با وجود موفقیتهای یک دهه اخیر والیبال مردان، اما این رشته در بخش زنان هیچ گاه حال و روز خوبی نداشته و متأسفانه نه مدیران فدراسیون و نه حتی مسئولان بالاتر اقدام تأثیرگذاری برای برون رفت از این شرایط انجام ندادند و به نظر نمیرسد در برنامههایشان هم باشد!
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، حدود ۷۵ سال از روایت جنجالی "جنس دوم" سیمون دوبووار میگذرد؛ کتابی که در زمان انتشارش حواشی زیادی ایجاد کرد. اگر قرار باشد روایتی تک جملهای از این کتاب داشته باشیم میتوانیم بگوییم دوبووار به "جایگاه همیشه دوم زنان در جوامع" پرداخته است؛ موضوعی که مربوط به یک دوره تاریخی یا کشور خاص نیست.
متأسفانه کلیت این موضوع (بدون در نظر گرفتن جزئیات کتاب) کاملاً منطبق بر شرایط ورزش ایران است؛ ورزشی که همیشه مردان در اولویت هستند؛ مردان چشم و چراغ فدراسیونها هستند و اگر بودجهای بماند برای نمایش و فرار از انتقاد رسانهها زنان نیز بهره اندکی از آن میبرند. در اصل، اما همه چیز حول محور ورزش مردان و پیشرفتهای آنها برنامهریزی میشود؛ هرچند در شعارهای مسئولان همه چیز برعکس است!
در سالهای اخیر والیبال مردان ویترین قابل توجهی برای نمایش قدرت رؤسا و مسئولان این فدراسیون بوده و حتی وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک از افتخارات و موفقیتهای تیم ملی مردان برای نشان دادن نتیجه بخش بودن اقدامات خود بهره بردهاند.
در این میان، اما هیچگاه در بخش زنان اتفاق خاصی برای والیبال رخ نداده و تقریباً میتوان گفت در هیچ دورهای ارتقای سطح زنان در دستور کار رئیس فدراسیون قرار نگرفته و هرچه برای آنها انجام شده برای رفع تکلیف بوده است. در واقع تمام تمرکز بر مردان بوده و حتی گاهاً دیده شده که اتاق نایب رئیس زنان هم بدون متولی بوده چرا که بود و نبود این جایگاه فرقی برای رئیس فدراسیون نداشته!
با توجه به اینکه در سالهای اخیر محدودیتهای والیبال زنان به شکل چشمگیری کاهش داشته این انتظار میرفت که فدراسیون نیز بتواند از این فرصت بهره لازم را ببرد، اما این انتظار برآورده نشد.
تا قبل از سال ۹۵ روند تیمهای ملی والیبال زنان در ردههای مختلف به این شکل بود که قبل از یک تورنمنت سرمربی ایرانی برای تیم انتخاب میشد و تقریباً تا چند ماه مانده به تورنمنت بعدی خبری از تمرین و اردوی مدون نبود؛ سرمربیان تیم ملی هم دائم میان ایرانیها میچرخید و هرکسی تیمش در لیگ برتر قهرمان میشد نفر اول نیمکت میشد. در نتیجه، اما هیچ اتفاق مثبتی برای کیفیت فنی والیبال زنان رخ نمیداد.
سرانجام فروردین ۹۵ فدراسیون والیبال به صورت رسمی اعلام کرد مایدا چیچیچ اسلووونیایی به توافق یک ساله با ایران رسیده است. یک ماه بعد حواشی تیم ملی افزایش یافت و چند مربی با تجربه ایرانی قید حضور در تیم ملی را زدند. اردیبهشت ۹۶ هم چیچیچ که برای ارتقای والیبال زنان به ایران آمده بود از تیم ملی رفت! هیچ کسی نفهمید خروجی یک سال کار چیچیچ که علاقه زیادی هم به مصاحبه داشت چه بود و از والیبال زنان ایران چه دردی دوا کرد!
بعد از چیچیچ، خارجی دیگری که به ایران آمد الکساندرا کمپدلی ایتالیایی بود که توسط محمدرضا داورزنی در دی ۱۴۰۰ سرمربی تیم ملی شد. بهمن ۱۴۰۱ اعلام شد در پروسه مذاکرات فدراسیون والیبال ایران و الساندرا کمپدلی برای تمدید قرارداد همکاری یکساله طبق شرایط سال ۲۰۲۲، طرفین به توافق نرسیدند و کار این مربی ایتالیایی با والیبال زنان ایران در پایان سال ۲۰۲۲ به اتمام رسید.
میلاد تقوی دبیرکل وقت فدراسیون درباره علت قطع همکاری با این مربی گفت: قرارداد ما یک + یک بود. یعنی پس از یک سال میبایست تمدید شود. یک سال از این تفاهمنامه به پایان رسید و برای تمدید این قرارداد جلسات، مذاکرات و مکاتبات متعددی با دپارتمان توسعه فدراسیون جهانی و الساندرا کمپدلی داشتیم که با توجه به سیاستهای فدراسیون و عدم توافق بر سر توقعات طرفین و با در نظر گرفتن دستاوردها و عملکرد یک ساله ایشان تصمیم گرفتیم برای هدایت تیم ملی زیر ۱۶ سال کشورمان وتیم ملی بزرگسالان زنان به دنبال گزینههای داخلی و خارجی دیگر بگردیم و با تمدید قرارداد ایشان موافقت نکنیم. یک سالی که گذشت فرصت خوبی بود که هم کمپدلی تیم ملی بانوان ایران را بشناسند و هم فدراسیون از توانمندیهای فنی این مربی آگاه شود. نتایجی که حاصل شد شاید با توجه به سرمایهگذاری انجام شده، توقعات فدراسیون را به صورت کامل برآورد نکرد.
اواسط تیر ۱۴۰۳، لی دو هی از کره جنوبی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد. نکته جالب توجه اینکه فدراسیون والیبال در خبر معرفی لی صراحتاً اعلام کرد که دو تجربه خارجی گذشته کاملاً ناموفق بوده است.
در متن فدراسیون آمده است: حضور یک سرمربی زن با تجربه بینالمللی مدتهاست در اولویتهای کاری فدراسیون والیبال در بخش زنان قرار گرفته است تا با درس گرفتن از تجربیات ناموفق گذشته همچون مایدا چیچیچ و الساندرا کمپدلی و با توجه به محدودیتهای موجود برای انتخاب یک سرمربی زن خارجی که تجربه بینالمللی کافی برای هدایت تیم ملی والیبال زنان کشورمان را داشته باشد.
حال همه نگاهها به لی است، اما سؤال اینجاست که برنامه لی و فدراسیون برای تیم ملی چیست؟ تیرماه ۱۴۰۴ که حضور این مربی کرهای در ایران یک ساله میشود قرار است چه تغییری در سطح زنان ایجاد شود؟ آیا باز هم شاهد اطلاعیه فدراسیون مبنی بر قطع همکاری با لی خواهیم بود؟ این در حالی است که لی هم همچون چیچیچ ضعف والیبال زنان را پایه ضعیف آنها میداند، اما ساختار والیبال ایران در این سالها که چنین ضعفی مطرح شده، چه فکری برای آن کرده است.
متأسفانه درجا زدن و پسرفت تیمهای ملی زنان فقط مربوط به والیبال نیست و در هندبال و فوتبال نیز این روند به وضوح دیده میشود. مسئولان فدراسیون، وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک هم تمام تمرکزشان روی تیمهای مردان یا ورزشهای زودبازده زنان است. حتی این مسئولان اعزام به بازیهای آسیایی را از تیمهای زنان دریغ میکنند، اما در مصاحبههای خود دائم از لزوم توجه به زنان و تلاشهایشان برای توسعه این بخش میگویند.
والیبال زنان ایران نیازمند آن است که مسئولان مربوطه اهمیت و لزوم پیشرفت و توسعه این بخش را بپذیرند و هدفشان از انتخاب سرمربی، برگزاری اردو و هر اقدام دیگر رفع تکلیف نباشد و بدانند همانند مردان، زنان نیز لایق رسیدن به جایگاه بالا در تمام میادین هستند و موفقیت مدیران صرفاً کسب مدال و افتخار با مردان نیست. همانطور که در رشتهای چون تکواندو زنان ایران در المپیک قدرتشان را نشان دادند، در سایر رشتهها نیز این اتفاق شدنی است.