تهران امروز: حكم اعدام پسري كه به طمع دستيابي به پول پدرخوانده دخترمورد علاقهاش، اين مرد را مسموم كرده و كشته بود تاييد شد.
دي ماه 84 پليس از مرگ مشكوك مردي به نام هوشنگ در بيمارستاني در تهران مطلع شد. با توجه به نظر پزشك معاينه كننده متوفي، علت مرگ مسوميت دارويي تشخيص داده شد به همين خاطر جسد جهت معاينه دقيقتر به پزشكي قانوني ارسال شد.
با توجه به اظهارنظر همسر اين مرد كه او نيز به علت مسموميت شديد دارويي به همراه همسر خود توسط خواهرش به بيمارستان آورده شده ولي بهطرز معجزه آسايي از مرگ نجات يافته بود حكم بازداشت ليدا دختر خوانده اين زن و مرد و صابر، جواني كه با اين دختر جوان ارتباط داشت صادر و دو متهم روانه اداره اگاهي شدند.
ليدا در همان ابتدا عامل اين قتل را صابر دانسته و گفت اين جوان به خاطر ازدواج با من ميخواست پدر خوانده و مادر خوانده ام را از سر راه بردارد.
اين متهم گفت: اين زن و مرد وقتي بچه بودم مرا به فرزندخواندگي پذيرفتند. من روابط خوبي با مادرخواندهام داشتم و همديگر را دوست داشتيم اما پدرخوانده ام مرد بداخلاقي بود و رفتاربدي با من داشت.
وقتي بزرگتر شدم و سر كار رفتم با صابر آشنا شدم. صابر دوست مدير شركتي بود كه براي آن كار ميكردم. مدتي كه گذشت به هم علاقهمند شديم. صابر كه از ثروت پدرخوانده من مطلع شده بود به طمع افتاد.
او به من گفت كه براي راهاندازي شركتي ديگر 100ميليون تومان پول احتياج دارد و از من خواست اين مبلغ را از پدرخوانده ام گرفته و به او بدهم. وقتي گفتم او چنين پولي نميدهد صابر بدرفتاري هايش با من را شروع كرد و يك روز به من گفت بايد براي رسيدن به اين پول پدر و مادر خوانده ات را با قرص بيحال و افسرده كنيم و آنقدر اين رويه را ادامه دهيم تا آنها كاري به كار ما نداشته باشند و بتوانيم با پول آنها سر و ساماني به وضع خود بدهيم.
من از دست پدر خوانده ام ناراحت بودم و چون او خيلي مرا عصبي ميكرد با اين پيشنهاد صابر موافقت كردم. روز اول او يك ورق داروي اعصاب آورد و از من خواست آن را داخل غذاي آنها بريزم. موقع شام سوپي درست كرده و اين داروها را با آن مخلوط كردم و پيش پدر و مادر خواندهام بردم.آنها هم اين سوپ را خوردند اما حالشان خيلي بد شد طوريكه ترسيديم آنها بميرند.
اما آنها پس از چند روز حالشان خوب شد. ماجرا را به صابر كه گفتم او شروع به تحقير من كرد و مرا بيعرضه خواند و اظهار كرد با اين ترسي كه دارم به هيچ جا نخواهم رسيد!
ولي من به او گفتم ديگر جرات ادامه اين كار را ندارم تا اينكه خود صابر به خانه ما آمد او مقداري قرص را داخل شربت آبليمو ريخته وبه خورد آنها داد. پدر و مادر خواندهام شربت را كه خوردند از حال رفتند.او چهارروز در خانه ما بود و نزديك 800 قرص اعصاب به خورد اين زن و مرد داد. تا اينكه خواهر مادر خواندهام با خانه تماس گرفته واز من سراغ خواهرش را گرفت. وقتي نتوانستم توضيح خوبي بدهم او شك كرده و خودش به خانه آمد و با حال وخيم اين دو نفر روبهرو شد و آنها را به بيمارستان برد.
صابر و ليدا تحويل مراجع قضايي شده و درشعبه 71دادگاه كيفري تهران محكم شدند.نماينده دادستان در اين جلسه گفت: با توجه به اينكه اولياي دم صابر شناسايي نشدهاند بنده براي متهم رديف اول اين پرونده تقاضاي قصاص و براي ليدا متهم رديف دوم درخواست صدور مجازات قانوني را دارم.
سپس دادگاه از صابر خواست تا در جايگاه ايستاده و از خود دفاع كند. اين پسر جوان هم برخلاف اقرار قبلياش به اين جنايت، مدعي شد هيچ نقشي در اين قتل نداشته است و بيگناه است. هيات قضات هم پس از گذشت مادر خوانده ليدا از گناه دختر خواندهاش ليدا اين دختر را به سه سال زندان محكوم كرد. صابر هم بهرغم انكار، مجرم شناخته و به جرم قتل پدر خوانده اين دختر به مرگ محكوم شد.
دادگاه همچنين هر دو متهم را به خاطر رابطه نامشروع به 100 ضربه شلاق محكوم كرد. اين حكم سرانجام امروز در ديوانعالي كشور نيز تاييد شد و صابر در انتظار استيذان اعدام قرار گرفت.