به گزارش «تابناک» به نقل از همشهری آنلاین، هفده سال دارد، اما در همان ابتدای گفتگو چنان محکم از شهادت پدر و مادرش صحبت میکند که انگار صبوری یک پیرمرد سختی کشیده را در قلبش حمل میکند. از همان شنبهای که خبر شهادت مادر و پدرش را شنید، چندین بار ویدئوی اصابت موشکهای اسرائیلی و لحظه شهادت را با چشمانی اشکآلود نگاه کرد و هرگز فراموش نمیکند در خیابانهای جونیه چه بر مادرش معصومه کرباسی و پدرش رضا عواضه گذشت. وقتی صحبت از نتانیاهو و بیان یک پیام خطاب به او میشود، «مهدی» با صلابت و شجاعت ستودنی میگوید که نتانیاهو کوچکتر از آن است که مورد خطاب من قرار بگیرد.
«مهدی» که فرزند بزرگ خانواده هفت نفریشان است، این روزها برای تشییع پیکر مادرش در تهران به سر میبرد و در مورد لحظه شنیدن خبر شهادت پدر و مادرش میگوید: «آن زمان که به من خبر رسید من جای دیگری بودم. پدر و مادر همراه با بچهها در جونیه بودند، من به خاطر کار در نقطه دیگری از بیروت بودم. این حادثه صبح اتفاق افتاد. چون پدر و مادرم با خودروی مادربزرگم رفته بودند، اول خبر دادند که مادربزرگم شهید شده است؛ البته همین خبر هم به من نرسیده بود و مطلع نبودم. بعد از چند ساعت یعنی حوالی ساعت ۲ عصر خبر شهادت پدر و مادرم منتشر شد.»
تصویر تلخ لحظه شهادت را بارها دیدم
مهدی در مورد لحظات بعد از شنیده شدن خبر میگوید: «اولش من چیزی نگفتم، اما بعد از چند ساعت وقتی تلفنم را بررسی کردم، دیدم که تصویر لحظه شهادت را در واتساپ و اینستاگرام برای من فرستادهاند و در اینترنت منتشر شده است. در این لحظه دیگر مطمئن شدم که پدر و مادرم به شهادت رسیدهاند. این تصویر را بارها دیدم. برادرها و خواهرهای من در همان ساعتهای اول و حتی قبل از من متوجه خبر شهادت شدند و این آزمایش الهی را پذیرفتند.»
در خانهمان فقط فارسی حرف میزدیم
در جایی از گفتگو بهدلیل صحبت کردن به فارسی شکسته عذر میخواهد، اما صحبت کردن او به زبان فارسی آن طور که فکر میکند، نه تنها بد نیست، بلکه خوب است و همین، باعث شد از او در مورد یادگیری زبان فارسی بپرسیم، موضوعی که اینگونه توضیح داد: «مامان و بابا تأکید داشتند که حتما زبان فارسی را یاد بگیرم، زبان فارسی را قبل از عربی یادگرفتم، اما چون مدت طولانی است که در لبنان زندگی میکنیم، یک مقدار فارسی حرف زدن من شکسته شده است. در خانه کلا فارسی حرف میزنیم و عربی صحبت نمیکنیم. فارسی را از مامان یاد گرفتم و ایشون همیشه تأکید داشت که باید زبان فارسی را کامل یاد بگیریم.»
پدر و مادرم دوست داشتند که پزشک شوم
درس خواندن در رشته پزشکی برنامهای است که مهدی با مشورت پدر و مادرش برای سالهای آینده چیده بود و حالا که جای خالی پدر و مادر شهید در زندگی مهدی حس میشود، او قصد دارد که همچنان آن تصمیم مشترک را اجرایی کند: «الان سال دوازدهم هستم و انشاءالله سال دیگر دانشگاه میروم. حرفهایی که با مامان و بابام زده بودم برای رشته پزشکی به نتیجه رسیده و قرار بود که بعد از تمام شدن درسم، برای پزشکی خواندن به ایران بیایم.» او دلیل انتخاب این رشته را برای درس خواندن، اینگونه روایت میکند: «مامان و بابا خیلی دوست داشتند که من به مردم کمک کنم و از طرف دیگر آشنایانی که در ایران درس خوانده بودند، راهنماییمان کردند. امیدوارم که بتوانم در این رشته درس بخوانم و موفق بشوم.»
قدرت ایمان پیروز است
نفرت از نتانیاهو تبدیل به حس مشترک میان بسیاری از مردم آزاده جهان شده است؛ موضوعی که «مهدی» هم در صحبتهایش به آن اشاره میکند، اما وقتی از او میخواهیم که پیامی به نتانیاهو بدهد، این جمله را میگوید: «شخص نتانیاهو کوچکتر از آن است که بخواهیم او را خطاب قرار داده و پیامی به او بدهیم. پیام من خطاب به مستکبرین و قدرتهای استکباری دنیاست، همانطور که شهید سیدحسن نصرالله گفتند، ما حتما پیروز میشویم. همانطور که سیدمقاومت در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۰ به ما وعده پیروزی دادند، الان هم میگوییم که قدرت ایمان پیروز است.»