به گزارش سرویس سیاسی تابناک، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق و منتخب ایالات متحده، بهعنوان یکی از غیرمتعارفترین و جنجالیترین رهبران جهان شناخته میشود.
دونالد ترامپ، چهل و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، شخصیتی جنجالی و چندوجهی است که زندگی حرفهای و شخصی او پر از حقایق جالب و گاهی عجیب است. پیش از ورود به عرصه سیاست، ترامپ بهعنوان یک ستاره تلویزیونی شناخته میشد.
او مجری برنامه واقعیتنمای "کارآموز" (The Apprentice) در شبکه NBC بود که در آن شرکتکنندگان برای یک شغل در شرکت ترامپ رقابت میکردند. شعار معروف او در این برنامه، "شما اخراج شدید!"، به یکی از نمادهای فرهنگی تبدیل شد و به شهرت او افزود. ترامپ همچنین در فیلمها و سریالهای مختلفی مانند Home Alone 2 و Sex and the City حضور کوتاهی داشت.
ترامپ نویسندهی چندین کتاب پرفروش است که معروفترین آنها "هنر معاملهگری" (The Art of the Deal) است. این کتاب به عنوان یک راهنمای موفقیت در کسبوکار شناخته میشود ؛ علاوه بر این، ترامپ در دهه ۹۰ میلادی مالکیت مسابقات زیبایی میس یونیورس و میس یو اس ای را به دست آورد و تا سال ۲۰۱۵ مالک این مسابقات بود. این مسابقات نهتنها به شهرت او افزودند، بلکه نشاندهنده علاقه او به صنعت مد و زیبایی بودند.
ورزش یکی دیگر از علایق ترامپ است. او در گذشته مالک تیمهای ورزشی مانند تیم فوتبال آمریکایی نیو جرسی جنرالز در لیگ فوتبال آمریکایی یو اس افال و همچنین چندین زمین گلف در سراسر جهان بوده است. ترامپ به بازی گلف علاقهی زیادی دارد و حتی در دوران ریاستجمهوری نیز وقت زیادی را به این ورزش اختصاص میداد. او در جوانی به ورزشهای کشتی و بوکس نیز پرداخته است و حتی در برخی رویدادهای کشتی حرفهای (WWE) حضور یافته است. برای مثال، در سال ۲۰۰۷، ترامپ در یک رویداد WWE با وینس مکماهون، مالک این سازمان، درگیر شد که این اتفاق توجه رسانهها را به خود جلب کرد.
ترامپ شیفته تجملات و تشریفات است، هواپیمای شخصی ترامپ نیز یکی از نمادهای سبک زندگی مجلل اوست. هواپیمای بوئینگ ۷۵۷ او با نام "ترامپ فورس وان" (Trump Force One) شناخته میشود که با دکور طلایی و نام ترامپ بر روی آن مشخص است.تقلیدی از عنوان هواپیمای مخصوص روسای جمهور آمریکا! این هواپیما نهتنها وسیلهای برای سفرهای او بوده، بلکه نمادی از ثروت و قدرت او محسوب میشود. ترامپ همچنین به خاطر داشتن املاک لوکس و بزرگ معروف است. از جمله خانههای برجسته او میتوان به برج ترامپ در نیویورک و مار-آ-لاگو در فلوریدا اشاره کرد. مار-آ-لاگو، که یک کلاب خصوصی مجلل است، به یکی از مقاصد مهم برای افراد مشهور و سیاستمداران تبدیل شده است.
یکی از پروژههای جنجالی ترامپ، "دانشگاه ترامپ" بود که او آن را به عنوان یک مدرسه آموزشی برای آموزش مهارتهای تجاری راهاندازی کرد. این دانشگاه در ابتدا با تبلیغات گستردهای همراه بود، اما بعدها به دلیل شکایتهایی مبنی بر کلاهبرداری و ارائه نکردن خدمات وعدهداده شده، بسته شد. این موضوع باعث شد ترامپ با چالشهای قانونی متعددی روبرو شود و شهرت او را تحت تأثیر قرار داد.
ترامپ همچنین به خاطر علاقهی عجیبش به فستفود معروف است. او بارها اعلام کرده که به غذاهایی مانند همبرگر، پیتزا و کوکا کولا علاقه دارد و حتی در کاخ سفید نیز از فستفود برای پذیرایی از مهمانان استفاده میکرد. برای مثال، در یک بازی فوتبال آمریکایی در کالج، او با ساندویچهای همبرگر و ماهی از تیم Clemson Tigers پذیرایی کرد.
اما سبک مذاکرهای ترامپ که ریشه در تجربیاتش بهعنوان یک تاجر نسبتا موفق دارد، ترکیبی از تاکتیکهای روانی، رسانهای، اقتصادی و سیاسی است. این سبک نهتنها در عرصهی تجارت، بلکه در سیاست خارجی و داخلی نیز بهکار گرفته شده . در این تحلیل، به بررسی ترفندهای مذاکرهای ترامپ، مثالهای عینی از کاربرد آنها و تحلیل پیامدهای این سبک میپردازیم:
بزرگنمایی و افراط در ادعاها: ابزاری برای تحت فشار قرار دادن طرف مقابل
یکی از شاخصترین ویژگیهای سبک مذاکرهای ترامپ، استفاده از بزرگنمایی و ادعاهای اغراقآمیز است. او اغلب با مطرح کردن ادعاهای بزرگ و گاهی غیرواقعی، سعی در ایجاد ترس یا فشار روانی بر طرف مقابل دارد. این تاکتیک به او اجازه میدهد تا فضای مذاکره را به نفع خود تغییر دهد و طرف مقابل را به واکنش وادارد. برای مثال، در مذاکرات تجاری با چین، ترامپ بارها ادعا کرد که تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی تأثیر ویرانکنندهای بر اقتصاد این کشور خواهد داشت.
او حتی در یکی از سخنرانیهای خود ادعا کرد که چین "در حال فروپاشی اقتصادی است" و به زودی مجبور به پذیرش شرایط آمریکا خواهد شد. اگرچه این ادعاها از نظر اقتصادی چندان واقعبینانه نبودند، اما توانستند چین را تحت فشار روانی قرار دهند و فضای مذاکره را به نفع آمریکا تغییر دهند.
رسانهها و شبکههای اجتماعی: ابزاری برای جنگ روانی
ترامپ بهعنوان یک شخصیت رسانهای، به خوبی میداند چگونه از رسانهها و شبکههای اجتماعی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و مذاکرات استفاده کند. توییتهای او، که گاهی در کمال تعجب در ساعات اولیه صبح منتشر میشدند، به ابزاری قدرتمند برای انتقال پیامهایش به مخاطبان جهانی تبدیل شدهبودند. برای نمونه، در جریان مذاکرات مربوط به برجام (توافق هستهای با ایران)، ترامپ بارها از توییتهای خود برای انتقاد از توافق و تهدید به خروج از آن استفاده کرد.
در یکی از این توییتها، او برجام را "بدترین توافق تاریخ" خواند و اعلام کرد که آمریکا به زودی از آن خارج خواهد شد. این توییتها نهتنها طرفهای مذاکره را تحت فشار قرار میداد، بلکه افکار عمومی داخلی و بینالمللی را نیز تحت تأثیر قرار میداد. این تاکتیک به ترامپ اجازه میداد تا بدون نیاز به مذاکره مستقیم، مواضع خود را به جهانیان منتقل کند.
تاکتیک "همه یا هیچ": نتیجهگرایی افراطی
ترامپ اغلب به دنبال نتایج سریع و کامل است و اگر به خواستههای خود نرسد، ممکن است مذاکره را به طور کامل رها کند. این رویکرد در مذاکرات مربوط به توافق هستهای با کره شمالی به وضوح مشاهده شد. او در نشستهای خود با کیم جونگاون، رهبر کره شمالی، بارها با خروج ناگهانی از مذاکرات یا تهدید به قطع گفتوگوها، سعی در تحت فشار قرار دادن طرف مقابل داشت. برای مثال، در نشست هانوی در سال ۲۰۱۹، ترامپ بهطور ناگهانی مذاکرات را ترک کرد و در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که طرف کرهشمالی خواستههای غیرمنطقی مطرح کرده است. این اقدام اگرچه در کوتاهمدت توجه رسانهها را جلب کرد، اما در بلندمدت باعث ایجاد بیاعتمادی و تضعیف روابط بین دو کشور شد.
ایجاد عدم اطمینان: ابزاری برای گیج کردن طرف مقابل
ترامپ از ایجاد عدم اطمینان به عنوان یک ابزار قدرتمند در مذاکرات استفاده میکند. او با اظهارات مبهم یا تغییر مواضع، طرف مقابل را در وضعیت نامطمئن قرار میدهد. این تاکتیک به او اجازه میدهد تا کنترل مذاکره را در دست بگیرد و طرف مقابل را مجبور به واکنش سریع کند. برای مثال، در مذاکرات مربوط به برجام، ترامپ بارها با تهدید به خروج از توافق و ایجاد ابهام در تصمیمگیریهای خود، سعی در تحت فشار قرار دادن سایر طرفهای مذاکره داشت. این عدم اطمینان باعث میشد که طرفهای مذاکره نتوانند به راحتی برنامهریزی کنند و مجبور به واکنش سریع به اقدامات ترامپ باشند.
بازی با زمان: طولانیکردن مذاکرات برای خسته کردن طرف مقابل
ترامپ از زمان به عنوان یک ابزار استراتژیک در مذاکرات استفاده میکند. او ممکن است مذاکرات را طولانی کند تا طرف مقابل را خسته کند یا منتظر بماند تا شرایط به نفع او تغییر کند. برای مثال، در مذاکرات تجاری با اتحادیه اروپا، او بارها با تهدید به اعمال تعرفههای سنگین بر محصولات اروپایی، سعی در وادار کردن اتحادیه اروپا به پذیرش شرایط خود داشت. این تاکتیک باعث شد که مذاکرات ماهها به طول بیانجامد و طرفهای اروپایی تحت فشار قرار بگیرند.
تهدید و فشار اقتصادی: ابزاری برای وادار کردن طرف مقابل
ترامپ بهطور مکرر از تهدیدهای اقتصادی به عنوان ابزاری برای فشار بر طرف مقابل استفاده میکند. برای مثال، در مذاکرات تجاری با مکزیک و کانادا، او با تهدید به اعمال تعرفههای سنگین بر محصولات این کشورها، سعی در وادار کردن آنها به پذیرش شرایط خود داشت. این تهدیدها در نهایت منجر به امضای توافق جدید تجاری بین آمریکا، مکزیک و کانادا (USMCA) شد که بسیاری از خواستههای ترامپ را برآورده میکرد.
تغییر موضع ناگهانی: غیرقابل پیشبینی بودن به عنوان یک استراتژی
یکی از ویژگیهای بارز سبک مذاکرهای ترامپ، تغییر موضع ناگهانی است. او ممکن است به طور غیرمنتظره مواضع خود را تغییر دهد، که این کار میتواند طرف مقابل را گیج کند و به او امکان دهد کنترل مذاکره را در دست بگیرد. برای مثال، در مذاکرات مربوط به توافقهای تجاری با چین، او بارها با تغییر مواضع خود، سعی در تحت فشار قرار دادن طرف چینی داشت. این رفتار غیرقابل پیشبینی باعث میشد که طرفهای مذاکره نتوانند به راحتی به مواضع او اعتماد کنند.
سبک مذاکرهای ترامپ اگرچه در کوتاهمدت ممکن است نتایج ملموسی به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت میتواند باعث ایجاد بیاعتمادی و تنش در روابط بینالمللی شود. تغییرات مکرر در مواضع او نسبت به متحدان سنتی آمریکا مانند ناتو یا اتحادیه اروپا، باعث ایجاد شکاف در روابط بینالمللی شد.
مذاکرات ناموفق ترامپ کدام ها بودند؟
دونالد ترامپ، با وجود ادعاهای مکرر مبنی بر اینکه او یک "مذاکرهکننده بزرگ" است، در برخی از مذاکرات خود به نتایج ناموفق یا ناکام دست یافت. این مذاکرات ناموفق نهتنها به اهداف مورد نظر او نرسیدند، بلکه در برخی موارد باعث تضعیف موقعیت آمریکا در صحنه بینالمللی شدند. در ادامه به چند نمونه از مذاکرات ناموفق ترامپ و تحلیل دلایل شکست آنها میپردازیم.
مذاکرات با کره شمالی: وعدههای بزرگ، نتایج محدود
یکی از مشهورترین مذاکرات ترامپ، گفتوگوهای او با کیم جونگاون، رهبر کره شمالی، بود. ترامپ در این مذاکرات وعده داد که میتواند مسئله برنامه هستهای کره شمالی را بهطور کامل حل کند و حتی از امکان دستیابی به یک "توافق تاریخی" سخن گفت.
علیرغم چندین دور مذاکره و نشستهای مستقیم بین ترامپ و کیم، کره شمالی به برنامههای هستهای خود ادامه داد و حتی آزمایشهای موشکی خود را افزایش داد. توافقهای اولیه، مانند تعلیق آزمایشهای هستهای، بهطور کامل اجرا نشدند و کره شمالی به توسعه تسلیحات خود ادامه داد. ترامپ نتوانست تضمینهای لازم برای خلع سلاح کامل کره شمالی را به دست آورد. دلایل شکست این مذاکرات شامل عدم آمادگی کافی، تاکتیکهای تهاجمی و عدم پیگیری بود.
خروج از برجام و شکست در ایجاد توافق جدید با ایران
ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای برجام خارج شد و ادعا کرد که میتواند یک توافق بهتر با ایران منعقد کند. او از ایران خواست تا برای مذاکرهی جدید به میز مذاکره بازگردد. ایران از مذاکره مستقیم با ترامپ خودداری کرد و به جای آن، برجام را با سایر طرفهای باقیمانده (اتحادیه اروپا، چین و روسیه) حفظ کرد. تحریمهای شدید آمریکا علیه ایران نهتنها باعث تغییر رفتار ایران نشد، بلکه تنشها در خاورمیانه را افزایش داد. ترامپ نتوانست توافق جدیدی با ایران منعقد کند و در نهایت، دولت بایدن مجبور به بازگشت به برجام شد. دلایل شکست این مذاکرات شامل خروج یکجانبه، تحریمهای بیش از حد و عدم حمایت بینالمللی بود.
مذاکرات با طالبان: خروج شتابزده از افغانستان
ترامپ در سال ۲۰۲۰ توافقی با طالبان امضا کرد که بر اساس آن، آمریکا متعهد به خروج نیروهای خود از افغانستان شد. این توافق به عنوان یک پیروزی بزرگ برای ترامپ تبلیغ شد، اما در عمل نتایج فاجعهباری به همراه داشت. طالبان پس از خروج نیروهای آمریکایی، به سرعت کنترل افغانستان را به دست گرفتند و دولت مورد حمایت آمریکا سقوط کرد. خروج شتابزده و بدون برنامهریزی دقیق، باعث ایجاد بحران انسانی و بیثباتی در افغانستان شد. آمریکا نتوانست تضمینهای لازم برای حفظ حقوق بشر و امنیت در افغانستان را از طالبان دریافت کند. دلایل شکست این مذاکرات شامل عدم مشارکت دولت افغانستان، تأکید بیش از حد بر خروج و عدم تضمینهای لازم بود.
مذاکرات تجاری با چین: جنگ تجاری بیپایان
ترامپ با آغاز جنگ تجاری با چین، ادعا کرد که میتواند با اعمال تعرفههای سنگین، چین را به پذیرش شرایط آمریکا وادار کند. جنگ تجاری بین آمریکا و چین به یک بنبست طولانی تبدیل شد و به اقتصاد هر دو کشور آسیب رساند. چین به جای تسلیم، به توسعه راهبردهای اقتصادی خود ادامه داد و وابستگی خود به بازار آمریکا را کاهش داد. بسیاری از کشاورزان و تولیدکنندگان آمریکایی به دلیل کاهش صادرات به چین، متحمل ضررهای سنگین شدند. دلایل شکست این مذاکرات شامل تاکتیکهای تهاجمی، عدم درک پیچیدگیهای اقتصادی و تأثیرات منفی داخلی بود.
مذاکرات با اتحادیه اروپا: افزایش تنشها به جای همکاری
ترامپ در طول دوران ریاستجمهوری خود، بارها با اتحادیه اروپا بر سر مسائل تجاری و سیاسی اختلاف داشت. او تلاش کرد تا با اعمال فشار، اتحادیه اروپا را به پذیرش شرایط آمریکا وادار کند. تنشهای تجاری بین آمریکا و اتحادیه اروپا افزایش یافت و روابط بین دو طرف تضعیف شد. اتحادیه اروپا به جای تسلیم، به تقویت همکاریهای داخلی و کاهش وابستگی به آمریکا پرداخت. ترامپ نتوانست توافق تجاری جامعی با اتحادیه اروپا منعقد کند و بسیاری از اختلافات بدون حل باقی ماندند. دلایل شکست این مذاکرات شامل رویکرد یکجانبه و عدم درک اولویتهای اروپا بود.
مذاکرات موفق ترامپ در دوران ریاست جمهوری اول چه مواردی بودند؟
دونالد ترامپ، با وجود انتقادات فراوان به سبک مذاکرهای خود، در برخی از مذاکرات به نتایج موفقیتآمیزی دست یافت. این موفقیتها عمدتاً ناشی از تاکتیکهای تهاجمی، استفاده از فشار اقتصادی و بهرهبرداری از رسانهها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل بود. در ادامه به چند نمونه از مذاکرات موفق ترامپ و تحلیل دلایل موفقیت آنها میپردازیم.
توافق تجاری جدید با مکزیک و کانادا (USMCA)
یکی از بزرگترین دستاوردهای ترامپ در حوزه تجارت بینالمللی، جایگزینی توافق نفتا (NAFTA) با توافق جدید تجاری بین آمریکا، مکزیک و کانادا (USMCA) بود. ترامپ از ابتدای دوران ریاستجمهوری خود، نفتا را به عنوان "بدترین توافق تجاری تاریخ" محکوم کرده بود و خواستار بازنگری در آن شد. توافق USMCA شامل تغییراتی به نفع آمریکا بود، از جمله افزایش سهم تولید خودرو در آمریکای شمالی و بهبود دسترسی به بازار محصولات کشاورزی. این توافق حمایت گستردهای از سوی هر دو حزب در کنگره آمریکا دریافت کرد و در ژانویه ۲۰۲۰ به اجرا درآمد. دلایل موفقیت این مذاکرات شامل استفاده از فشار اقتصادی، تمرکز بر منافع داخلی و مذاکرات مستقیم بود.
برقراری روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و چند کشور عربی (توافقهای ابراهیم)
ترامپ در دوران ریاستجمهوری خود، نقش کلیدی در برقراری روابط دیپلماتیک بین رزیم اسرائیل و چند کشور عربی، از جمله امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش ایفا کرد. این توافقها که به "توافقهای ابراهیم" معروف شدند، یک دستاورد بزرگ دیپلماتیک برای ترامپ محسوب میشد. امارات متحده عربی و بحرین به اولین کشورهای عربی تبدیل شدند که پس از مصر و اردن، روابط رسمی با اسرائیل برقرار کردند. این توافقها باعث کاهش تنشها در منطقه و تقویت همکاریهای اقتصادی و امنیتی بین اسرائیل و کشورهای عربی شد. دلایل موفقیت این مذاکرات شامل استفاده از مشوقهای اقتصادی، مدیریت رسانهای و همکاری با متحدان منطقهای بود.
مذاکرات تجاری با چین (فاز اول توافق تجاری)
علیرغم جنگ تجاری طولانی و پرتنش بین آمریکا و چین، ترامپ در ژانویه ۲۰۲۰ موفق به امضای "فاز اول" یک توافق تجاری با چین شد. این توافق اگرچه محدود بود، اما به عنوان یک گام مثبت در کاهش تنشهای تجاری بین دو کشور تلقی شد. چین متعهد به خرید ۲۰۰ میلیارد دلار کالا و خدمات اضافی از آمریکا در طول دو سال شد. این توافق شامل تعهداتی از سوی چین برای بهبود حمایت از حقوق مالکیت معنوی و دسترسی به بازارهای مالی بود. دلایل موفقیت این مذاکرات شامل استفاده از تعرفهها به عنوان ابزار فشار، تمرکز بر اولویتهای داخلی و مذاکرات مستقیم و شخصی بود.
مذاکرات با ناتو برای افزایش مشارکت مالی اعضا
ترامپ در طول دوران ریاستجمهوری خود، بارها از اعضای ناتو به دلیل عدم پرداخت سهمیههای دفاعی خود انتقاد کرد. او با استفاده از فشار دیپلماتیک و رسانهای، موفق شد چندین کشور عضو ناتو را به افزایش مشارکت مالی خود متقاعد کند. بسیاری از کشورهای عضو ناتو، از جمله آلمان، متعهد به افزایش سهمیههای دفاعی خود شدند. این اقدامات باعث افزایش بودجه دفاعی ناتو و تقویت تواناییهای نظامی این اتحادیه شد. دلایل موفقیت این مذاکرات شامل استفاده از فشار دیپلماتیک، تأکید بر عدالت مالی و مذاکرات مستقیم بود.
مذاکرات برای آزادی گروگانهای آمریکایی
ترامپ در طول دوران ریاستجمهوری خود، موفق به آزادی چندین گروگان آمریکایی از کشورهایی مانند کره شمالی، ترکیه و ونزوئلا شد. این اقدامات به عنوان دستاوردهای مهم دیپلماتیک و انسانی تلقی شدند. آزادی گروگانهایی مانند اتو وارمبیر از کره شمالی و اندرو برانسون از ترکیه، مورد تحسین گسترده قرار گرفت. این اقدامات باعث بهبود تصویر ترامپ در افکار عمومی و تقویت جایگاه او به عنوان یک رهبر عملگرا شد. دلایل موفقیت این مذاکرات شامل استفاده از دیپلماسی شخصی، تأکید بر اولویتهای انسانی و استفاده از مشوقهای سیاسی بود.
مذاکرات موفق ترامپ نشان میدهد که سبک مذاکرهای تهاجمی و نتیجهگرای او در برخی موارد میتواند به نتایج ملموس و مثبت منجر شود. استفاده از فشار اقتصادی، بهرهبرداری از رسانهها و تمرکز بر اولویتهای داخلی از جمله عوامل کلیدی موفقیت او بودند. با این حال، این موفقیتها اغلب کوتاهمدت بودند و در برخی موارد باعث ایجاد تنشهای بلندمدت در روابط بینالمللی شدند. تجربیات ترامپ درسهای مهمی برای رهبران آینده در زمینه مذاکرات بینالمللی به همراه دارد.
به نظر می رسد رویکرد دستگاه دیپلماسی کشورمان در مواجهه با ترامپ در چهار سال آتی باید با ابتکارهای جدیدی همراه باشد، روش های سنتی و تاکتیک های گذشته در برابر رئیس جمهور جدید آمریکا که مست از قدرت و غرور است، چندان کارآمد به نظر نمی رسد، شاید موقع آن فرا رسیده باشد که نوع جدیدی از دیپلماسی عمومی/ رسانه ای توسط اتاق های فکر و اندیشکده های مرتبط نگاشته شود و دقیقا مثل یک فیلم، سناریو نویسی و کارگردانی مبتنی بر پیش بینی رفتار ترامپ(که کار چندان سختی هم نیست)، صورت گیرد، به اتفعال بردن ترامپ که یک شخصیت رسانه ای است تا سیاسی، سخت اما غیرممکن نیست.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.