از این رو، این اتفاق تاثیر دو وجهی ناهمگون بر نتانیاهو دارد؛ از یک طرف موقعیت او را بهبود میبخشد و از دیگر سو نیز فشارها بر او برای رسیدن به توافق را به شکل قابل توجهی افزایش میدهد.
در این وضعیت، مشکل نتانیاهو شروط حماس است که بدون تحقق آن توافق امکانپذیر نیست و چنین توافقی نیز هر چند تحت تاثیر این شرایط آثار منفی قبلی را به ضرر او نخواهد داشت، اما در آینده با پایان فضای روانی کنونی، تصویر چنین توافقی و ماندن حماس به زیان او خواهد بود.