روایت عضو جداشده «مجاهدین خلق»

وقتی به او فرمان شکنجه می‌دادند، تبدیل به یک جانی و وحشی می‌شد و بدون لحظه‌ای تفکر و تعقل، فقط حمله می‌کرد و برایش فرقی نمی‌کرد که این نفری که او را بی‌محابا می‌زند، کیست و تا دیروز با او نشسته و چایی می‌خورد و نیشخند می‌زد.
کد خبر: ۱۲۷۰۴۲۰
|
۱۷ آبان ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۶ 07 November 2024
|
3937 بازدید
به گزارش «تابناک» به نقل از خبرآنلاین؛ بیست و دومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، روز سه‌شنبه (پانزدهم آبان‌ماه) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین امیررضا دهقانی برگزارشد. ظاهرا در این دادگاه یکی از متهمان به نام نعمت اولیایی از قاضی درخواست کرده اموالش را در تنکابن به او پس بدهند. محمدرضا مبین از اعضای‌ جداشده از سازمان مجاهدین خلق در واکنش به این درخواست او طی یادداشتی که در پایگاه اینترنتی «انجمن نجات» (تلاش برای رهایی از مجاهدین خلق) منتشر شده، از شکنجه‌هایی که از اولیایی در دوران عضویتش در سازمان می‌دیده یاد کرده است. متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:
 
شکنجه‌گر و زندان‌بان در سازمان مجاهدین زیاد است، اما برخی در شقاوت و بی‌رحمی از بقیه گوی سبقت را ربوده‌اند. یکی از این شکنجه‌گران نعمت اولیایی فرزند رمضان و اهل تنکابن بود. او که جثه‌ای نسبتا درشت و دست‌های سنگینی داشت، از کسانی بود که قبل از ۶ ماه زندان اسکان نیز، جزو چماق‌دارهای رجوی و از مسئولین پذیرش بود.
 
هرکس را می‌خواستند به مکان نامعلومی ببرند، او جلودار بود و دست بزن داشت. نعمت اولیایی در بی‌شرمی و قساوت از بقیه شکنجه‌گران رذل‌تر بود. او همیشه سردرد داشت و قرص می‌خورد ( شاید یادآوری صحنه‌های شکنجه و سربه‌نیست کردن، او را عذاب می‌داد که همیشه سردرد داشت.)
 
او که خیلی به قدرت بازویش می‌نازید، همیشه گردن‌کلفتی می‌کرد و آماده حمله و کتک‌کاری بود. بارها و بارها سال‌های ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ از نزدیک شاهد بودم که او را به کارهای شکنجه و زدن بچه‌ها می‌فرستادند، وقتی به او فرمان شکنجه می‌دادند، تبدیل به یک جانی و وحشی می‌شد و بدون لحظه‌ای تفکر و تعقل، فقط حمله می‌کرد و برایش فرقی نمی‌کرد که این نفری که او را بی‌محابا می‌زند، کیست و تا دیروز با او نشسته و چایی می‌خورد و نیشخند می‌زد.
 
امروز چطور شده است که این فرد از قاضی دادگاه ۱۰۴ نفر، طلب اموالش را در تنکابن می‌کند؟
 
او با چه رویی خود را جزیی از مردم ایران می‌داند که طلب مال و اموال می کند؟
 
او یک عضو ساده و قربانی و گرفتار نیست، نعمت اولیایی شکنجه‌گری است که بسیاری از جوانان این مرز و بوم را در زندان‌های رجوی شکنجه کرده و کشته است. برخی از شکنجه‌گران و زندان‌بانان وقتی به سلول انفرادی من می‌آمدند، حرف نمی‌زدند، اما نشان می‌دادند که مامورم و معذور! اما این مزدور رجوی، هرگز نشانه‌ای از عاطفه و پشیمانی و ندامت در چهره‌اش دیده نمی‌شد، تن صدایش هم کمی بلندتر از بقیه بود و وقتی فریاد می‌زد، گویا افسار پاره کرده و دیوانه شده است. او هرگز تعادل نداشت و دائما مثل یک آدم عصبی و هیستریک عمل می‌کرد
 
امروز که دادگاه ۱۰۴ نفر در جریان است، گویا یادش افتاده که در ایران مال و اموالی داشته است، گویا یادش رفته که چه جنایاتی را در ایران و در عراق فرماندهی کرده است، این تروریست خائن به وطن، اگر زیاد فیلش یاد هندوستان کرده، زحمت کشیده و در یک دادگاه بین‌المللی، اعاده دادرسی کند، تا خدمت برسیم. اگر خود را محق می‌داند، چرا به دادگاه صالحه در همان آلبانی نمی‌رود و درخواست مال و اموالش را نمی‌کند. ما که خیلی صبر کردیم، سرنگونی را محقق کرده و تشریف بیاورد تا پذیرای او و دوستانش باشیم، اما گویا این سرنگونی هم پشت اذهان متوهمی چون او و رهبر ابلهش گیر کرده است.
 
هنوز دادگاه ۱۰۴ نفر به صدور احکام قطعی نرسیده است که ببینید متعاقب آن، چه موش‌های بزدلی از سوراخ های‌شان، بیرون کشیده خواهند شد. این بهترین روزهای امثال نعمت اولیایی است، روزهای واقعی در راه است، روزهای حساب‌رسی در پیش است. امثال اسدالله مثنی، فاضل سیگارودی، فرزاد، ابوالحسن مجتهدزاده و همین نعمت بی‌نعمت، باید خود را برای حساب‌رسی خلق قهرمان، آماده کنند، باید جواب بدهند که با چه مجوزهایی در بیدادگاه‌های خود ما را شکنجه می‌کردند و عربده می‌کشیدند که «همین‌جا دفنت می‌کنیم» منتظر دستان عدالت باشید که شما را از تاریک‌خانه‌های‌تان بیرون خواهد کشید.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب ها
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟