بله! روی پلاکش ماسک بهداشتی زده بود. چه صحنه آشنایی! از کجا باید خسارتم را پیگیری میکردم؟ پلیس؟ شدنی است؟ آن هم برای پیدا کردن یک موتور بدون پلاک؟ بیکاری مگر؟ آدم که نکشته. دانشجو که خفت نکرده. یک آینه شکسته. سخت نگیر.
دیدن موتورهای بدون پلاک سالها پیش برایم علامت کسانی بود که با واژه «خودسر» یا «لباس شخصی» از آنها یاد میشود. البته هدف من از نوشتن این گزارش پرداختن به موتورهای بدون پلاک «برادران خودسر» نیست.
سوال اینجاست؛ حالا که دیگر قابل تشخیص نیست کدام موتور بدون پلاک یک «خودی خودسر» است و کدامشان یک «متخلف فراری از قانون» چه باید کرد؟ که البته این دو با هم فرق دارند. مشکل این است که هر خلافکاری با پوشاندن پلاکش یا کندن آن میتواند خودش را یک «خودی» جا بزند؛ حداقل برای لحظاتی، یا اگر ظاهری شبیه برادران خودسر برای خودش درست کرده باشد.
در شهری که زمانی یک بیقانونی برای عدهای بنابر «مصلحت» تبدیل به «استثنا» شد، چگونه باید دیگرانی را که «صلاحیت مصلحت» را ندارند تشخیص داد؟ در شهر تهران مدتهاست که موتوریها تقریبا به حال خود رها شدهاند.
شاید نزدیک به نیمی از موتورهایی که در تهران تردد میکنند یا پلاک ندارند یا پلاک موتور را مخدوش کردهاند یا پوشاندهاند. این یک صحنه بسیار تکراری است: اصرار کردن موتوریها به سرباز راهور در ورودی خط ویژه اتوبوس است که «باز کن بذار بریم». به قول بچههای کف فجازی: «هرجای دنیا بری بگی خلافکار به پلیس اصرار میکنه که درو باز کن میخوام خلاف کنم، بهت پناهندگی میدن».
همیشه با خودم فکر میکنم حل ابرمعضل موتوریها در تهران از کجا و چهوقت آغاز میشود. اگر چه بشود دولت یا حاکمیت به این نتیجه میرسد که باید کاری کرد؟
با خودمان روراست باشیم و شوخی را کنار بگذاریم. طرحهای ضربتی گهگاه که با گذاشتن چند سرباز در سر و ته یک معبر و یکی دو تا یدککش کفی برای درو کردن موتورهای آن معبر برای یک روز اجرا میشود، حتی دیگر نقش مسکّن را هم ندارد. با خاطرهای که از یک موتوری که در خط ویژه گرفتار شده بود شنیدم دیگر هیچ دید مثبتی به این طرحها هم ندارم. دوستم سید مجتبی یکبار با موتور وارد خط ویژه شد و از شانس بدش گیر طرح ضربتی افتاد و موتورش راهی پارکینگ شد.
بعد از اصرار و خواهش به او گفته بودند نگران نباش اگر خلافی زیادی نداشته باشی فقط جریمه همین تخلف و هزینه کفی و پارکینگ را داری و یکی دو روزه موتورت ترخیص میشود.
اینکه هزینه نهایی با احتساب هزینه کفی و پارکینگ که همه پیمانکارهای خصوصی هستند چند برابر عددی بود که در شروع فرایند به او اعلام کرده بودند بماند.
جالبتر اینجاست که موقع آخرین مرحله کارت کشیدن برای پول کفی و پارکینگ روی میز دفتر پارکینگ تعداد زیاری کارتخوان بود که بالای کاغذ رسید دستگاهی که سیدمجتبی دوستم با آن کارت کشید نوشته بود: «سالن آرایش و زیبایی شینا». وقتی که درخواست کرده بود که قبض رسید معادل مبلغی که به پارکینگ پرداخت کرده به او بدهند پاسخ شنیده که: رسید نداریم، بفرمایید، خداحافظ، هرکاری هم دوست داری برو بکن؛ و میشود حدس زد داستان را اگر پیبگیری تاریکتر از این حرفهاست.
سال قبل در یکی از معابر تهران که هنگام بازگشت از محل کار با خودرو از آنجا رد میشوم هر چند روز یکبار جریمه برایم پیامک میشد، با یک عنوان ثابت: «ناخوانا بودن پلاک». خدایا پلاک ناخوانا را چطور خوانده و جریمهام کردهاند؟ تا اینکه با لطایف الحیل و گشتن و پرس و جو افسر محترم را که یک روز در میان بنده را جریمه میکرد پیدا کردم و علت را جویا شدم. فرمودند پلاک شما آفتاب سوخته شده و باید عوض کنید. طبق قانون پلاک باید کاملا خوانا باشد. گفتم که لابد خوانا بوده که شما چندین بار خواندهاید و جریمه نوشتهاید. فرمودند که این پلاک ناخوانا محسوب میشود و باید برای تعویض آن اقدام کنید. اطاعت امر کردیم. قانون فصلالخطاب است. با تمام دردسری که برای تعویض پلاک آفتابسوخته کشیدم ته دلم خوشحال بودم که پلیس راهور در مقوله پلاکهای مخدوش یا ناخوانا (حداقل در مورد من) حساسیت به خرج داده است.
اما هر روزی که میگذرد و تعداد موتورهای با پلاک ناخوانا، پوشیده یا کندهشده را میشمارم (این عادت خندهدار برایم اصطلاحا تبدیل به تومخی شده و این موارد را هرروز میشمارم) یا تعداد موتورهایی که در پیادهروها ویراژ میدهند، چراغ قرمز رد میکنند، ورود ممنوع (که اصلا برایشان معنا ندارد) میروند و ... آن موقع است که ناامید میشوم از روز برقراری نظم در این شهری که موشها و گربهها و موتوریهای متخلف با هم دارند آن را میجوند؛ و ترسناکتر اینکه این روزها دارم خودروهای با پلاک پوشانده شده، مخدوش یا کندهشده را هم میشمارم و دریغ!
سالها پیش شنیده بودم این کار جرم بسیار سنگینی است چرا که میتواند مقدمه جرایم امنیتی یا کیفری بشود. اگر کسی را زیر گرفت و فرار کرد چگونه پیدایش کنیم؟ شنیده بودم کمتر کسی جرات چنین غلطی را به خودش میدهد. اما دردمندانه باید بپرسم آقای پلیس راهور آقای وزیر کشور هیچ نگاهی به سطح این شهر کردهاید؟ شما هم شروع کنید بشمرید موتورها و ماشینهای بدون پلاک را. اوضاع خوب نیست.
راستی چند ترور هسته ای در تهران به وسیله موتور سیکلت انجام شد؟ یادمان هست؟!
احمد چراغی
شما چه تحربه ای از برخورد با موتورسیکلت های ناشناس و پلاک پوشیده دارید؟ به نظر شما با آنان چه باید کرد؟
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.