قدس: یک زن که ریاست باند قاچاق موادمخدر را دارد، با بيرحمي تمام دستور شلیک مرگبار به یکی از نوچههایش را صادر کرد.
این ادعاهای مادر و خواهر مردی است که جسدش ماهها ناشناس مانده بود و هیچکس راز شلیک به وی را نمیدانست.
15 تیرماه سال جاری ماموران کلانتری 168 در جریان پیدا شدن جسد مردی در یک جاده قرار گرفتند. وقتی ماموران پلیس خود را به سهراه حسنآباد در حوالی روستای جعفرآباد رساندند با راهنمایی نگهبان پارکینگی بالای سر جسد رفتند.
قربانی، پیراهن سفیدرنگ آستینکوتاه و شلوار مشکی به تن داشت و با اصابت گلولهای به سمت راست بدنش از پای درآمده بود.
پلیس روی پای پسر جوان رد آج لاستیک خودرو را دید و در بازرسی بدنی برای پیدا شدن مدرک شناسایی از وی به بنبست خورد.
بازپرس شعبه پنجم دادسرای شهرری در این مرحله برای روشن شدن چگونگی مرگ پسر جوان و شناسایی خانوادهاش، دستور داد جسد به پزشکی قانونی انتقال یابد. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مرد نگهبان به ماموران گفت: صبح وقتی برای باز کردن پارکینگ به اینجا آمدم با مردی روبهرو شدم که در ضلع شمالی جاده افتاده بود. ابتدا تصور کردم بیهوش است ولی وقتی جلوتر رفتم متوجه شدم بدنش خونآلود است و دیگر نفس نمیکشد.
آزمایشات پزشکی قانونی نیز نشان داد قربانی مردی 35 ساله است که با ضربات گلوله کالیبر 8 از فاصله نزدیک به قتل رسیده است. همزمان با این تحقیقات، چهره مرد ناشناس در آلبوم مجرمان تحت بررسی قرار گرفت و مشخص شد «مهدی» از تبهکاران قدیمی است که بارها به خاطر قاچاق موادمخدر پشت میلههای زندان را تجربه کرده است.
با این سرنخ پلیس به جست و جوهای سایه به سایهای دست زد تا ردپایی از عامل این جنایت در مسیر زندگی قربانی پیدا کند. با گذشت چندماه از پیدا شدن جسد تبهکار قدیمی، هیچ مدرکی برای پیدا کردن عامل جنایت مسلحانه در دست پلیس وجود نداشت.
این در حالی بود که در قویترین فرضیه احتمال داده میشد مرد جوان قربانی یک تسویه حساب درونگروهی شده است. با این فرضیه پلیس به ردیابی همپاتوقیهای وی دست زد تا پرده از راز شلیک در جاده روستایی بردارد که زن و دختر جوانی به شعبه پنجم دادسرای شهرری مراجعه و ادعا کردند مادر و خواهر مهدی 35 ساله هستند.
این مادر و خواهر به رئیس شعبه گفتند: مهدی مدتی بود که رفتارهای مرموزی داشت. از 6 ماه پیش کمتر به خانه میآمد و شبها بیرون از خانه میماند. چند خط تلفن همراه داشت و هر روز تماسهای زیادی با وی گرفته میشد. هر گاه علت رفتارهایش را میپرسیدیم با داد و فریاد از جواب دادن طفره میرفت. همیشه با زنی در تماس بود و دستورات وی را اجرا میکرد. حتی یک بار وقتی حالت نامناسبی داشت گفت با زنی کار میکند که رئیسش است و با کمک او به این جایگاه رسیده است.
مادر و خواهر در ادامه گفتند: مهدی خیلی زودباور بود. ما تصور میکنیم پس از اینکه رئیس باند نقشه خود را عملی کرده است دستور قتل مهدی را داده تا وی سد راه کارهای خلافشان نباشد. با این سرنخ تحقیقات برای ردیابی رئیس این باند افیونی ادامه دارد تا زوایای پنهان پرونده فاش گردد.