ابتدا کمی از گذشته خودتان، بهویژه بخشی که به نظر من برای نسل جوان جذاب و آموزنده است، بیان فرمایید. این که چگونه در مسیر زندگیتان تغییر جدیای از رشته مهندسی برق در دانشگاه صنعتی شریف به حوزه علمیه ایجاد شد و چه اتفاقاتی رخ داد؟ و اکنون چگونه به این تغییر نگاه میکنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین ابتدا این نکته را عرض کنم که از کودکی علاقهای غیرقابل وصف به درس خواندن و مطالعه داشتم، بهگونهای که پیش از ورود به کلاس اول دبستان، تمام کتابهای کلاس اول را با اصرار و التماس نزد مادرم (خدا رحمتشان کند) خوانده بودم. با این که ایشان به من میگفتند: «برو بازی کن، بچه! فعلاً سال بعد به مدرسه میرویم»، من پس از خواندن هر درس، بازمیگشتم و درس بعدی را میخواستم. این علاقه باعث شد که من دانشآموزی درسخوان باشم و همین امر سبب شد که در حدود ۱۴ سالگی، برای یادگیری زبان انگلیسی در کلاسهای زبان شرکت کنم. بهطوری که در ۱۶ سالگی، موفق به کسب نمره ممتاز در آزمون تافل شدم. آن زمان، در یکی از معروفترین آموزشگاههای زبان ایران، یعنی آموزشگاه زبان انگلیسی شکوه، بالاترین امتیاز را کسب کردم. از سوی دیگر، به دلیل موفقیتهای تحصیلی، در دبیرستان خوارزمی، که از مدارس ممتاز تهران بود، ثبتنام شدم.
به دلیل علاقهی فراوان به مطالعه، در تابستانها فهرستی از کتابهایی که باید میخواندم تهیه میکردم و به مطالعهی آنها میپرداختم. مادرم (خدا رحمتشان کند)به من میگفت: «بچهجان، تعطیلات است، برو کمی بازی کن! این کتابها واجب نیستند.» اما من به خودم تعهد داده بودم که آنها را بخوانم و به همین دلیل همیشه به مطالعه ادامه میدادم. این علاقه به مطالعه باعث شد که در زمینههای مختلفی مطالعه کنم و بهتدریج، در دوره دبیرستان، مطالعاتم در دو حوزه اصلی متمرکز شد: ریاضیات کاربردی و فیزیک نظری. از ۱۵ یا ۱۶ سالگی، تقریباً تمام کتابهایی که میخواندم به زبان انگلیسی بودند و کمتر به سراغ کتابهای فارسی میرفتم
.
به دلیل علاقهی زیاد به فیزیک نظری و ریاضیات کاربردی، مطالعاتم در این زمینهها بسیار فراتر از سنم بود. بهطوری که یکبار در کتابخانهای با یکی از دوستانم که اکنون استاد فیزیک در آمریکا است، مشغول بحث بودیم. فردی که دانشجو بود و در آنجا نشسته بود، از ما پرسید: «شما سال چندم هستید؟» من گفتم: «سال سوم دبیرستان.» او گفت: «این بحثی که شما میکنید، مربوط به سطح فوقلیسانس است!» آنجا متوجه شدم که او فکر کرده بود من سال سوم دانشگاه هستم.
این مطالعات در زمینه فیزیک نظری، بهتدریج مرا به سمت فلسفه فیزیک سوق داد. در آن زمان، اینترنت وجود نداشت و من در فهرست رشتههای دانشگاههای مختلف دنیا جستوجو میکردم. یکبار به رشتهای به نام «فلسفه فیزیک» برخوردم که برایم جالب بود. من که به فلسفه و فیزیک علاقهمند بودم، فکر کردم این رشته ترکیبی از این دو حوزه است. برای همین، به یکی از دانشگاهها نامه نوشتم و درخواست کردم که در این زمینه به من کمک کنند. پس از مدتی، پاسخ مفصلی از رئیس دانشکده فیزیک آن دانشگاه دریافت کردم که در آن نوشته بود: «متأسفانه در دانشگاه ما کسی در این زمینه تخصص ندارد، اما ما در آمریکا پروفسوری را پیدا کردهایم که میتوانید با او در تماس باشید.»
این موضوع باعث شد که بیشتر به سمت فلسفه فیزیک و سپس فلسفه غرب گرایش پیدا کنم. در این مسیر، کتابهای فلسفی زیادی را به زبان انگلیسی مطالعه کردم. یکی از کتابهایی که در آن زمان خواندم، کتابی کوچک در تاریخ فلسفه به نام «مایند» (Mind) بود. این کتاب شامل خلاصهای از فلسفههای مختلف بود و در بخشی از آن، به فیلسوفی به نام «الک سینا» اشاره شده بود. من که عربی بلد نبودم، متوجه شدم که این فیلسوف همان ابوعلی سینای خودمان است. این موضوع مرا به سمت مطالعه فلسفه ابوعلی سینا سوق داد و برای فهمیدن آثار او، شروع به یادگیری زبان عربی کردم.
بهتدریج، مطالعات حوزوی من بیشتر شد و در کنار تحصیل در دانشگاه، به مطالعه دروس حوزه نیز پرداختم. در نهایت، با وجود این که در دانشگاه صنعتی شریف در رشته برق و الکترونیک تحصیل میکردم، به دلیل علاقهی زیاد به مطالعات حوزوی، تصمیم گرفتم بهطور کامل به حوزه علمیه بپیوندم. این تصمیم با وجود مخالفتهای برخی از دوستان و اساتیدم، بهتدریج عملی شد و من بهطور کامل وارد حوزه علمیه شدم.
اکنون که به گذشته نگاه میکنم، احساس میکنم که این تغییر مسیر، بهترین تصمیم زندگیام بود. اگر بار دیگر به همان موقعیت بازگردم، باز هم همین مسیر را انتخاب خواهم کرد.
با توجه به تجربهی شما، به نظر میرسد که برخی از اساتید حوزه به جوانانی که قصد ورود به حوزه را دارند، توصیه میکنند که ابتدا به دانشگاه بروند و سپس به حوزه بیایند، در حالی که برخی دیگر از اساتید سنتیتر، بر این باورند که بهتر است مستقیماً به حوزه وارد شوند. نظر شما در این باره چیست؟
به نظر من، اگر کسی واقعاً قصد فعالیت در حوزه را دارد، ضرورتی ندارد که حتماً به دانشگاه برود. البته، اگر فردی بخواهد از تحصیلات حوزوی خود در محیطهای دانشگاهی استفاده کند، ممکن است تحصیل در دانشگاه برایش مفید باشد. اما برای کسی که مانند من، هدف اصلیاش فعالیت در حوزه است، تحصیل در دانشگاه ضرورتی ندارد.
در رابطه با بحث مقاصد شریعت که بیشتر در نظام فقهی اهل سنت مطرح شده و اخیراً در حوزه شیعه نیز مورد توجه قرار گرفته است، نظر شما چیست؟
بحث مقاصد شریعت، اگرچه در میان اهل سنت مطرح شده، اما حتی در میان آنها نیز با مخالفتهایی روبرو است. به نظر من، این بحث میتواند خطرناک باشد، زیرا ممکن است باب تخمینها و گمانها را باز کند و به جای استناد به برهانهای عقلی، به حدسوگمان متکی شود. من با طرح این موضوع مخالف نیستم، اما معتقدم باید با احتیاط بسیار با آن برخورد کرد.
در رابطه با نقش شبکههای اجتماعی و فعالیتهای تبلیغی در حوزه، به نظر میرسد که حوزه در این زمینه کمی عقب مانده است. نظر شما چیست؟
متأسفانه، به دلیل کمبود منابع مالی، نتوانستهایم در زمینه شبکههای اجتماعی و فعالیتهای تبلیغی بهطور جدی پیش برویم. ما ایدههای زیادی در این زمینه داشتیم، اما به دلیل نبود بودجه کافی، بسیاری از این ایدهها عملی نشدهاند. امیدوارم در آینده، امکانات لازم برای پیشبرد این فعالیتها فراهم شود.
در رابطه با بحث روششناسی در علم اصول، برخی معتقدند که تورم مباحث اصولی ممکن است به مسیر اجتهاد آسیب بزند. نظر شما در این باره چیست؟
به نظر من، اگرچه برخی از مباحث اصولی ممکن است کمفایده یا غیرضروری باشند، اما علم اصول بهطور کلی برای اجتهاد ضروری است. تضعیف علم اصول میتواند به تضعیف اجتهاد منجر شود. بنابراین، باید بهجای حذف کامل این مباحث، به اصلاح و بازنگری در آنها پرداخت.
در رابطه با نقش عقل در فقه و اجتهاد، به نظر میرسد که اخیراً بحثهای زیادی در این زمینه مطرح شده است. نظر شما چیست؟
ما در شیعه، هم به عقل و هم به نقل توجه داریم. اما عقل مورد نظر ما، عقل محدود و مقید است، نه عقل مطلق. به نظر من، استفاده از عقل در استنباط احکام شرعی باید با احتیاط و در چارچوب مشخصی انجام شود.
در رابطه با فعالیتهای ژورنالیستی در حوزه، به نظر میرسد که این حوزه نیاز به تقویت دارد. نظر شما چیست؟
به نظر من، اگر بتوانیم با طرح موضوعات جذاب و چالشبرانگیز، انگیزهی مطالعاتی طلاب و علما را تقویت کنیم، میتوانیم به پیشرفت حوزه کمک کنیم. این موضوعات باید بهگونهای مطرح شوند که نیاز به مطالعات عمیق و گسترده داشته باشند و افراد را به تحقیق و پژوهش بیشتر ترغیب کنند.
در رابطه با نقش هوش مصنوعی در علوم دینی، به نظر میرسد که این فناوری میتواند به پیشرفت حوزه کمک کند. نظر شما چیست؟
هوش مصنوعی میتواند ابزار قدرتمندی برای پیشبرد تحقیقات دینی باشد، اما باید با احتیاط از آن استفاده کرد. متأسفانه، به دلیل کمبود منابع مالی، نتوانستهایم در این زمینه بهطور جدی پیش برویم. امیدوارم در آینده، امکانات لازم برای استفاده از این فناوری فراهم شود.
در رابطه با نقش زبان انگلیسی در فعالیتهای تبلیغی، به نظر میرسد که حوزه نیاز به تقویت دارد. نظر شما چیست؟
به نظر من، یادگیری زبان انگلیسی میتواند به گسترش فعالیتهای تبلیغی کمک کند، اما باید با دقت و برنامهریزی از آن استفاده کرد. متأسفانه، به دلیل کمبود منابع مالی، نتوانستهایم در این زمینه بهطور جدی پیش برویم. امیدوارم در آینده، امکانات لازم برای پیشبرد این فعالیتها فراهم شود.
در رابطه با نقش رسانهها در تبلیغ دین، به نظر میرسد که حوزه نیاز به تقویت دارد. نظر شما چیست؟
به نظر من، رسانهها میتوانند نقش مهمی در تبلیغ دین ایفا کنند، اما باید با دقت و احتیاط از آنها استفاده کرد. متأسفانه، به دلیل کمبود منابع مالی، نتوانستهایم در این زمینه بهطور جدی پیش برویم. امیدوارم در آینده، امکانات لازم برای پیشبرد این فعالیتها فراهم شود.
گفتگو: حجت الاسلام حسین جعفرزاده
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.