با این وجود سوریه به عنوان شاهراهی حیاتی برای ترانزیت تسلیحات از ایران به لبنان عمل میکرد. اکنون که حکومت اسد سقوط کرده است، حزب الله باید در دوره آتی با چالشهای جدیدی روبهرو شود.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «جورجیو کافیرو» طی مقالهای نوشت: در نیمه دوم سال جاری، «محور مقاومت» به رهبری ایران متحمل ضربات سختی شد. امروز این ائتلاف بازیگران دولتی و غیردولتی مورد حمایت تهران نسبت به ماههای پیش ضعیفتر است. آسیب شدید وارد شده به زرادخانه و وجهه حزب الله و همچنین سقوط حکومت سوریه که به ائتلاف چهار دههای بین دمشق و تهران پایان داد، موقعیت جمهوری اسلامی را در منطقه تضعیف کرده است. احتمالاً برای سالها، سیاست خارجی ایران منعکس کننده این واقعیت جدید خواهد بود.
با این وجود، اگرچه «محور مقاومت» تضعیف شده است، اما ادعای «مرده» بودن آن نادرست است. ائتلاف همچنان دارای بازیگران قدرتمندی در داخل خود است مانند یگانهای حشد الشعبی (PMU) در عراق و انصارالله در یمن که معمولاً به آنها حوثیها میگویند. با این حال شاید مهمترین نکته این واقعیت است که ایدئولوژی مقاومت همچنان زنده است. با نگاه به آینده، تا زمانی که سیاست خارجی آمریکا و اسرائیل به مردم منطقه دلیلی برای مقاومت بدهد، بخشهای قابل توجهی از این جوامع وجود خواهند داشت که از اصول، ارزشها و دیدگاه «محور مقاومت» حمایت میکنند.
ایران با سوریه جدید مواجه است
صحنههای خارج از دمشق در اوایل ماه جاری پیامی قدرتمند به تهران در مورد آنچه که احتمالاً نظم سیاسی جدید سوریه خواهد بود ارسال کرد. در ۸ دسامبر در یک حمله برق آسا شورشیان به رهبری هیئت تحریر الشام در سوریه حکومت بشار اسد را شکست داده و باعث سقوط آن شدند. واقعیت این است که نیروهای متجاوز اسرائیلی اندکی پس از سرنگونی اسد به ۲۵ کیلومتری پایتخت سوریه رسیدند.
دکتر «روزبه پارسی»، رئیس برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در انستیتوی روابط بینالملل سوئد در پاسخ به این سوال که سقوط حکومت سوریه تا چه اندازه برای منافع سیاست خارجی تهران تأثیرگذار است گفت: به احتمال زیاد آنها سعی کردند اسد را وادار کنند تا به نوعی در بازسازی جامعه سرمایه گذاری کند، اما به نظر میرسد که وی علاقه خاصی به این موضوع نداشت و به این ترتیب، همه چیز فرو ریخت.
دکتر پارسی توضیح داد که تهران اکنون همان کاری را انجام خواهد داد که واشنگتن در سال ۱۹۷۹ تلاش کرد پلهایی به سوی یک حکومت انقلابی ایجاد کند.
دکتر «جوزف کیچیچیان» در این ارتباط گفت: سقوط دولت اسد باید به جستجوی روحی جدی در میان مقامات ایرانی منجر شود، زیرا در زمین آنها رخ داده و به خوبی نشان میدهد که استراتژی منطقهای که توسط ایران دنبال میشود درست نیست.
وی افزود: به نظر میرسد الجولانی اولویتهای بسیار متفاوتی دارد، یعنی ایجاد یک حکومت عمومی با ترجیح مذهب سنی همراه با روند بازسازی برنامهریزیشده که احتمالاً بر وحدت ملی و همکاری با همسایگانش تأکید خواهد کرد. در نتیجه ایران اکنون در حاشیه خواهد بود هر چند تهران تلاش خواهد کرد تا در دوران پس از اسد با جاه طلبیهای بدون مانع حرکت کند، اما این امر به پاسخهایی بستگی دارد که رهبران تحریر الشام به آنها خواهند داد.
آینده حزب الله در دوران پس از اسد
در زمان سقوط اسد، در حزب الله لبنان تلخی زیادی در مورد رویکرد غیر تقابلی دمشق در قبال اسرائیل بین سپتامبر و نوامبر وجود داشت، زمانی که تل آویو در حال حمله به بیروت با موشکها و از بین بردن رهبری حزب الله بود.
با توجه به سابقه فداکاریهای بزرگ حزبالله برای تقویت دولت سوریه که از نبرد قصیر در سال ۲۰۱۳ آغاز شد، برخی از گروههای لبنانی از عدم اقدام دمشق ناراحت بودند، در حالی که ارتش اسرائیل در حال ویران کردن بخشهایی از لبنان و وارد کردن ضربات بزرگ به حزبالله بود.
دکتر «کریم امیل بیتار»، استاد روابط بین الملل دانشگاه سنت جوزف بیروت در این ارتباط گفت: من فکر میکنم یکی از درسهای مهم چند ماه گذشته این بود که بشار اسد کاملاً ساکت بود. وی حتی حداقل وظیفه خود را در قبال حزبالله انجام نداد، به ویژه پس از اینکه حزبالله بیش از ۵۰۰۰ جنگجو را برای نجات دولت بشار اسد قبل از مداخله روسیه در سال ۲۰۱۵ از دست داد.
با این وجود سوریه به عنوان شاهراهی حیاتی برای ترانزیت تسلیحات از ایران به لبنان عمل میکرد. اکنون که حکومت اسد سقوط کرده است، حزب الله باید در دوره آتی با چالشهای جدیدی روبهرو شود. ترس از این سناریو دقیقاً عاملی بود که این گروه را به درگیر شدن در بحران سوریه در دهه ۲۰۱۰ برانگیخت.
ایران واقعاً میتواند حزبالله لبنان را دوباره مسلح کند، اما این کار از نظر لجستیکی دشوار خواهد بود، مانند صعود به قله اورست با پوشیدن لباس شنا. اگرچه هیچ چیز غیرممکن نیست، احیای حزب الله به عنوان یک شبه نظامی یک مسیر بسیار طولانی در پیش روخواهد بود، مسیری که به اتفاقاتی که در طی چند سال آینده در سوریه روی خواهد داد نیز بستگی دارد.
دکتر «مارینا کالکولی»، محقق دانشگاه کلمبیا نیز گفت: انتقال تسلیحات ایران به حزبالله احتمالاً ادامه خواهد داشت، اما بسیار گرانتر خواهد بود، زیرا موانع بیشتری برای غلبه بر آنها وجود خواهد داشت.
دکتر «ساموئل رامانی»، دانشیار موسسه رویال خدمات ایالات متحده آمریکا معتقد است که ایرانیها تا حدی قادر خواهند بود به ارسال تدارکات و تسلیحات لجستیکی به حزب الله ادامه دهند، حتی اگر دولت جدید دمشق شریک تهران یا حزب الله لبنان نباشد. حکمرانی بسیار ضعیفی در سراسر مناطق سوریه وجود دارد، به ویژه در شرایطی که درگیریهای نیروهای دموکراتیک سوریه و داعش با گروه تحریر الشام وجود دارد. در این حکومت ضعیف نه تنها قاچاق مواد مخدر ادامه خواهد یافت بلکه به کامیونها، کاروانهای تسلیحات و انبارها فرصت داده میشود به روشهای غیرقابل پیشبینی از مرزها عبور کنند.
دکتر رامانی با اشاره به شبه نظامیان عراقی همسو با ایران، پیشنهاد کرد که این بازیگران میتوانند نقش موثری در ترانزیت زمینی از طریق خاک سوریه ایفا کنند. وی همچنین خاطرنشان کرد: زمانی که بازسازی سوریه آغاز شود و شاهد عادیسازی ترافیک زمینی، دریایی و هوایی باشیم، این احتمال وجود دارد که کشتیهای غیرنظامی، ناوگان کانال و هواپیماهای غیرنظامی نیز به عنوان مجرای حرکت تدارکات و تسلیحات لجستیکی به حزب الله مورد استفاده قرار گیرند.
لشکرکشیهای اسرائیل بیتردید ضربات قابلتوجهی به «محور مقاومت» وارد کرده است که ایران در طی دهههای گذشته هزینهها و تسلیحات زیادی را صرف تقویت آن کرده است. در سال ۲۰۲۵، مقامات ایرانی باید تصمیمات مهمی در مورد چگونگی پیشروی در زمینه بازسازی این ائتلاف ضعیف شده از بازیگران همسو با تهران اتخاذ کنند.
دکتر کچیچیان گفت: سال پیش رو سال سوگواری خواهد بود، زیرا «محور مقاومت» کشته شدگان خود را تشییع میکند، یاد و خاطره شهدای خود را گرامی میدارد و کادر جدیدی از رهبران را آماده میکند.
با این حال، فراتر از این واقعیت که حشد الشعبی عراق و انصارالله یمن همچنان نیروهای قدرتمندی هستند که در برابر اسرائیل و هژمونی ایالات متحده مقاومت میکنند، مهم است که مشاهده کنیم که اسرائیل به یک پیروزی قطعی و همه جانبه بر دشمن لبنانی خود دست پیدا نکرد.
دکتر کالکولی با تاکید بر اینکه ایدئولوژی محور مقاومت هنوز زنده و در حال حرکت است، گفت: مهم است که نیروی محرکه واقعی اتحاد و آنچه همچنان مردم را در منطقه و حتی فراتر از آن جذب میکند را بشناسیم. حتی کسانی که ایران، حزبالله یا انصارالله را به خاطر سیاستهای سرکوبگرانه داخلیشان مورد انتقاد قرار میدهند، نقش خود را در دفاع از چشمانداز خاورمیانه یعنی توانایی برخورداری از عزت، استقلال از سلطه خارجی و استفاده از حق تعیین سرنوشت خود میدانند.
این دیدگاهی است که در تقابل کامل با دیدگاه آمریکا و اسرائیل از منطقه قرار دارد. توسعه طلبی استعماری اسراییل تحت حمایت ایالات متحده در خاورمیانه که اکنون سوریه و حتی اردن را تهدید میکند، پس از تسلط اسرائیل بر بستر رودخانه یرموک و سد الوحده، احتمالاً حمایت مردمی از مقاومت را دوباره شعله ور خواهد کرد.
دکتر «غنچه تضمینی»، نویسنده کتاب «زوج قدرت: همسویی روسیه و ایران در خاورمیانه» به همین ترتیب به عوامل ایدئولوژیک مهمی که برای نفوذ جمهوری اسلامی در خاورمیانه حیاتی هستند، اشاره کرد. وی گفت: حکومت ایران نظامی گری غربی، حمایت بی قید و شرط آن از اسرائیل و تلاشهای تغییر حکومت را به عنوان تهدیدی وجودی میداند. از این رو، از سیاست امنیتی اعزامی خود برای گسترش محدوده دفاعی خود استفاده میکند. علاوه بر این، تهران قدرت سخت یعنی فناوری هواپیماهای بدون سرنشین و پشتیبانی نظامی از نیروهای متحد را با قدرت نرم یعنی نفوذ فرهنگی، ایدئولوژیکی و دیپلماتیک ترکیب میکند تا استراتژی منطقهای خود را حفظ کند.
وی افزود: در رابطه با از دست دادن نفوذ ایران در اثر ضربه به محور مقاومت، ممکن است قدرت سخت ایران فرسوده شده باشد، اما قدرت نرم در منطقه ثابت است و این همان چیزی است که نفوذ ایران را حفظ کرده است. ایران مدتهاست که خود را در منطقه جاسازی کرده است و با استفاده از مجموعهای از ابزارها برای ایجاد مشارکتهای پایدار در سراسر منطقه، نفوذ خود را با منابع قدرت نرم از طریق ابزارهای غیر اجباری پیشبینی کرده است. در درازمدت، ایران میتواند دوباره سازماندهی شود.
دکتر پارسی توضیح داد که این ائتلاف به رهبری تهران تضعیف شده است و باید رویکردهای سیاسی، استراتژیک و تاکتیکی خود را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد. اما هر گروه به خودی خود محیطی دارد که به طور ارگانیک بخشی از آن هستند – صرف نظر از رابطه با تهران. بنابراین، از نقطه نظر نظامی و استراتژیک، عناصر تشکیل دهنده هنوز وجود دارند.
در نهایت، این ادعا که «محور مقاومت» مرده است، نادرست است. همانطور که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ ضربه شدید و تحقیرآمیزی به ارتش مصر وارد کرد، تا سال ۱۹۷۳ این کشور بزرگ عربی ارتش خود را به طرز چشمگیری در زمان بی سابقه بازسازی کرد. دلیلی وجود ندارد که فرض کنیم ایران و «محور مقاومت» به رهبری تهران نتوانند در آینده کاری مشابه انجام دهند.