دلیل اصلی توافقات ابراهیم، ترویج همکاری اقتصادی بین اسرائیل و کشورهای عربی بود. بهعنوانمثال، تجارت میان اسرائیل و امارات پس از امضای توافق بهشدت افزایش یافت. پیشبینی میشد که تجارت دوجانبه بین این دو کشور در میانمدت به حدود ۴ تا ۶.۵ میلیارد دلار برسد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، سایت «لیبریوم» در مقالهای به بررسی تاثیر حضور ترامپ در کاخ سفید بر آینده توافقات ابراهیم پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار مطالب سایتها و اندیشکدههای خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
توافقات ابراهیم (۲۰۲۰) نقطه عطفی راهبردی در دیپلماسی خاورمیانه بود که روابط رسمی میان اسرائیل و چندین کشور عربی (امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش) را برقرار کرد.
این توافقات که در سال پایانی دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ منعقد شد، پویاییهای جدیدی را در منطقهای پرتنش ایجاد کرد. با این حال، تشکیلات خودگردان فلسطین این توافقات را به دلیل نادیده گرفتن مسئله فلسطین و مناقشه با اسرائیل مورد انتقاد قرار داد. اما آینده این توافقات در دوره دوم ترامپ چگونه خواهد بود؟
این توافقات که نام خود را بهطور نمادین از شخصیت ابراهیم (ع)، جد مشترک در یهودیت و اسلام، گرفتهاند، با هدف ایجاد وحدت میان اسرائیل و جهان عرب از طریق همکاریهای اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک شکل گرفتند.
اکنون، با انتخاب مجدد ترامپ و تغییر پویاییهای منطقه، پرسشهایی مطرح میشود: آینده توافقات ابراهیم چه خواهد شد؟ آیا این توافقات میتوانند به ابزاری برای ثبات منطقهای تبدیل شوند یا صرفاً ساختارهای قدرت موجود را تثبیت کردهاند، بدون آنکه به حل مناقشات بنیادین کمکی کنند؟
دلیل اصلی توافقات ابراهیم، ترویج همکاری اقتصادی بین اسرائیل و کشورهای عربی بود. بهعنوانمثال، تجارت میان اسرائیل و امارات پس از امضای توافق بهشدت افزایش یافت. پیشبینی میشد که تجارت دوجانبه بین این دو کشور در میانمدت به حدود ۴ تا ۶.۵ میلیارد دلار برسد.
در پنج ماه نخست پس از امضای توافق در سپتامبر ۲۰۲۰، حجم تجارت میان اسرائیل و امارات به ۲۸۰ میلیون دلار رسید. اصل اساسی این همکاری اقتصادی را مونتسکیو در کتاب روحالقوانین (۱۷۵۸) بهخوبی بیان کرده است: "اثر طبیعی تجارت، برقراری صلح است. دو ملتی که با یکدیگر تجارت میکنند، بهطور متقابل به یکدیگر وابسته میشوند؛ اگر یکی مایل به خرید باشد، دیگری مایل به فروش است. "
مقابله با نفوذ ایران.
اما فراتر از انگیزههای اقتصادی، این توافقات اهداف راهبردی عمیقتری نیز داشتند: مقابله با نفوذ فزاینده ایران در منطقه. اسرائیل، ایالات متحده و متحدان آن در خلیج فارس مدتهاست که ایران را به دلیل حمایت از گروههایی مانند حزبالله و حماس، یک عامل بیثباتکننده در منطقه میدانند.
با برقراری روابط رسمی با کشورهای عربی، اسرائیل تلاش داشت نفوذ منطقهای ایران را محدود کرده و ائتلاف گستردهتری علیه تهران تشکیل دهد. ازاینرو، توافقات ابراهیم صرفاً در جهت صلح نبودند، بلکه بخشی از یک بازی ژئوپلیتیکی برای تغییر موازنه قدرت به نفع اسرائیل محسوب میشدند.
بازگشت دونالد ترامپ
خاورمیانه در سالهای اخیر تغییرات چشمگیری را تجربه کرده است که بسیاری از آنها کارایی و اهمیت توافقات ابراهیم را به چالش کشیدهاند.
مهمترین تحول، جنگ غزه بود که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد و تا ژانویه ۲۰۲۵ ادامه یافت. چند روز پیش از آغاز رسمی دوران ریاستجمهوری خود، ترامپ نخستین موفقیت خود را با اعزام استیو ویتکاف، نماینده ویژه خود در امور خاورمیانه، به قطر برای مذاکره بر سر آتشبس میان اسرائیل و حماس رقم زد. مقامات قطری که میزبان این مذاکرات بودند، اعلام کردند ویتکاف در عرض چند روز بیش از آنچه جو بلینکن، رئیسجمهور پیشین، در ۱۵ ماه به دست آورده بود، موفقیت کسب کرد.
بازگشت ترامپ به کاخ سفید امیدهایی را در خصوص استفاده از توافقات ابراهیم بهعنوان پلی دیپلماتیک برای تلاشهای گستردهتر صلح برانگیخته است. بااینحال، تردیدهایی درباره توانایی این توافقات در میانجیگری میان اسرائیل و فلسطینیان همچنان باقی است.
اظهارات ترامپ درباره درخواست از کشورهای همسایه مانند مصر و اردن برای پذیرش فلسطینیان غزه باعث نگرانی منتقدان شده است، زیرا آنها این پیشنهاد را تلاشی برای حذف نهایی فلسطین تلقی میکنند. زمانی که ترامپ با مخالفتهایی درباره این ایده و رد آن از سوی کشورهای عربی روبهرو شد، بر موضع خود پافشاری کرد و گفت: «آنها این کار را خواهند کرد.»
جاهطلبی ترامپ برای صلح در خاورمیانه
ترامپ هیچگاه پنهان نکرد که هدفش از عادیسازی روابط منطقهای، برقراری صلح در خاورمیانه است. اما جایزه بزرگ این تلاشها عربستان سعودی است. باوجود تمایل عربستان به صلح و امنیت فراگیر در منطقه، هنوز مشخص نیست که آیا این کشور بدون تشکیل یک دولت فلسطینی، توافقی با تلآویو امضا خواهد کرد یا نه.
در بحبوحه جنگ غزه، بهبود روابط با اسرائیل برای عربستان به لحاظ سیاسی غیرممکن شد. فشار ترامپ برای آتشبس از سوی بسیاری بهعنوان تلاشی برای فراهم کردن شرایط لازم جهت عادیسازی روابط میان ریاض و تلآویو تلقی شد.
انتقادات به توافقات ابراهیم
باوجود ادعای توافقات ابراهیم مبنی بر ترویج صلح، این توافقات به دلیل بیتوجهی به مسئله فلسطین با انتقادات بسیاری روبهرو شدهاند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این توافقات نهتنها صلح را تقویت نکردهاند، بلکه اسرائیل را جسورتر ساختهاند؛ چراکه فشار دیپلماتیکی که کشورهای عربی پیشتر برای حمایت از فلسطینیان بر اسرائیل وارد میکردند، اکنون از میان رفته است.
در دوران کابینه راستگرای افراطی بنیامین نتانیاهو، مناقشه اسرائیل و فلسطین بدتر شده است. گسترش شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری ادامه دارد، خشونت شهرکنشینان افزایش یافته، و سرکوبهای نظامی در غزه از کنترل خارج شده است. منتقدان توافقات ابراهیم استدلال میکنند که این توافقات هیچ کمکی به کاهش این واقعیتها نکرده و درعوض، به اسرائیل امکان دادهاند که بدون ارائه هیچ امتیازی به فلسطینیان، روابط خود را با کشورهای عربی عادیسازی کند.
چه چیزی در پیش است؟
آینده توافقات ابراهیم اکنون به یک پرسش اساسی گره خورده است: آیا عربستان سعودی بر موضع قاطع خود در قبال تشکیل دولت فلسطینی پایبند خواهد ماند، یا تحتفشارهای فزاینده ژئوپلیتیکی از میزان این خواسته خواهد کاست؟ اظهارات اخیر ترامپ—که پیشنهاد کنترل آمریکا بر غزه را مطرح کرده و از عربستان و مصر خواسته است که فلسطینیان را اسکان دهند—مستقیماً اعتبار موضع دیرینه ریاض را که عادیسازی روابط با اسرائیل را مشروط به تشکیل دولت فلسطین میداند، به چالش کشیده است.
اگر عربستان سعودی از موضع خود کوتاه بیاید، این تغییر میتواند یک تحول بنیادین در سیاست منطقهای محسوب شود و موازنه قدرت در خاورمیانه را از نو تعریف کند. بااینحال، تاکنون نشانهای دال بر عقبنشینی ریاض از مطالبه حاکمیت فلسطینی دیده نشده است. رد نسخه ضعیف شده نتانیاهو از یک دولت فلسطینی نیز تأییدی بر این موضع است.
آیا عربستان سعودی حاضر است با مصالحه بر سر این مسئله، خطر از دست دادن حمایت متحدان منطقهای و پایگاه داخلی خود را بپذیرد؟ یا اینکه از نفوذ راهبردی خود برای دستیابی به راهحلی واقعی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین استفاده خواهد کرد؟
ظرفیت توافقات ابراهیم برای ایجاد تغییرات پایدار در خاورمیانه قابلتوجه است. موفقیت این توافقات تنها با معاملات اقتصادی یا مصلحتهای سیاسی تعیین نخواهد شد، بلکه بقای آنها به این بستگی دارد که آیا میتوانند تغییراتی ملموس و پایدار برای مردم منطقه به ارمغان آورند یا خیر.
تصمیم عربستان سعودی—اینکه بر شرط تشکیل دولت فلسطینی پافشاری کند یا به سمت رویکردی عملگرایانهتر حرکت کند—ممکن است فصل بعدی تاریخ منطقه را رقم بزند. اگر زمانی برای استفاده از دیپلماسی جهت پایان دادن به مناقشه اسرائیل و فلسطین وجود داشته باشد، اکنون همان لحظه است.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.