ایران: مرد بيكار كه براي فرار از مشكلات مالي پسر 8 ماههاش را فروخته بود با شكايت همسرش دستگير شد.
اوايل هفته گذشته زن جواني با حضور در شعبه دوم دادياري دادسراي جنايي تهران در حالي كه از ربودن پسر 8 ماههاش خبر ميداد به قاضي سليماني گفت: عصر ديروز همراه شوهر و دو فرزند 5 ساله و 8 ماههام براي خريد از خانه بيرون رفتيم. در بين راه همراه دخترم وارد داروخانهاي شديم اما شوهرم بيرون منتظر ماند. پسر كوچولويمان نيز داخل كالسكه و در كنار پدرش بود. دقايقي بعد با شنيدن صداي فريادهاي همسرم وحشتزده بيرون دويده و همان موقع شوهرم را ديدم كه فرياد ميزد «بچه را دزديدند»!
همان موقع با ديدن كالسكه خالي پسرم از هوش رفتم و وقتي به هوش آمدم شوهرم گفت: زماني كه سرگرم تماشاي ويترين مغازهها بوده مردي بچه را بغل كرده و سوار بر خودرويي با سرعت گريخته است. به دنبال اين حادثه خود را به كلانتري رسانده و شكايت كرديم. حالا هم عاجزانه از شما ميخواهم كمكم كنيد.
پس از شكايت زن جوان پرونده براي رسيدگي در اختيار كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي قرار گرفت.
با شروع تحقيقات مشخص شد پدر نوزاد از مدتي قبل بيكار بوده و به همين خاطر نيز درگيري خانوادگي شديدي با همسرش داشته است. كارآگاهان كه در بازجوييها متوجه تناقضگوييهاي وي شده بودند براي كشف سرنخ به تحقيق از زن جوان پرداختند.
وي گفت: از مدتي قبل همزمان با تولد پسر كوچولويمان به دليل اينكه مشكلات مالي ما بيشتر شده بود همسرم بارها از فروش فرزندمان به يك خانواده ثروتمند حرف ميزد. اما من با شنيدن اين حرفها بدنم ميلرزيد و وحشت ميكردم. ولي حالا به شوهرم مظنون هستم!
بدينترتيب قاضي پرونده دستور بازداشت مرد جوان را صادر كرد.
بهنام – 35 ساله – كه در بازجوييها همچنان منكر اطلاع از سرنوشت فرزندش بود سرانجام پس از يك هفته لب به اعتراف گشود و گفت: پسرش را طي نقشه حسابشدهاي به خاطر مشكلات شديد مالي فروخته است.
وي كه بشدت پشيمان بود گفت: «مجبور به اين كار بودم. ضمن اينكه عاشق فرزندانم هستم اما به خاطر بيكاري و بيپولي بشدت درمانده بودم و قادر به تأمين هزينههاي زندگي و نگهداري از خانوادهام نبودم. به همين خاطر به فكر فروش بچه افتادم. پس از مدتي با پيدا كردن يك خانواده ثروتمند كه فرزندي نداشته و خواهان خريد نوزاد بودند تصميم به فروش پسرم گرفتم. فكر ميكردم با اين كار آينده بچه نيز تضمين خواهد شد بنابراين با دريافت 11 ميليون تومان پول نقد بچه را فروختم اما از آنجا كه همسرم بشدت با اين موضوع مخالف بود بايد نقشهاي ميريختم كه همسرم متوجه ماجرا نشود. به ناچار سناريوي تحويل بچه را طوري طراحي كردم كه همسرم فكر كند بچه را از من دزديدهاند.»
متهم پس از اعترافات هولناكش بازداشت شد و تحقيقات براي شناسايي خريدار نوزاد همچنان ادامه دارد.