بعد از 3 روز تعطیلی، آتشسوزی گلستان تلخترین خبری بود که میتوانست خستگی 3روز خانهنشینی اجباری را در تنم زنده نگه دارد.
برای نگارنده که وجببهوجب گلستان را مطالعه کرده است، زخمهای پیدرپی در تن رنجور گلستان بسیار دردآور است؛ منطقهای که با 1362 گونه گیاهی در مساحت ششصدم درصدی کل کشور، یکپنجم گیاهان ایران را در دل خود جای داده یا بهتر بگویم، جای داده بود. اما افسوس که امروز نهتنها آخرین جمعیت پستانداران کشور در گلستان یکی پس از دیگری با گلولههای شکارچیان قتل عام میشوند بلکه آتش بهجامانده از سرمستی قاتلان بیرحم، نخستین ذخیره غذایی اکوسیستم گلستان را چنان شعلهور میکند که هر آنچه طی میلیونها سال از گزند دورههای یخچالی و خشکسالی باقی مانده است را به طرفهالعینی به خاکستر مرگ تبدیل کند.
این نخستین باری نیست که گلستان در آتش میسوزد، ولی متأسفانه نخستین بار است که جنگلهای جنوب پارک و یال شمالی کوه آلوباغ میسوزد. این جنگلها بکرترین جنگلهای پارک بوده و بهدلیل شیب بسیار زیاد از گزند عوامل تخریبی و انسانی در امان بودند. درست 15سال پیش بود که وقتی آن سوی این کوه یعنی ییلاق آتش گرفت من در آنجا بودم. یادداشتهای سفرهای من در آن منطقه فقط یک وجه مشترک دارد و آن این است که هربار از آنجا عبور کردم صدای تیر میشنیدم. برای نمونه یک بار که به اتفاق عباس- یکی از محیطبانان- شب را در ییلاق خوابیدیم، صبح که بیدار شدیم صدای تیر را در چندقدمی خود شنیدیم. به عباس گفتم برویم دنبال شکارچی. او گفت: باید از اینجا فرار کنیم! وقتی علت را پرسیدم گفت: بهدلیل اینکه قراردادی هستم اسلحهام را گرفتهاند. سپس گفت: چند هفته قبل از آن دوست و همکار دیگرش نعمت نیز که قراردادی بوده در درگیری با متخلفان باعث کشتهشدن یک شکارچی شده و همین مسئله سبب شده بود که نعمت به زندان بیفتد و حقوقش نیز قطع شود.
وقتی شکارچیان جولان میدهندعباس میگفت اگر شکارچیان به ما شلیک کنند چه کسی به داد ما میرسد؟ اگر بمیرم هم کسی به داد خانوادهام نمیرسد. البته او بیراه هم نمیگفت چون 2ماه قبل از آن درست در 2کیلومتری آن نقطه در قزقلعه به شکارچیانی برخورد کرده بودم که با رگبار اسلحه جنگی به جان جانوران منطقه افتاده بودند و من تنها و بیدفاع خود را لابهلای صخرهای پنهان کردم.
2هفته بعد از این داستان و درست در همان نقطهای که ما شب خوابیده و صدای گلوله شکارچی را شنیده بودیم گلستان آتش گرفت و در آن سال 1000هکتار از درختچهزارهای ییلاق در آتش سوخت. شب غریبی بود. میدیدم که آتش تنه درختان ارس چندصدساله را میسوزاند.
هر چند صدها نفر از نیروهای مسلح و نیروهای مردمی و سازمان جنگلها و مراتع به یاری محیطبانان آمده بودند ولی آتش زمانی متوقف شد که به صخرهها رسید و در نتیجه کل دشت مرتفع ییلاق با درختان منحصربهفردش سوخت.
آتشسوزی روزهای اخیر در واقع ادامه همان آتشسوزی سال74 است، چرا که آتشی که در آن سال بهدلیل مواجهشدن با صخرهها به شمال کوه آلوباغ نرسید، امروز از آن سوی صخرهها برخاسته و دامن جنگلهای گلستان را گرفته است تا روند فرسایش ژنتیک این پارک بینظیر را قدمبهقدم تکمیل کند.
از حدود 60سال پیش که یاغی معروف منطقه، جنگلهای منطقه دیوارکجی را در عصبانیت ناشی از گمشدن یک کل (بز) شکارشده به آتش کشید، دهها آتشسوزی در پارک رخ داده است ولی گویی تاریخ فقط نام این شکارچی را ثبت کرده، چون آن زمان هنوز گلستان در مدیریت دولتی نبود؛ آتشسوزیهایی که علاوه بر صدها میلیون دلار خسارت به جنگل، میلیاردها تومان هزینه مستقیم (اعزام نیرو، هلیکوپتر و...) در بر داشته است، ولی مسئولین امنیتی و سازمان محیطزیست قادر نبوده و یا شاید اراده لازم را ندارند تا مقصران آنها را به دست قانون بسپارند. کسی نپرسیده که چگونه شکارچیان به عمق منطقهای میروند که طبق قانون هرگونه شکار در آنجا اکیدا ممنوع است.
هرگز نشده است که مقامی مورد پرسش قرار گیرد که چرا گلستان جولانگاه شکارچیان شده است و هیچوقت نشده که حتی بهصورت سمبلیک، مدیری بهدلیل بیکفایتی در اجرای وظایف بعد از آتشسوزی برکنار شود تا حداقل مرهمی باشد بر دل تفتیده خاک گلستان و خاکستر صدها هزار درخت و میلیونها جنبندهای که در آتش سوءمدیریت میسوزند؛ گویی مقصر همیشه آب و هواست و تنها تدبیر مدیریتی هم به جادهسازی و سدسازی ختم میشود! مثل اینکه باید کمی دندان روی جگر گذاشت تا گلههای دام منطقه دستشاه، تمامی گلستان را تسخیر کنند و گلستان هم به چراگاه یا کارگاه جادهسازی و ساختمانسازی تبدیل شود تا دیگر آتش باقیمانده از شکارچیان و دامداران شعلهور نشود. البته در آن زمان مدیران استانی با سربلندی تمام از موقعیت خود در کاهش آمار آتشسوزی در استان سخن خواهند گفت.
پارک ملی گلستانپارک ملی گلستان نخستین پارک ملی ایران است که از سال1336 تحت حفاظت بوده، در سال1346 بهعنوان نخستین پارک ملی ایران تعیین شده و در سال1355 بهعنوان یکی از ذخیره گاههای زیست کره به ثبت رسیدهاست. این پارک که درحدفاصل استانهای گلستان و خراسان شمالی واقع شده است 87402هکتار مساحت دارد.
به همین دلیل اقلیمهای متفاوت از نواحی بسیار مرطوب تا قسمتهای نیمهخشک را دربر میگیرد. نزولات آسمانی در این پارک برحسب منطقه متفاوت و میزان آن بین 150 تا 700میلیمتر در سال متغیر است. پوشش گیاهی این پارک ملی شامل بلوط، مازو، ممرز، انجیلی، پلت، شیردار، کرکو، آزاد، اوری، توسکای قشلاقی، کلهو، انجیر، توت، ملچ، داغداغان، ازگیل، ولیک، زالزالک، سیاه تلو، گوجه وحشی، شیر خشت، گردو، تمشک، اناروحشی، گلابی وحشی، زرشک، تاغ، گز، پرند، کاروانکش، کلاه میرحسن، گون، چوبک، درمنه، خارشتر و ارس است. از پستاندارانی که در این منطقه زندگی میکنند، میتوان مرال، شوکا، خرس قهوهای، پلنگ، خوک وحشی، گربه جنگلی، تشی، آهو، قوچ، میش، پلنگ، گرگ، روباه، کل و بز را نام برد.
پارک ملی گلستان طی سالیان اخیر با بیمهریهای فراوان از جمله شکار بیرویه وحوش و تعلیف دام روبهرو بوده و بهویژه احداث جاده در این پارک باعث قطعهقطعهشدن زیستبومهای این منطقه شده و خسارات جبرانناپذیری را به این پارک وارد کرده است. این در حالی است که در کنفرانسی که در 1969 در ارتباط با قوانین پارکهای ملی در دهلی برگزار شد تأکید شده است که بالاترین مرجع ذیصلاح هر کشور باید تا جایی که مقدور است هرچه زودتر گامهای لازم را برای رفع تعارضات ارضی در کل منطقه برداشته و جنبه اکولوژیک و سیمای زیبا شناسی منطقه که موجودیت پارکها وابسته به آنهاست را مورد توجه قرار دهد.
هدف از تعیین پارکهای ملی بدین قرار است: 1- حفظ و یکپارچگی یک یا چند اکوسیستم برای نسلهای حاضر و آینده 2- حذف هرگونه بهرهبرداری یا سکونت زیانآور که موجودیت منطقه را به مخاطره میاندازد 3- فراهمآوری زمینههای لازم برای استفادههای معنوی، علمی، آموزشی و تفرجگاهی سازگار زیستمحیطی و فرهنگی. براساس قوانین و مقررات سازمان حفاظت محیط/ دفتر حقوقی/ 1380 و مقررات ای.یو.سی.ان 1992، آن دسته از اعمالی را که ماهیت یا موجودیت پارک ملی را به خطر انداخته یا تهدید کند، ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد و میبایست شدیدا با آنها برخورد شود، از جمله این موارد عبارتند از: تیراندازی و شکار جانوران به جز در مواردی کاملا استثنایی، چرای دام، قطع درختان، بوته کنی و خارکنی و بهطور کلی هر عملی که موجب از بین رفتن رستنیها شود، بهره برداری از معادن، ایجاد هرگونه آلودگی و... . همچنین در این قانون به صراحت بیان شده است که عبور لولههای نفت، گاز، ریلهای راهآهن، اتوبان و... در پارکها کاملا ممنوع بوده و تنها احداث آنگونه تسهیلات و خدمات انسان ساخته در پارکها مجازند که در خدمت مدیریت پارک باشند.
* استاد دانشگاه تهران