محسن چینیفروشان یكی از فعالان پیشكسوت عرصه فرهنگ كشور است كه سابقه ده سال مدیریت در كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان را در كارنامه دارد.
به گزارش «تابناک» مراودات و خاطرات او با آیتالله خامنهای بنا بر اقتضائات كاری در حوزههای فرهنگی از جمله كتاب صورت گرفته است.
چینیفروشان خاطراتی از گشت و گذار خود در كتابخانه شخصی رهبر انقلاب اینگونه روایت کرده است:
خاطراتی كه در ذهن من نقش بسته، بیشتر از جلسات نسبتاً صمیمانه و خصوصیتری است كه بنا بر اقتضائات و برنامههای كاری وجود داشته است. در این شكی نیست كه رهبر انقلاب نسبت به بحث كتاب به عنوان یكی از بهترین بسترهای فرهنگی و انتقال فرهنگ و ارتقاء فرهنگ تأكید دارند. نظرات ایشان نسبت به كتابهای منتشر شده یا توصیههایی كه به وزرای ارشاد در دورههای مختلف دربارهی كتاب كردهاند، مؤید این مطلب است.
اما دربارهی رابطهی رهبر انقلاب با كتاب و كتابخوانی باید گفت كه ایشان سابقه و دیرینهای با كتاب و مطالعه دارند و جالب این است كه در اغلب حوزههای مختلف نیز كتاب مطالعه كردهاند. البته در این رابطه خاطرات بنده بیشتر مربوط به حوزهی فرهنگ عمومی است. ایشان به رمان خیلی علاقه دارند و رمان میخوانند؛ مخصوصاً رمانهایی كه بهروز منتشر میشود و همین پی گرفتن آخرین كتابهای منتشرشده در دنیا جالب است.
توصیهی پس از تروریادم میآید بعد از ترور كه ایشان در بیمارستان بستری بودند، با جمعی تحت عنوان «انجمن هنرمندان مسلمان» به عیادت ایشان رفتیم. حدود ده دوازده نفر بودیم كه در آن جمع شهید مرتضی آوینی و آقای سید مهدی شجاعی هم بودند. صحبتهای متعددی شد. ایشان خیلی تأكید كردند به نویسندگان، -چون نویسندهها هم در جمع بودند- كه شما در صورتی میتوانید كتاب بنویسید و كتاب بخوانید كه به كتاب آشنا باشید و رمانهای مختلف را خوانده باشید. اگر رمان نخوانده باشید، نمیتوانید رمانِ خوب بنویسید. نكتهی دیگری كه اشاره كردند این بود كه انتقال اندیشهها توسط رمان صورت میگیرد. یعنی رمان یك ابزار خوبی است كه تنها برای سرگرمی نیست.
تأكید ایشان این بود كه رمان یك ابزار خوبی است برای انتقال اندیشهها. مثلاً ایشان سؤال كردند كه كدامیك از شما كتاب «دل سگ» را خواندهاید؟ و جالب است كه در آن جمع ده پانزده نفری كه همه نویسنده بودند، كسی یادش نبود و ابراز نكرد كه من خواندهام و بعد خود ایشان ادامه دادند كه این كتاب «دل سگ» برای میخائیل بولگاكوف است كه درواقع او زمانی كه حكومت كمونیستی شوروی مسلط میشود، او این كتاب را مینویسد. كتابی است منتقدانه نسبت به آن سیستم و نظام حكومتی. تا مدتها هم اجازهی انتشار نداشته و بعدها كه شرایط فرق كرده، این كتاب هم منتشر شده. توصیه میكردند كه بروید و این كتاب را بخوانید. به هر حال این یك شاهدمثال بود برای اینكه یك رمان چطور میتواند اندیشهها را منتقل كند، البته ایشان نسبت به این كتاب انتقادات فراوانی داشتند كه بعدها بیان كردند.
هنوز كتابی در سطح جهانی نداریمیادم هست حدود سالهای 62 و 63 بود كه با جمعی خدمت ایشان بودیم. صحبت كتابهای انقلاب شد و اینكه ما در مورد انقلاب، باید رمان درجه یك داشته باشیم و من فكر كنم هنوز ایشان به آن ایدهآل خودشان نرسیدهاند. هنوز نداریم رمانی كه راجع به اصل انقلاب، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب باشد. یك تعبیری ایشان داشتند و میگفتند كه ما هنوز كتاب دربارهی انقلاب كه جهانی بشود نداریم. بعد گفتند كه جهانی شدن معنیاش این است كه این كتاب دست به دست بگردد. ناشرها در دنیا دنبالش بگردند، ترجمه كنند و در دنیا به زبانهای زندهی دنیا ترجمه بشود. نه اینكه ما ترجمه بكنیم، خود آنها دنبالش بگردند. مثالی میزدند و میگفتند كه شما كتاب «دن آرام» شولوخف را بینید كه چقدر جهانی شده؟ همه این «دن آرام» را خواندهاند با اینكه دو سه جلد است. مضمون حرف آقا این بود كه وقتی كتاب را میخوانید، چقدر لذت میبرید و چقدر حس مثبتی نسبت به این كتاب پیدا میكنید. و باز تأكید میكردند كه این كتاب را بخوانید و ما در این تراز و در این سطح، كتابی كه جهانی بشود نداریم.
ایشان حتی در سالهای اخیر نیز این مطالبه را تكرار كردهاند كه باز در این سطح، كتابی در مورد انقلاب نداریم. نهفقط راجع به انقلاب، حتی در مورد ائمهی معصومین (ع) نیز این نقص هست. راجع به شخصیت حضرت پیامبر(ص) ایشان گفتند كه ما هنوز فیلم خوبی راجع به این شخصیت بزرگوار نداریم. ما فقط یك فیلم خوب داریم كه برای مصطفی عقاد است؛ آن هم فیلم خوبی است به اندازهی خودش و در آن فرهنگ و شرایط. و هنوز مثلاً ما به عنوان انقلاب اسلامی نتوانستهایم یك فیلم بسازیم كه بتواند شخصیت آن بزرگوار را نشان بدهد.
به هر حال افق دید ایشان بلند است. سه چهار سال پیش در جلسهای میگفتند كه امروزه كتابهای مختصر و كوچك خوانندگان حرفهای را اغنا نمیكند. باید یك رمان مثلاً چهارصد پانصد صفحهای باشد كه خواننده اغنا بشود، ولی این كتابهایی كه حالا بعضیهایش هم خوب است، درواقع نمیتواند نقش جهانی شدن را ایفا بكند.
خانهی كتاب رهبركتابخانهی ایشان نسبتاً بزرگ است و كتابها موضوعات مختلفی دارند. ایشان كنار خیلی از كتابها حاشیهنویسی كردهاند و من خیلی دلم میخواهد یك زمانی آن چیزی كه میشود از این حاشیهها منتشر كرد، منتشر بشود، چون بادقت و باظرافت حاشیه نوشتهاند.
شعر و رماندر مورد بخش ادبیات كتابخانه، شعرش خیلی جلب توجه میكند. البته بخشی از كتابهای شعر را شعرا به مناسبتهای مختلف هدیه دادهاند. بعضی هم طبق آنچه كه من دیدم، معلوم بود مربوط به خود ایشان است و بعضیهایش را خودشان در جوانی خریدهاند. خلاصه شعرش خیلی غنی است، اما در بخش شعر، انواع و اقسام غزلیات حافظ و حافظشناسی خیلی برجسته است. البته به آنها مراجعه میكنند و اینطور نبوده كه مثلاً همانطور نو مانده باشد و كتابخانهای باشد. در بعضی از آنها یادداشت بود و بعضیهایش هم مثلاً معلوم بود كه محل مراجعه است.
كتابهای رمان ایشان كه اغلب معروف هستند و از نویسندگان مختلف و معروف در كتابخانه هست. مثلاً كتابهای نویسندگان روس مثل چخوف، نویسندگان عرب و رمانهای مختلفی از نویسندههای فرانسوی مثل بالزاك و رومن رولان.
باید بگویم كه آقا خیلی به عنوان زندگینامهنویس روی رومن رولان تأكید میكنند. در جلسهای میگفتند كه ما كسی مثل رولان نداشتهایم كه بیاید زندگینامهی بزرگان انقلاب را بنویسد و ما همچنین كتابهایی را لازم داریم كه این یك تخصص است و باید بعضیها بروند دنبالش و یاد بگیرند و كمبودش احساس میشود.
من خودم نشنیدم، ولی خبر دارم كه كتاب دیگری كه در همین زمینه به نام «سور بز» منتشر شد، ایشان آن را خواندند و حتی از لحاظ تكنیكی راجع به آن نظر دادند كه این كار قوی نیست. این روزآمد بودن ایشان خیلی قوی است. خلاصه رمانهای فراوانی ایشان دارند از نویسندگان مختلف؛ حالا نویسندگانی كه بهاصطلاح به عنوان بچهمسلمان شناخته میشوند یا نویسندگانی كه خیلی هم مذهبی نبودند.
عمق فكری نوجوان را بیشتر كنیدیك بخش هم كتابهای فلسفی بود. حالا كه بحث فلسفه پیش آمد، بگویم كه در مجلسی ایشان راجع به فلسفه و تعلیم آن به نوجوانان میگفتند كه یكی از مشكلاتی كه ما داریم، این است كه چون بچههای ما عمق فكرشان كم است، خیلی زود تحت تأثیر حوادث و هیجانات و فضاهایی قرار میگیرند كه در كشور اتفاق میافتد. ما باید روی عمق فكری و تعمق بیشتر بچهها كار كنیم. لذا آموزش فلسفه برای نوجوانان خیلی لازم است.
ایشان حتی تأكید میكردند كه در كانون، شما راجع به این قضیه یك مقداری كار كنید. مثالی كه میزدند، میگفتند یك مجموعه كتابهایی حزب توده منتشر كرده به نام آموزش فلسفه كه فلسفهی دیالكتیك را برای نوجوانان به زبان ساده بیان میكند. نوجوان اگر میخواست بداند یك ماركسیسم یعنی چه و مكتب ماركسیم چه هست، این را میخواند و كلی اطلاعات پیدا میكرد.
مثالهای دیگری از جاهای دیگر در زمینهی آموزش فلسفه به نوجوانان زدند. میگفتند كه ما در مورد فلسفهی اسلامی كاری نكردیم و شما در كانون و جاهای دیگر شروع كنید راجع به فلسفه اسلامی كار كنید. این مطالبه منجر به این شد كه در كانون گروه جدیدی تشكیل شده و مجموعه فعالیتهایی تحت عنوان «گام به گام تا اندیشه» را شروع كردهاند. البته الآن در مراكز كانون در حال آموزش است و كلاسهایش برگزار میشود و بهتدریج كتابهایش نیز آماده میگردد. یعنی این برنامه هم كتاب دارد و هم برنامهی آموزشی.
هنوز مثل جلال نیامدهكتابهای مرحوم جلال، همهاش را دارند. راجع به خود جلال هم خیلی نظر مثبتی دارند. بعضی از كتابهای مرحوم شریعتی هم موجود است. راجع به جلال، راجع به تكنگاشتهای جلال صحبت میكردند كه جلال تكنگاشتهای بسیار خوبی داشت. مثل اورازان و میگفتند كه ما مثل جلال همچنین نویسندهای با این قلم پیدا نكردیم كه بتواند همین كار را انجام بدهد.
ادبیات شفاهی را جدی بگیریددر جلسهای من بحثی را مطرح كردم كه منبع آن ادبیات شفاهی بود و نه ادبیات مكتوب؛ راجع به قصهگویی و اینكه قصهگویی الآن در جامعهی ما خیلی رونق ندارد و مهجور است، در حالی كه بستر مناسبی برای آموزش مخصوصاً برای بچههای در سطح ابتدایی است و به این جهت خوب است كه معلمهای ابتدایی مخصوصاً قصهگویی را بتوانند انجام بدهند.
ایشان میگفتند كه یادم میآید مادربزرگم در شبهای زمستان، قصههای باستانی و قصههای قرآنی را برای ما میخواند و چقدر تأثیر میكرد و همانها را من مدتها یادم بود. مثلاً قصههای پیامبران و حضرت یوسف یادم بود و من تقریباً حتی وقتی به سن نوجوانی رسیده بودم، همهی قصهها را بلد بودم. علتش این بود كه مادربزرگ این قصهها را گفته بود.
البته ایشان اشاره میكردند كه آفت قصهگویی هم بحث افسانهها است كه بعضی وقتها با خرافات مخلوط میشود. منظورشان این بود كه سعی كنید به آن آفتها دچار نشوید و بیشتر قصهگویی تاریخی و مسائلی از این قبیل را پیگیری كنید.
حكیم ابوالقاسم فردوسییك نكتهای هم دربارهی حكیم ابوالقاسم فردوسی بگویم. در یكی از جلسات فردی سؤال كرد كه نظر شما راجع به فردوسی چیست؟ میدانید كه راجع به فردوسی نظرات متفاوت است؛ بعضیها مخالف و بعضی موافقند. ایشان تعبیرشان این بود كه همین كه اسمشان حكیم ابوالقاسم فردوسی بوده، معلوم است كه ایشان اهل حكمت بوده و كسی كه اهل حكمت باشد، جز حكمت نمیگوید و شاهنامه كه تاریخ است، پر از حكمت است. درواقع ایشان یكجور مراجعه به شاهنامه را به عنوان آشنا شدن و استفاده از اندیشههای فردوسی تأیید میكردند.
منبع: khamenei.ir