سيزدهمين دوره مسابقات فوتبال جام ملتهاي اروپا به پايان رسيد، اما اين رويداد مانند مسابقات جام جهاني سال ۲۰۰۶ در آلمان، يک «افسانه تابستاني» ديگر نبود.
به گزارش مهر، وضعيت آب و هوايي در اين رقابتها چندان مساعد نبود و ورزشگاههاي کوچک باعث شدند که تماشاگران کمتري به دو کشور ميزبان بيايند. اما ايراد مهمتر اين تورنمنت اين بود که اتريشيها و سوئيسيها مانند آلمانيها در دو سال پيش همکاري نکردند. اگر آلمانيها درها و قلبهاي خود را به روي ميهمانان از سراسر جهان گشودند، اين بار اتريشيها و سوئيسيها خود را به درون چهارديواريهايشان عقب کشيدند و به اين رويداد، بيشتر با ديده بدگماني نگريستند تا با شادي. از همين روي، هواداران فوتبال هم مانند سال ۲۰۰۶ احساس نميکردند که «ميهمان» هستند.
«ولفگانگ فان کان» در مطلبي که روي سايت صداي آلمان قرار گرفته نوشته است: حکمتي قديمي ميگويد که فوتبال در زمين بازي جريان مييابد و از اين نظر بايد گفت که ما بيترديد شاهد بهترين مسابقات جام ملتهاي اروپا بوديم.
اگر در سال ۲۰۰۴ در پرتغال، اين فوتبال دفاعي بود که پيروز شد، هواداران فوتبال امسال شاهد تهاجميترين فوتبال بينالمللي بودند. حمله، شعار اين مسابقات بود. هر تيمي که فقط تلاش کرد مسابقه را نبازد، در پايان مجازات شد؛ پيش از همه يونان، قهرمان چهار سال پيش اروپا. آمار نشان ميدهد که تاکنون در هيچ تورنمنتي اين همه شانس گل وجود نداشته و رقم ۷۷ گل در ۳۱ بازي هم چشمگير است.
ما عمدتا شاهد فوتبال زيبا و سريعي بوديم که از سوي تيمهاي واقعي عرضه شد. طبيعي است که تيمهاي پيشتاز، تمام ستارگان خود را در اختيار داشتند، ولي امروزه ديگر ستارگان به تنهايي نميتوانند سرنوشت بازي را تعيين کنند. آنها هم تنها هنگامي ميتوانند بدرخشند که هماهنگي در تيم مسلط باشد و تيم بتواند همچون يک کل عمل کند و خود را يکپارچه نمايش دهد.
اين دوره از مسابقات اروپا، از نظر بازي جوانمردانه نيز چشمگير بود. به ندرت صحنههاي زشت ديده شد و در مجموع تنها سه بار کارت قرمز به بازيکنان نشان داده شد که همگي در چهارچوب متعارف بود.
ما از اين بازيها ديگر چه آموختيم؟ ظاهرا فوتبال اروپا در ميانه راه يک روند تغيير نسل است. ستارگان قديمي، روزهاي اوج خود را پشت سرگذاشتهاند. سر و کله نامهاي تازهاي پيدا شده مانند آرشاوين و پاوليوچنکو از روسيه و نيهات از ترکيه. تيمهايي که بازيهاي نخست را در تورنمنت خوب انجام دادند و سپس در ميانه راه تيم ذخيرگان خود را به ميدان فرستادند، زيان ديدند. هر تيمي در يک بازي شانس پيروزي به شمار آيد، غالبا بار سنگيني بر دوش دارد. و ديگر اينکه بازي فوتبال تا واپسين لحظات جريان دارد که اين موضوع را ترکها بيش از همه نشان دادند.
طبيعي است که هر تورنمنتي بازندگان خود را نيز دارد. در کنار ايتاليا و فرانسه، قهرمان و نايب قهرمان جهان، بزرگترين بازنده اين دوره از جام ملتهاي اروپا، فدراسيون فوتبال اروپا (يوفا) بود. هرچند يوفا هفتصد ميليون يورو سود خالص داشت، ولي سيمايش چند خراش بزرگ برداشت. البته يوفا مسئول هواي بدي نيست که در ديدار نيمهنهايي به از کار افتادن سيستم ارسال تصوير و صدا انجاميد، ولي محدود بودن همه راههاي ارسال تصوير و صدا به وين، عدم تأمين امنيت آن و نيز کيفيت چمن زمينهاي بازي را بايد به حساب يوفا گذاشت.
سيزدهمين دوره مسابقات فوتبال جام ملتهاي اروپا به تاريخ پيوست. بازيکنان و هواداران در سراسر اروپا و به ويژه در اسپانيا ميتوانند جشن بگيرند. تنها مسئولان يوفا هستند که بايد بنشينند و روي مشکلات کار کنند.