ایران: مردي كه خود را مباشر زنِ ميلياردري معرفي كرده بود، پس از مرگ وي با طرح ادعاي عجيبي خود را شوهر قانوني زن ثروتمند معرفي كرد و خواستار دريافت ارثيه ميلياردي شد.
مرد 80 ساله كه پرونده به دست در شعبه 263 دادگاه مجتمع قضايي خانواده - ونك - مقابل قاضي محمد حيدري ايستاده بود، با تسليم شكايتي گفت: حدود 37 سال قبل در خانه خانم دكتري در شمال تهران به عنوان مباشر مشغول كار شدم. پس از چند سال خدمت صادقانه ايشان كه مجرد بود، به خاطر اعتماد كامل، كارهاي مهمتري به من سپرد، عصرها نيز به امورات مطبش ميرسيدم.
پس از مدتي رفته رفته به دليل عشق و علاقه فراوان وقتي او را زن زندگي ديدم، پيشنهاد ازدواج دادم كه با خوشحالي پذيرفت. اما او كه پدرش را در سانحهاي از دست داده و فقط مادر و يك برادر بزرگ داشت، به خاطر ترس از مخالفتها پيشنهاد ازدواج پنهاني داد كه من هم شرايطش را پذيرفتم سپس با حضور مادر، دايي و چند تن از دوستانش او را به عقد خود درآوردم. دايي همسرم نيز خطبه عقد را خواند و قرار شد بعد از مدتي كارهاي ثبت قانوني را انجام دهيم كه موفق نشديم.
با وجود اين، سالها زندگي خوب و آرامي داشتيم و برادر همسرم نيز از اين راز بيخبر بود تا اينكه متأسفانه دو سال قبل همسرم در يك حادثه رانندگي بشدت مصدوم شد و پس از چند روز در بيمارستان جان باخت. مدتي بعد هم برادرش كه خود را تنها وارث خواهرش ميدانست، براي تصاحب اموال و داراييهاي همسر مرحومم دست به كار شد. ابتدا خدمتكار و راننده و باغبان را مرخص كرد، بعد هم به من يك ماه مهلت داد تا خانه را تخليه كنم.
اين در حالي بود كه نميدانست من داماد خانواده هستم و يكي از وراث محسوب ميشوم. بنابراين وقتي تصميم او را جدي ديدم، به ناچار ماجراي ازدواجمان را برايش تشريح كردم، اما او حرفهايم را رد كرد و سرانجام كارمان به مشاجره لفظي كشيد. اكنون نيز پس از كشمكشهاي طولاني با داشتن مدارك مستند از جمله دستنوشتههاي همسر مرحومم كه مرا چندين بار در نامههايش همسر خود خطاب كرده و همچنين چند شاهد كه در مراسم عقدمان حضور داشتند، از دادگاه درخواست اثبات زوجيت و دريافت ارثيه از اموال همسرم را دارم.
برادر خانم دكتر كه در دادگاه حضور داشت، پس از شنيدن اين اظهارات با عصبانيت گفت: آقاي قاضي اين مرد دروغ ميگويد و هيچ نسبتي هم با خانواده ما و خواهر مرحومم ندارد. او سالها قبل توسط يكي از دوستان پدرم به خانواده ما معرفي شد. پدرم نيز در آن ايام وي را به عنوان خدمتكار به خواهرم معرفي كرد و در خانهاش مشغول كار شد.
من هم هر از گاهي كه به خانه خواهرم ميرفتم، اين مرد را در حال باغباني و نظافت ميديدم، اما او پس از مدتي با فريبكاري توانست اعتماد خواهرم را جلب كند و به او نزديكتر شود و امورات بيشتري را بر عهده بگيرد. ضمناً او چند شاهد به دادگاه معرفي كرده كه سه تن از آنان فوت كردهاند. حال آنكه دستنوشتههاي خواهر مرحومم به هيچ عنوان سندي مبني بر اثبات زوجيت نيست و مطمئنم خواهرم هيچگاه ازدواج نكرده و اين مرد نقشه كشيده تا اموال او را تصاحب كند كه البته اجازه چنين كاري را نميدهم.
قاضي پرونده با شنيدن اظهارات طرفين، از كارشناسان رسمي دادگستري خواست تا با بررسي اسناد و مدارك ارائه شده از سوي مرد سالخورده، در اين باره اعلام نظر نمايند. همچنين قرار شد شاهدان زنده مراسم عقد نيز براي اداي شهادت به دادگاه احضار شوند تا از آنها نيز تحقيق شود.