پس از صحبتهای اخیر یحیی گلمحمدی سرمربی فولاد خوزستان و یکی از شاخصترین بازیکنان و مربیان تاریخ فوتبال ایران بار دیگر زمزمهها درباره بحث جادوگری و جولان جادوگرها در فوتبال ایران شنیده میشود که جای تأمل و تفکر دارد که فوتبال ایران چه آوردهای برای جادوگران دارد که رهایش نمیکنند!
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، طلسم و جادو حتی اگر نتیجه بدهد لذتی در فوتبال باقی نمیگذارد. فوتبال برای هیجان واقعی است نه داستانهایی خیالی و طلسمهای پوشالی که اگر واقعیت داشتند جهان امروز شبیه چیزی بود که جادوگران میخواستند، نه چیزی که هم اکنون میبینیم.
گاهی در فوتبال همهچیز طبیعی به نظر میرسد. بازی آغاز میشود، توپ میچرخد، مربی فریاد میزند، هواداران تشویق میکنند اما در گوشههای تاریک این ورزش، در سایههای پنهان از نگاه دوربینها چیزی رخ میدهد که نه در تمرینات تاکتیکی جا دارد، نه در گزارشهای فنی. همچنان شنیده میشود در رختکنهای فوتبال میان برخی مدیران و مربیان اعتقاد به جادو و طلسم بر برنامهریزی و دانش ارجحیت دارد.
جادوی خاک سحرآمیز!
شاید یک روز که یک تیم باخت و مربی به جای آنکه خودش را مقصر بداند، گفت: «ما را طلسم کردهاند.» پای جادو به فوتبال ایران باز شده باشد. یا شاید از وقتی که یک مدیر به جای پرداخت حقوق بازیکنان، سراغ «آدمهایی» رفت که قول موفقیت را در ازای سحر و جادو میفروختند. شاید هم از زمانی که یک دروازهبان، دروازهاش را با «خاک سحر شده» خطکشی کرد تا گل نخورد. برخی از این افراد که خودشان را "استاد" مینامند، با وعدههای عجیبوغریب، از باشگاهها و مربیان پول میگیرند. مثلا یکی از آنها مدعی بود که میتواند کاری کند که توپهای تیم حریف فقط به تیرک بخورد! در حالیکه چیزی که باعث برد و باخت میشود، تمرین، تاکتیک و انگیزه است، نه طلسم و دعا.
کم نیستند داستانهایی که در فوتبال ایران دهانبهدهان میچرخند. از مربیانی که نیمهشب در زمینهای متروکه سحر و جادو دفن کردند تا دروازه ی تیمشان طلسم شود. از مدیرانی که کنار زمین دعانویسانی را مخفیانه به کار گرفتند تا داوران را تحت تأثیر قرار دهند. از بازیکنانی که برای بستن یک قرارداد خوب، نه به تمرین بیشتر بلکه به «طلسمهای قدرت» متوسل شدند.
طلسم تیرک!
روزی در یکی از باشگاهها پس از چند باخت پیاپی زمزمههایی شنیده شد: «مربی رقیب با کمک جادوگر تیم ما را بسته است.» آنها کسی را فرستادند تا طلسم را پیدا کند. چند هفته بعد یک بطری پر از مایعی عجیب را در نزدیکی نیمکت تیم پیدا کردند. گفتند این «جادو» باعث شده بازیکنان گیج شوند یا توپهایشان به تیرک بخورد و ضرباتشان بیدقت شود.
در یک تیم دیگر مدیری شنیده بود که مربی رقیب برای بردن بازی سراغ جادوگر رفته پس خودش هم تصمیم گرفت از همان روش استفاده کند! دو هفته بعد در جلسهای خصوصی مردی با لباسهای عجیب طلسمی را روی میز گذاشت و گفت: «حالا دیگر شکستناپذیر میشوید!» اما نتیجه چه شد؟ تیم شکست خورد، مربی اخراج شد و آن مدیر به جای یادگیری از اشتباهات باز هم به دنبال مقصر گشت.
مربیان خرافاتی!
از آنجایی که برای بسیاری از مدیران و مربیان فوتبال پیروزی همهچیز است، وقتی تیم میبرد، مربی قهرمان میشود، هواداران او را روی سرشان میگذارند و مدیران به او اعتماد میکنند اما وقتی شکست میآید انگشتهای اتهام به سمتش نشانه میرود. فشار برای موفقیت، وحشت از اخراج و ترس از شکست برخی مربیان را به سمت خرافات و جادوگری سوق داده است. برخی مربیان بهجای آنکه به تاکتیک، تمرین و روانشناسی تیمی اعتماد کنند، دنبال میانبری خیالی میروند. در ذهن آنها اگر تیمشان موقعیتهای زیادی از دست میدهد بدون شک یک «دست پنهان» در کار است! اگر بازیکنان بیدلیل مصدوم میشوند، شاید «طلسم» شدهاند! این توجیهات راهی برای فرار از پذیرش اشتباهات است. از طرفی برخی جادوگران و دعانویسان خود را به مربیان نزدیک کردهاند و با داستانهایی از موفقیتهای جعلی آنها را مضطرب کرده و فریب میدهند و از ترس آنها سوءاستفاده میکنند. یک مربی که تحت فشار مدیران و هواداران است شاید وسوسه شود که «فقط یک بار» امتحان کند اما همین یکبار آغاز سقوط است.
جادوی قاتل!
اما این طلسمها، این سحر و جادوها، نهتنها تیمها را قویتر نکرد بلکه ارزشهای فوتبال را کمکم از بین برد. فوتبال، بازی تلاش است، بازی تاکتیک، تمرین، شجاعت و هوش اما وقتی مربی به جای آنکه برای تیمش برنامهریزی کند دنبال طلسم و دعا باشد فوتبال چیزی جز یک نمایش خرافی نخواهد شد. وقتی مدیری به جای آنکه به فکر زیرساختهای باشگاه باشد سراغ دعانویسان برود باشگاهش هرگز پیشرفت نخواهد کرد. جادو حتی اگر نتیجه بدهد لذتی در فوتبال باقی نمیگذارد. فوتبال برای هیجان واقعی است، برای لحظههایی که بازیکنی با سختکوشی خودش گل میزند، برای وقتی که یک تیم با اتحاد و برنامه بازی را برمیگرداند اما وقتی تیمی به سحر و جادو متکی باشد دیگر چیزی برای لذت بردن باقی نمیماند.
بسیاری از همان مربیان و مدیرانی که سالها پیش به سحر و جادو متوسل شدند، امروز دیگر در فوتبال نیستند. چرا؟ چون فوتبال جای کاربلدهاست، نه جادوگران. آنهایی که به جای دانش و تجربه دنبال طلسم بودند دیر یا زود سقوط کردند. تیمهایی که سحر را به تمرین ترجیح دادند حالا در دستههای پایینتر دستوپا میزنند.
فوتبال جادوی خودش را دارد. جادوی یک دریبل زیبا، یک پاس طلایی، یک گل دقیقه ۹۰ که قلب میلیونها نفر را به شماره میاندازد. این جادو واقعی است. این جادو تنها جادویی است که فوتبال به آن نیاز دارد. بگذارید فوتبال، فوتبال بماند. بدون سحر، بدون طلسم، بدون خرافه. فقط با هیجان ناب و تلاش واقعی.
در تاریخ فوتبال هیچ تیم بزرگی با جادو موفق نشده است. یوهان کرایف، پپ گواردیولا، یورگن کلوپ، سر آلکس فرگوسن، کارلو آنچلوتی و دیگر مربیان بزرگ تیمهایشان را با دانش و تلاش ساختند، نه با دعا و طلسم. اگر قرار بود جادو تعیینکننده باشد چرا تیمهایی مثل بارسلونا، بایرن مونیخ و منچسترسیتی ساعتها تمرین میکنند؟ یا پاریسسن ژرمن با ثروت جادوییاش سراغ جادوگران بزرگ جهان میرفتا تا لیگ قهرمانان اروپا را فتح کنند و این همه سال در حسرت این جام اروپایی نسوزند! جادو شاید در نگاه اول یک راه میانبر باشد، اما در نهایت فوتبال فقط به کسانی پاداش میدهد که برایش زحمت کشیدهاند. پس بیایید اجازه ندهیم که این خرافات فوتبال ما را بیشتر از این تسخیر کند.
جادوگران فوتبال ایران را رها نمیکنند، چون هنوز بازاری برای خرافه وجود دارد. هنوز مربیانی هستند که به جای تحلیل تاکتیکی دنبال «بستن پای حریف» هستند. هنوز مدیرانی هستند که به جای سرمایهگذاری روی تیم دنبال «باز کردن طلسم» میروند. روزی که فوتبال ایران بر پایهی دانش، روانشناسی ورزشی و حرفهایگری بنا شود دیگر جادوگران جایی در این زمین نخواهند داشت. آن روز فوتبال به همان چیزی که باید باشد تبدیل میشود: «یک بازی زیبا، نه یک نمایش تاریک از خرافه و فریب!»
پایان یک افسانه؟
اگر در فوتبال ایران، مربیان و مدیران به اندازه کافی با علم روانشناسی، استراتژیهای تاکتیکی و روشهای علمی آمادهسازی تیم آشنا بودند، دیگر کسی به سراغ جادوگران نمیرفت اما وقتی یک مربی بهجای مطالعه، یادگیری و پیشرفت دنبال راههای ماورایی برای موفقیت باشد، جادوگران همیشه برایش آمادهاند!
در این بین رسانهها باید این موضوع را همچنان جدی بگیرند و پروندههای مرتبط را بررسی کنند. هر بار که مورد مشکوکی مشاهده یا پای جادو و جادوگری به یک تیم باز شد باید آن را علنی کرد. از سوی دیگر باید با آموزش مربیان و مدیران یاد داد که موفقیت نتیجهی تمرین و برنامهریزی است، نه طلسم و دعا. بهتر است که فدراسیون فوتبال به این موضوع بیشتر ورود کند و اگر جادوگری در یک تیم اثبات شد، باشگاه و مسئولانش باید جریمه و محروم شوند.
همچنین نباید فراموش کنیم که همچنان دلالها حرف اول و آخر را در فوتبال میزنند. باید باور داشته باشیم که تا حذف «دلالهای پشت پرده» که با برخی از مدعیان جادوگری در ارتباط هستند کلید نخورد این داستانها ادامه خواهد داشت چراکه حیات و ممات آنها به وجود هم گره خورده و تا زمانی که دلالها در فوتبال ایران فعالاند شاهد جولان جادوگرها هم خواهیم بود. فدراسیون باید با تمام قوا به این بازی ترسناک پایان دهد.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.