با خداحافظی ستاره تیم ملی اسلحه سابر ایران یعنی محمد رهبری بازهم خلا پشتوانهسازی و عدم به کارگیری به موقع جوانان سبب شده یک جای خالی بزرگ در تیم ملی به وجود آید.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، عاقبت اندیشی همواره به عنوان یک پند و اندرز بر زبانها جاری میشود و کمتر کسی است که مخالف آینده نگری باشد، با این حال در ورزش ایران بسیاری از مدیران، شاه ابواسحاق را الگوی خود قرار میدهند. او که در آستانه از دست دادن شیراز، سرزمین تحت حاکمیتش بود بی اعتنا به شرایط به خوشگذرانی خود ادامه داد و گفت: "همان به که امشب تماشا کنیم چو فردا شود فکر فردا کنیم!"
قطعاً رؤسای فدراسیونهای ورزشی این رویه را قبول ندارند، اما بسیاری همین برنامه را اجرا میکنند. در سالهای اخیر کمتر رسانهای بوده که به لزوم پشتوانهسازی در سابر ایران نپرداخته باشد؛ البته عدم توجه به سایر بخشهای شمشیربازی نیز جزو مواردی که بارها به آن انتقاد شده است.
محمد رهبری نفر بیستوهفتم رنکینگ جهانی سابر و دومین ملیپوش ایران در تصمیمی که ناگهانی اعلام شد، از دنیای ورزش خداحافظی کرد. رهبری قرار بود خارج از ایران مربیگری خود را آغاز کند، اما بعد از مذاکره با فدراسیون نظرش تغییر کرد و قرار شد در ایران و به عنوان مربی تیم ملی کارش را در این حرفه آغاز کند.
اولین نکتهای که بعد از خبر خداحافظی رهبری به ذهن رسید، حضور نفر جایگزین در تیم ملی بود. برخی از جوانترها نظیر امیرحسین شاکر، میعاد عابدینی، نیما زاهدی، احمدرضا شهمیری نیز در سابر ایران فعالیت میکنند، اما جز اندک مسابقههای بی کیفیت و سطح پایین آنها تجربهای به اندازه نفر پنجم و ششم تیم ملی را هم ندارند؛ چه برسد به جانشینی سابریستی به مانند محمد رهبری!
بسیاری از این نفرات تلاش زیادی انجام دادند تا بتوانند در حلقه همیشگی و ۴ نفره سابر ایران حاضر باشند، اما این اتفاق رخ نداد و آنها همیشه پشت درهای بسته ماندند. پیش از آمدن پورسلمان به فدراسیون، بارها این انتقاد از فضلالله باقرزاده صورت گرفت که چرا پشت عملکرد سابریستها مخفی میشود و نه به فکر دیگر اسلحههاست و نه حتی برای پشتوانهسازی کاری انجام میدهد.
شاید باقر زاده خیالش راحت بود که همیشه میتواند مدعی باشد که نسل طلایی شمشیربازی را او به وجود آورده، اما سؤال اینجاست که علیرضا پورسلمان چه توجیهی برای تصمیم گیریهای خود دارد؟ پورسلمان که به پشتوانه ستارهها و اعضای تیم سابر به ریاست رسید، رویه باقرزاده را ادامه داد و تمام تمرکزش را روی ۴ سابریست گذاشت. نه زنان، نه دیگر سابریستها و نه مردان اسلحههای دیگر هم در دوران او سرنوشت متفاوتی نسبت به باقرزاده پیدا نکردند.
تیم ملی سابر ایران بعد از المپیک هنوز سرمربی ندارد و فدراسیون میگوید به خاطر شرایط غیرورزشی که اخیراً ایجاد شده پروسه این انتخاب سختتر شده است. با خداحافظی رهبری او به عنوان مربی تیمی انتخاب شد که فعلاً سرمربی ندارد!
رهبری بدون شک یکی از مهرههای مهم شمشیربازی ایران است، اما حضور او در کادرفنی بلافاصله بعد از خداحافظی نشان دهنده بیبرنامگی محض در تیم ملی است. اگر رهبری از تیم ملی خداحافظی نمیکرد، فدراسیون چه کسی را مربی میکرد؟ اگر این ستاره اسلحه سابر تصمیمش مبنی بر مربی گری در چین را عملی میکرد، تکلیف تیم ملی چه میشد؟! اصلاً هدف فدراسیون از انتخاب رهبری چیست؟ آیا قرار است او مدتی بعد نفر اول نیمکت تیم ملی شود؟ یا سرمربی گری تیم جوانان سمت اصلی رهبری خواهد بود؟
فدراسیون باید وضعیت نیمکت تیم ملی را مشخص کند تا رهبری هم بداند قرار است چه کاری در تیم ملی انجام دهد. اصلاً مخاطبان این رشته چه توقعی از رهبری داشته باشند؟ اگر محمد رهبری تصمیم بگیرد از یک سری بازیکن جوان استفاده کند فدراسیون این ریسک را میپذیرد که تیم ملی نتیجه نگیرد؟! آیا آن زمان رئیس فدراسیون حمایت کافی را از رهبری انجام میدهد؟
عابدینی ستاره سابق تیم ملی اسلحه سابر ایران بعد از حواشی که در تیم ملی ایجاد شد نه درباره تیم نظر میدهد و نه اطراف آن دیده میشود! او مدتها در سوئد بود و بعد در تیمهای ملی ترکیه مربیگری کرد و حتی با این تیم به ایران هم آمد و در جام جهانی جوانان شرکت کرد.
بعد از المپیک فدراسیون پیشنهاد سرمربی گری تیم ملی را به او داد، اما به نظر میرسد عابدینی که در نظر داشت رویه استاندارد و صحیح برای انتخاب نفرات طی شود، در نهایت با فدراسیون به توافق نرسید.
شاید فدراسیون در نظر داشته و دارد به جای آن که ریسک حضور نفرات غیرتکراری و جوان را در تیم ملی بپذیرد و چندین مسابقه را با ناکامی پشت سر بگذارد، میخواهد با استفاده از نفرات تکراری بدون دغدغه به راه خود ادامه دهد.
حالا مدتی میشود که عابدینی راهی اتریش شده و اتفاقا دختر بزرگ او نیز در ردههای سنی این کشور روی سکو رفت. در هیچ کجای دنیا و در هیچ رشته ورزشی، ورزشکار ستاره و با کیفیت حتماً مربی خوبی نخواهد شد، اما فدراسیون به راحتی فرصت استفاده از عابدینی را از دست داد.
بعد از خداحافظی مجتبی عابدینی صحبتها درباره جانشین او در تیم ملی و نبود؛ پشتوانه بیشتر از قبل شد، اما با حضور علی پاکدامن و محمد رهبری برای چند سال فدراسیون توانست نتایج این دو را به عنوان توجیهی در جهت مسیر درست سابر به کار گیرد. حالا رهبری از تیم ملی رفته؛ ملیپوشی که نسبت به نفرات سوم و چهارم کیفیت متفاوتی داشت و همانطور که پیشتر هم گفته شد اگر قرار باشد یک نفر به پاکدامن، باهرارسباران و فتوحی اضافه شود هم تفاوت چشمگیری با آنها دارد. در واقع این به معنای بد بودن آن نفرات نیست، بلکه عدم به کارگیری آنها سبب عقب ماندنشان شده است. سابریستهایی که با یک باخت به ستارههایی، چون پاکدامن و رهبری فرصت حضور در تیم ملی را از دست دادند و گویا فدراسیون و کادرفنی توقع داشت از روز اول آنها بتوانند مقابل چنین نفراتی به برتری برسند.
برای دومین بار در سالهای اخیر (یکبار بعد از خداحافظی عابدینی و حالا با کنار رفتن رهبری) تیم ملی اسلحه سابر ایران فقدان یک ستاره بدون جانشین را تجربه میکند فدراسیون قبلی و فعلی تا به امروز فکر اساسی برای پشتوانهسازی نکرده بودند، اما حالا "فردا" شده و مسئولان باید اقداماتی که سالها قبل باید انجام میدادند را عملی کنند که بعد از خداحافظی علی پاکدامن اوضاع اسفناکتر از امروز نشود.