سجاد سالاروند با اشاره به وضعیت ورزش ایران می گوید: «مسئولی که من در دفترش رفتم و یک ساعت از پروژه ورزشی صحبت کردم که چقدر میتوانست ارزشمند باشد، آخر سر به من گفت که دستاوردش برای ما چیست؟ همین جمله آنقدر حال من را بد کرد که بلند شدم بروم و احساس کردم نیازی نیست حتی از او خداحافظی کنم.»
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، سجاد سالاروند مدتهاست به یکی از چهرههای خاص ورزش ایران تبدیل شده؛ کوهنوردی توانمند و توانیاب که بهتازگی صعود به اورست را با دو پای کربنی تجربه کرده است. سجاد که در سال ۱۳۹۵ در سانحه رانندگی، پاهای خود را از دست داد، حالا الهامبخش بسیاری از مردم است.
او در گفتوگو با تابناک سختیها، مشکلات و البته موفقیتهای بزرگ و لذتبخش در تمام این سالها را مرور کرد. صحبتهای سجاد سالاروند که علاوه بر کوهنوردی، دوندهای ممتاز است و لقب یوسین بولت ایرانی را یدک میکشد، شنیدنی، قابل تأمل و بعضاً ناراحتکننده است. او سریعترین مرد ایرانی با دو پای مصنوعی است که بخش سوم گفتوگوی او را در ادامه میبینید و میخوانید:
تابناک: شما عضوی از پویش گامهای استوار که منتسب به خیریه ای با حضور رسول خادم است، بودی. همچنان با این خیریه و رسول خادم همکاری میکنی؟
بله، ما سرباز آقا رسول هستیم، واقعاً وقتی اسم آقا رسول میآید حس عجیبی به ما دست میدهد. اینکه این سعادت نصیب ما شده و در کنار او بودیم. کار پویش گامهای استوار که به همت آقای رسول خادم تأسیس شده، ساخت پروتز دست و پا برای افراد نیازمند، کودک، میانسال و جوان است. در این پویش برای خیلی افراد پروتز رایگان ساخته شد و اکثرا این آدمها از قشری هستند که درد کشیده بودند. دو مورد بچههای کولبر بودند. برای مثال دختربچهای که پدرش برای کارگری به بوئینزهرا آمده بود و زن و بچهاش را هم همراه خود آورده بود. حوا دختر بلوچی که یک گاندو دستش را قطع کرد. یا پسر بچهای به نام امیرکه تمساح دستش را قطع کرده بود و متأسفانه به خاطر نداشتن خدمات پزشکی وقتی میخواستند با هلیکوپتر منتقلش کنند مبلغ ۴۰ میلیون هزینه خواسته بودند. به خاطر ارتباطاتشان بچه را برده بودند پاکستان و آنجا تشخیص نداده بودند و دست بچه را قطع کرده بودند. تعداد خیلی زیادی بودند.
تابناک: مدتی است مردم بیشتری نسبت به کارهای خیر رسول خادم آگاهی پیدا کردهاند. اگر شما بخواهی او را توصیف کنی، چه میگویی؟
خیلیها میگویند که ما آقا تختی را ندیدیم، اما پهلوان رسول خادم را دیدیم. آقا رسول تمام بزرگیها را دارد ولی یکی از بزرگیهای او برای من خیلی جذاب است و در واقع اوج بزرگی یک انسان میتواند باشد. افرادی انگشتشمار تلاش میکنند که او را تخریب کنند، اما رسول خادم هیچ وقت در مقابل این افراد یک بار هم جبههگیری نکرد.
تابناک: قرار بود شما در رشته دوومیدانی در پارالمپیک شرکت کنی، چه اتفاقی افتاد که دیگر خبری از این موضوع نشد؟
صادقانه بگویم دوست ندارم درباره این موضوع صحبت کنم. فقط یک کلام بگویم که ورزش مملکت ما واقعاً صاحب ندارد. تنها کسی که صادقانه بگویم دوست دارم، هیچکدام از مسئولان را قبول ندارم ولی حاج محمود خسرویوفا خیلی کمک کرده است و حتی اگر جایی هم از دستش بر نمیآمد، حداقل کنار بچهها مینشست و غم بچهها را میخورد و به حرف آنها گوش میداد. بالاترین مقام ورزش ما که وزیر ورزش باشد، نه تنها گوش شنوایی ندارند و اگر جایی هم برحسب اتفاق آنها را گیر بیاورید یک گوششان در است و گوش دیگر دروازه. با رفتن حاج محمود از پارالمپیک انگار پدر خانواده جانبازان و معلولان مُرد. انگار این خانه بیپدر شد.
تابناک: اما چند ماه هم در اردو بودی و با توجه به رکوردهایت به نظر میرسید شانس مدال هم هستی!
حاج محمود اعلام کرد که این کلاس معلولیت برای اولین بار در ایران است و حتی به صورت حمایتی هم شده باید بفرستیم و دیدگاه ما به ۵ سال آینده به این کلاس معلولیت باشد. متأسفانه افرادی بودند که کاری جز چوپ لای چرخ گذاشتن، نداشتند. همان افراد الان به بدترین شکل ممکن زمینگیر شدند. بله ما امید به کسب مدال هم داشتیم. در مسابقات جهانی که برای ثبت رکورد بود و ما که ۸ ماه تمرین کرده بودیم، نمیدانم که چه شد در روز آخر مسابقات جهانی در کمتر از ۱۰۰ متر زمین خوردم، اما بلند شدم و ادامه دادم. آنجا به جای اینکه از من حمایت کنند یک سری شروع به تخریب کردند. این اتفاق در مسابقات بزرگ جهانی هم رخ میدهد و به آن ورزشکار فرصت میدهند، ولی من خیلی بیشتر از این دوست ندارم صحبت کنم. کسانی از جمله سرمربی تیم ملی بود که اصلا هیچ تخصصی نداشت. سرمربی باید تخصص داشته باشد اما از دیدگاه من لیاقت آن جایگاه را هم نداشت و چوب لای چرخ میگذاشت. بچههایی که در تمرینات رکوردهای عالی داشتند و بعد از مسابقات آسیایی کسانی که باید اعزام شوند و مدال طلا و نقره بگیرند آنها را اعزام نکردند. کسانی که در آن مسابقات از کشورهای دیگر مدال طلا و نقره گرفتند، رکوردهایشان زیر رکوردهای بچههای ما بود. من در اردوی تیم ملی در اهواز بودم پروتز دوومیدانی من شکست. هیچ مسئولی نگفت که ابزار تو شکسته و الان چه کار میخواهی بکنی و پول خریدش را داری؟
تابناک: چقدر هزینه پروتز بود؟
اصلا بحث پولش نبود. چند تا جوان باغیرت کنار من بودند و کسانی که در ساخت این پروتز در جهان بینظیر بودند، نگذاشتند که من تنها باشم و برای من یکی دیگر ساختند. یک مسئول و حتی سرمربی تیم از من نپرسید که چه شد؟ پول پای جدید داری؟ ما در اردوی تیم ملی بودیم، من معلول یا یک ورزشکار که باویلچر بود و هیچ زیرساختی وجود نداشت و تنها راه سریع پرواز بود و هزینه پرواز رفت و برگشت من ۳ میلیون میشد، اما فدراسیون فقط ۸۰۰ هزار تومان برای من پول میریخت. من میگفتم فقط ۳ میلیون پول پرواز دادم. ما میپرسیدیم که این مبلغ بابت چیست؟ میگفتند هزینه ایاب و ذهاب است که کیلومتری ۵۰۰ تومان حساب شده است. چطور این مبلغ را حساب کردند در صورتی که در تهران در تاکسی را باز و بسته میکنید باید ۲ هزار تومان پرداخت کنید. با این شرایط توقع مدال از بچهها دارند. یک بار یک مکمل برای این بچهها نمیگیرند. من همینجا میگویم آقای رئیس فدراسیون و رئیس پارالمپیک، اگر شما از این بچهها حمایت میکردید خیلی بیشتر میتوانستیم افتخار کسب کنیم.
تابناک: برنامهای برای پارالمپیک و پاراآسیایی پیشرو داری یا قید آن را زدی؟
اگر حمایت کنند و به من بها دهند، چرا تصمیم دارم.
تابناک: زندگی چطور میگذرد؟
من در شرکتی بازنشسته هستم و اسپانسرها هم در کنار ما هستند و خودم مدرس هستم و شاگرد دارم. بخشی از هزینههای زندگیام را اینطور میگذرانم. دختر و پسرم هم در کنار من ورزش میکنند. پسرم به صورت حرفهای والیبال بازی میکند و دخترم کونگفو حرفهای کار میکند.
تابناک: قله بعدی که میخوای فتح کنی کدام است؟
من گفتم اسپانسرم خداست، ولی اگر یکسری افراد کنار من قرار بگیرند همانطور که در سفر اخیرم داشتم فکر نمیکردم اینقدر بازخورد جهانی داشته باشد که باعث شد یکسری رسانههای داخلی به خودشان بیایند. در ایران خیلی وقتها ارزش کار را نمیدانند. اگر ۵۰-۴۰ هزار دلار بودجه باشد، قلهای در آمریکای جنوبی و... است.
تابناک: از آن ۷ قلهای که گفتی چند تا را صعود کردهای؟
۲ تا را صعود کردم و ۵ قله مانده است. منتظر اسپانسر هستم که کمک کنند.
تابناک: درباره وضعیت فعلیات که گفتی یک مقدار جزئیتر صحبت کن! مثلاً به چه چیزهایی نیاز داری تا این مسیر را ادامه دهی؟ از مسئولان چه انتظاری داری؟
اول اینکه بگویم خانوادهام، خانمم، دختر و پسرم همه چیز را تحمل کردند جا دارد از آنها تشکر کنم. بخشی از موفقیتم را مدیون آنها هستم. میخواهم به بعضی از مسئولان بگویم که ای کاش به خودشان بیایند. من هرجا که صعود میکردم وقتی از من سؤال میکردند که اهل کجا هستی؟ کیف میکردم و میگفتم اهل ایرانم و من یک ایرانی هستم. حس غرور به من دست میداد. ما مردم ایران خیلی صبور و البته قوی و شجاع هستیم. همه مردم ایران اینطور هستند. ای کاش مسئولان قدر این مردم را بدانند. مسئولی که من در دفترش رفتم و یک ساعت از پروژه ورزشی صحبت کردم که چقدر میتوانست ارزشمند باشد، آخر سر به من گفت که دستاوردش برای ما چیست؟ همین جمله آنقدر حال من را بد کرد که بلند شدم بروم و احساس کردم نیازی نیست حتی از او خداحافظی کنم و در سکوت دفترش را ترک کردم. او دنبال دستاورد شخصی در یک پروژه ملی برای خودش بود. تو را به خدا به دنبال دستاورد شخصی در یک پروژه ملی نباشید. هزینه کردن چند میلیاردی برای بالا بردن پرچم ایران خیلی کار سختی نیست. ای کاش یک هزارم و یک بخشی از پولهایی که آقازادهها خرج کردند، به بخشی از پروژههای ورزشی اختصاص میدادند. وقتی من میخواهم پرچم ایران را در بام آمریکا به اهتزاز در بیاورم معنیاش چیست؟ یعنی من در قاره شما آمدم و در بلندترین نقطه پرچم کشورم را به اهتزاز درآوردم. آقای مسئول وقتی تو قدرت درک این موضوع را نداری، من چه چیزی میتوانم به تو بگویم. ای کاش یک مسئولی که واقعاً ادعایش میشود برای مملکت دلش میسوزد، چشمانش را ببندد و بگوید اگر پرچم آمریکا روی قله دماوند به اهتزاز در بیاید و فیلمش در رسانههای جهانی پخش شود چه بازخوردی میتواند داشته باشد. یا اگر تصور کند پرچم ایران در بام آمریکا در بیاید چه حسی وجود دارد. ما بحث دشمنی نداریم، ولی در هر کشوری فکر کنید که پرچم ما به اهتزاز در بیاید چه حس خوبی به وجود میآورد.
تابناک: صحبت پایانی؟
مردم عزیز ایران ممنون و قدردان شما هستم و اگر خیلی جاها نمیتوانم لطف شما را جبران کنم، معذرت میخواهم و دست تکتک شما را میبوسم. تمام اقوام ایران زنجیروار کشور ما را تشکیل دادید و امیدوارم همیشه تنتان سالم باشد. در همین شروع سال ۱۴۰۴ وقتی شنیدم که قیمت دلار پایین آمد چقدر حال مردم خوب شد؛ چقدر انرژی به مردم وارد شد، امیدوارم در سال جدید آنقدر اتفاقات قشنگ رقم بخورد که غصه هیچ چیزی را نخورید، مردم ایران لایق خیلی بهتر از اینها هستند.
گفتوگو: مهدی ملکی
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.