ایران: زن مقيم امريكا وقتي پي برد شوهرش فقط به خاطر دريافت مجوز اقامت - گرينكارت - با او ازدواج كرده، تقاضاي طلاق داد.
زن ميانسال كه در حضور قاضي عموزادي - رئيس شعبه 268 دادگاه خانواده - ايستاده بود، گفت: «18 ساله بودم كه براي ادامه تحصيل راهي امريكا شدم، دو سال بعد با يك ايراني مقيم امريكا ازدواج كرده و صاحب پسري شديم. زندگي خوب و آرامي داشتيم و خود را براي پنجمين جشن تولد فرزندمان آماده ميكرديم كه متأسفانه همسرم در يك سانحه رانندگي جان باخت.
پس از اين حادثه غمانگيز آن هم در غربت چندين بار تصميم گرفتم به كشورم بازگردم، اما متأسفانه موفق نشدم. با اين حال تمام سختيها را يكتنه به دوش كشيده و به هيچ مردي هم در زندگي فكر نكردم. به همه خواستگارانم نيز جواب رد دادم.حدود 30 سال از مرگ همسرم گذشته و پسرم پس از پايان تحصيلاتش صاحب زندگي مستقلي شده است.
چندی قبل، وقتي باخبر شدم پدرم به دليل بيماري در بستر مرگ است، راهي ايران شدم، اما متأسفانه پدرم جان سپرد.در تكاپوي برگزاري هرچه بهتر مراسم بوديم كه با حميد يكي از دوستان برادرم آشنا شدم. او در ملاقاتهاي بعدي از زندگي ناموفقش گفت و اينكه چگونه به دنبال طلاق از همسرش، دختر كوچكش را به تنهايي بزرگ كرده و...
وقتي از زندگي پردرد و رنجش حرف ميزد، به ياد سختيهاي زندگي خودم افتاده و احساس او را كاملاً درك ميكردم. از سوي ديگر زماني كه با او همكلام ميشدم، احساس آرامش ميكردم. به همين دليل بيشتر وقت خود را با او ميگذراندم، تا اينكه پس از مدتي پيشنهاد ازدواج داد. من كه حميد را همدم و مونس ميديدم، با خود گفتم ميتوانم در كنارش خوشبختي از دست رفتهام را بهدست آورم، چرا كه او را مردي مهربان و خانوادهدوست ميديدم.
پس از مشورت با پسرم و خانوادهام به او جواب مثبت دادم. سپس با مهريه 100 ميليون توماني به عقد دائمش درآمدم كه همسرم نيز براي اثبات علاقهاش اين پول را بهطور نقدي پرداخت.
دو ماه پس از عقد راهي امريكا شدم تا مقدمات حضور همسرم را نيز فراهم كنم. او نيز 4 ماه بعد نزد ما آمد تا در كنار هم زندگي جديدمان را آغاز كنيم، اما پس از يك سال همسرم سر ناسازگاري گذاشت.بالاخره هم مشاجرات ما تندتر شد و يك روز همسرم بيپروا گفت كه فقط براي گرفتن اقامت امريكا كه آرزوي ديرينهاش بوده، با من ازدواج كرده است و...
در حالي كه با شنيدن حرفهاي همسرم بشدت دلم شكسته بود و به دفتر حفاظت منافع ايران در امريكا رفته و دادخواست طلاق دادم. شوهرم نيز هيچ مخالفتي نكرد. بنابراين پس از طي مراحل قانوني حكم طلاق اجرا شد، اما به خاطر اينكه عقد در ايران انجام شده بود، بايد براي جاري شدن صيغه شرعي به كشور باز ميگشتيم. به همين دليل تصميم گرفتم به ايران برگردم تا خودم شاهد اجراي اين حكم باشم.
قاضي عموزادي پس از شنيدن اظهارات زن ميانسال، وكيل مرد را به دادگاه فراخواند تا در اينباره تصميمگيري شود.