به گزارش سرویس سیاسی تابناک، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشورمان، در سفر استانی به خوزستان، در اقدامی غیرمنتظره لباس کارگری پوشید و به ساختوساز مدرسهای در این استان کمک کرد. این حرکت، همانطور که انتظار میرفت، واکنشهای گستردهای به همراه داشت. اما آیا چنین اقدامی در شرایط فعلی کشور راهحلی برای مشکلات خوزستان و کشور است، یا صرفاً یک نمایش پوپولیستی دیگر؟
این حرکت پزشکیان را میتوان با اقدامات مشابه محمود احمدینژاد مقایسه کرد؛ رئیسجمهوری که بهخاطر چنین رفتارهایی در ذهنها ماندگار شد. از طرفی کشور در شرایطی قرار دارد که نه تنها درآمدهای نفتی کاهش یافته، بلکه بازگشت همان درآمد محدود نیز با موانع جدی روبهروست. زمانی که ایران سالانه صد میلیاردها دلار درآمد نفتی داشت، اینگونه اقدامات شاید قابل توجیه بود، اما اکنون که فروش نفت کاهش یافته و پول آن نیز بهسختی بازمیگردد، نمایشهایی از این دست چقدر میتواند مؤثر باشد؟
خوزستان، با تمام منابع طبیعی و صنعتیاش، همچنان از استانهایی است که بالاترین نرخ بیکاری را دارد. آیا زدن بیل و ساخت مدرسه، پاسخی به بحران بیکاری، آبوبرق، و سوءمدیریت در این استان است؟ یا این صحنهها، همانطور که برخی میگویند، تنها برای جلب توجه رسانهها طراحی شدهاند؟
طرفداران پزشکیان معتقدند که این حرکت او از روی صداقت و اعتقاد به عدالت آموزشی بوده است. اما چنین اقدامات نمادینی، هرچند با نیت خیر، دردی از مشکلات ساختاری کشور را دوا نمیکند. عدالت آموزشی، صرفاً با ساخت مدارس محقق نمیشود. این عدالت نیازمند اصلاح نظام گزینش معلمان، تغییر کتب درسی، بهبود کیفیت آموزش و رفع کمبود نیروهای آموزشی است.
پزشکیان، بهعنوان رئیسجمهور، ابزارهای قدرتمندتری در اختیار دارد تا برای آموزش کشور برنامهریزی کند. اما آیا استفاده از این ابزارها به اندازه گرفتن بیل و ساخت مدرسه برای جلب توجه، به چشم میآید؟ اما این وظایف، بهدلیل پیچیدگی و زمانبر بودن، کمتر به چشم میآیند و جای خود را به اقدامات ساده و پر سروصدا میدهند.
به علاوه، خوزستان، استانی که باید قلب تپنده اقتصاد ایران باشد، امروز به نمادی از سوءمدیریت تبدیل شده است. این استان با منابع غنی نفت و گاز و ظرفیتهای صنعتی، همچنان از بیکاری گسترده، بحران آبوبرق، و آسیبهای زیستمحیطی رنج میبرد. در چنین شرایطی، آیا ساخت یک مدرسه میتواند حتی اندکی از این مشکلات را حل کند؟
ساخت یک مدرسه در استانی که بیکاری و بحرانهای زیستمحیطی بیداد میکند، مانند مرهمی بر زخم عمیقی است که نیاز به جراحی دارد. مردم بعد از نزدیک به پنج دهه بهخوبی میدانند که اینگونه اقدامات نمیتوانند جایگزین سیاستگذاریهای جدی و اصلاحات اساسی شوند.
همچنین در شرایط فعلی ایران، مشکلات بهقدری پیچیده و عمیق شدهاند که اقدامات نمادین، هرچند با نیت خیر، دیگر تأثیری ندارند.
حرکت پزشکیان، چه از سر دغدغه باشد و چه نمایش، پیامدهای اجتماعی و سیاسی خاص خود را دارد. از یک سو، ممکن است اعتماد بخشی از مردم به او را افزایش دهد و نشان دهد که رئیسجمهور از نزدیک با مشکلات مردم آشناست. از سوی دیگر، این خطر وجود دارد که چنین اقداماتی به بازتولید پوپولیسم منجر شود و یادآور دورانهایی باشد که سیاستمداران بهجای حل ریشهای مشکلات، به اقدامات سطحی و پر سروصدا روی میآوردند.
ایران امروز، با کاهش درآمدهای نفتی، تشدید تحریمها، و سوءمدیریت گسترده، در شرایطی است که نیاز به سیاستگذاریهای جدی و تصمیمات شجاعانه دارد. اقدامات نمادین مانند بیلزدن رئیسجمهور، هرچند ممکن است در کوتاهمدت توجهها را جلب کند، اما در بلندمدت نمیتواند گرهی از مشکلات کشور باز کند.
از طرفی، این استان، که باید قلب تپنده اقتصاد ایران باشد، امروز به نمادی از سوءمدیریت تبدیل شده است. در چنین شرایطی، آیا بیلزدن رئیسجمهور در مقابل دوربینها میتواند حتی اندکی از این مشکلات را حل کند؟
پزشکیان باید بداند که مردم خوزستان و کشور، بیش از نمایشهای نمادین، به مدیریت اصولی و سیاستگذاریهای درست نیاز دارند. ساخت یک مدرسه، هرچند ارزشمند، نمیتواند جایگزین ایجاد اشتغال، حل بحران آبوبرق، و اصلاح نظام آموزشی شود. مردم ایران دیگر تماشاگر نمایشهای سیاسی نیستند؛ آنها بهدنبال سیاستمدارانی هستند که نه با بیل، بلکه با برنامهریزی و تصمیمات جدی، آیندهای بهتر برای کشور رقم بزنند.
این اقدام، هرچند از دید برخی نمادی از صداقت و دغدغهمندی است، اما در شرایط بحرانی فعلی ایران، بیشتر به یک نمایش سیاسی شبیه است تا راهحلی واقعی برای مشکلات. آنها بهدنبال راهحلهایی واقعی برای بحرانهای اقتصادی و اجتماعیاند. پزشکیان و مشاوران و معاونین وی باید بدانند که ریاستجمهوری جای نمایش نیست؛ این جایگاه، مسئولیتی سنگین برای حل مشکلات کشور است، نه ابزاری برای جلب توجه و انتخابات پایان یافته است.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.