به گزارش تابناک، یکی از این نقباء در قرن هفتم و هشتم هجری، «سید تاج الدین آوی» بود که از نسبت «آوی» وی دریافت میشود که به شهر کهن «آوه» در نزدیکی «ساوه» -در استان مرکزی امروزی- منسوب و احتمالاً زادگاه او و تعدادی از اجدادش بوده است.
همین طور با بررسی دودمان وی از حیث اصل و نسب در متون قدیمی معلوم میشود که او از اَحفاد و نوادگان امام سجاد (ع) -با ۱۶ واسطه-بوده است. سید تاج الدین در زمان «اولْجایتو» -سلطان محمد خدابنده (م.۷۱۶ ق.)، از سلاطین مشهور و مسلمان مغول- عهده دار منصب شامخ نقیب النقبای سادات -بالاترین منصب نقابت- از سوی حکومت «ایلخانیان» شد و مدت اندکی تا زمان مرگ، متولی این مقام بود.
تصویرمنسوب به مزار او را در شهر «کوت»، در دو فرسخی شهر «بغداد» در بالای مطلب مشاهده مینمایید؛
«ابن عِنَبَه» (م.۸۲۸ ق.)، تاریخ نگار و نسب شناس شناخته شدۀ شیعه و همچنین از ذریۀ گرانقدر رسول خدا و از جملۀ سادات معزز، کتابی ارزشمند از خویش موسوم به «عُمدة الطالب فی أَنساب آل ابی طالب (ع)» برای آیندگان به یادگار گذاشته است که در خصوص انساب و خاندانهای سادات گرامی و رفع برخی شبهات و معضلات در این زمینه میباشد.
او در این کتاب از اعتقاد و ارادت سلطان محمد خدا بنده به سید تاج الدین یاد نموده و تصریح کرده که به سبب این عنایت، او را نقیب النقباء در مناطق عراق، ری، خراسان و فارس و دیگر ممالک تحت امر خویش قرار داده بود.
از جمله اقدامات سید تاج الدین این بوده است که ورود یهودیان را به مقبرۀ «ذو الکِفل» نبی (ع) -از پیامبران بنی اسرائیل- که بین شهر «حِلَّه» و «کوفه» در عراق قرار دارد و پیشتر زیارتگاه یهودیان بوده در زمان نقابت خویش ممنوع ساخت و سپس در آن منبری نهاد و نماز جماعت و نماز جمعه به سنت مسلمانی در آنجا برپا نمود.
«خواجه رشید الدین فضل الله هَمَدانی» (م.۷۱۸ ق.) وزیر سلطان محمد خدا بنده که ظاهراً یهودیِ مسلمان شده بود؛ یکی از سادات منحرف از حیث فکری را تطمیع نمود و او به طمع رسیدن به مقام نقابت سادات منطقۀ «عِراق»، سید تاج الدین و دو فرزندش را هم زمان به قتل رساند. [۱]با این بیان، ابن عِنَبَه از کیفیت و رفتار فجیع برخی بعد از مرگ «سید تاج الدین آوی» در کتاب خویش پرده برداشته و چنین گزارش داده است؛
«.. و أظهر أعوام بغداد و الحنابلة التشفی بالسید تاج الدین و قطعوه قطعاً و أکلوا لحمه و نتفوا شعره و بیعت الطاقة من شعر لحیته بدینار...» [۲]
(.. [در سال ۷۱۱ هجری قمری]، «عامه» (غیر شیعیان) [ساکنِ شهر]«بغداد» از جمله «حَنبَلی ها» از [قتل و کشته شدن]«سید تاج الدین» آرامش خاطر پیدا کردند و جسد او را تکه تکه کردند و گوشت او را خوردند و موی وی را کندند و هر تار مویِ ریش او را به یک دینار فروختند!)
به هر روی، این گزارش تاریخی، مدرکی صریح در زمینۀ آدمخواری در قرن هشتم هجری میان مسلمانان با رویکرد انتقام جویانه و کینه ورزانه است.
پی نوشت
[۱]عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص ۳۱۳ [۲]پیشین، ص ۳۱۴.
دکتر سید مرتضی میرسراجی (دکترای تخصصی الهیات و معارف اسلامی، علوم قرآن و حدیث و مدرس گروه معارف دانشگاه)