«يوشکا فيشر» در مقالهاي که امروز در روزنامههاي اروپايي و آسيايي به چاپ رسانيده، ادعاهايي را درباره توافق ايران و كشورهاي «1+5» مطرح كرده كه به نظر ميرسد بايد مسئولان پرونده هستهاي درباره آنها به شفافسازي بپردازند.
به گزارش سرويس بينالملل «تابناك»، در حالي كه مذاكرهكنندگان ايراني روز گذشته تأكيد كردند كه سخني از تعليق نيست، فيشر، يكي از سه وزير خارجه اروپايي كه در دوره اصلاحات با مسئولان وقت پرونده هستهاي توافق كرد و پس از روي كار آمدن دولت جديد نيز سفري به تهران داشت، مدعي است: ايران پذيرفته كه سانتريفيوژ جديدي نصب نكند.
بنا بر اين گزارش، وي ميگويد: به نظر ميرسد دولت ايران، سرانجام پيام ما را دريافت كرد که اگر برنامه هستهاي خود را ادامه دهد، نتيجه آن يک درگيري نظامي خواهد بود.
او ادامه ميدهد: علاقه بسياري به انجام توافق از سوي طرف اروپايي هست و همچنين پيام جدي از سوي ايران مبني بر علاقهمندياش به مذاکرات هستهاي و منطقهاي فرستاده شده و نيز اعزام نماينده آمريکا به مذاکرات، نشانههايي است که آمريکاييها هم آن را جدي تلقي مينمايد.
وي كه به تازگي سفري به اسرائيل داشته، مينويسد: مقامات ايراني بر اين باورند که مواضع اولمرت درباره حمله نظامي به ايران در ارتباط با موقعيت شکننده داخلي او در وضعيت سياسي اسرائيل بوده و اين تحليل بسيار اشتباه است. دولت اولمرت مشکلات جدي و عديدهاي دارد، اما اين دليل نميشود که موضع اسرائيل با ايران تغيير كند.
در ادامه اين مقاله آمده است: در همين ارتباط، توافق چندجانبه در اسرائيل درباره توان هستهاي ايران و همچنين هژموني که اين کشور در منطقه ايجاد كرده است، وجود دارد و همچنين همه احزاب اسرائيلي متفقند كه تا وقتي يک توافق منطقهاي نباشد، بايد در يک فرصت مناسب، از موقعيت هستهاي ايران جلوگيري شود؛ علاوه بر اين، کشور سعودي و تعدادي ديگر از کشورهاي عربي نيز با آنان همراهند و البته اين موضع در مذاکراتي که مفاد آن آشکار نميشود، نمايان است. اما اگر ايران موضع عملگراتري به نمايش بگذارد، اين اميدواري هست که به نتيجهاي منطقي در زمينه ديپلماتيک دست يابيم.
به گفته فيشر، بسته پيشنهادي اخير «1+5» که به ايران تحويل داده شد، به خوبي از سوي ايران پذيرفته شد و علاوه بر همکاريهاي سياسي و اقتصادي ايرانيها، امکان دستيابي به جديدترين راکتور آب سبک و نيز امکان تحقيقات و توسعه ايرانيها در اين باره نيز هست.
بنا بر ادعاي فيشر، ايرانيها نيز به اين بسته پاسخ مثبت دادند و در يک فاز پيش مذاکرات، ايران توافق نمود سانتريفيوژهاي جديد نصب نكند که نشاندهنده اين است که مقدار اورانيوم غنيشده افزايش نمييابد. هرچند گروه «1+5» نيز تعهد داد براي تحريمهاي جديد اقدامي نكند و هنگامي که مذاکرات آغاز شد، ايران براي شش ماه غنيسازي اورانيوم و فعاليتهاي وابسته را تعليق ميكند.
وي ميگويد: حتي در چهار سال گذشته، گاهي ايران اين موضوع را رد كرده است. البته هدف اين مذاکرات، رسيدن به يک توافق همهجانبه بين ايران و «1+5» شامل موضوعات عراق، لبنان، خليجفارس، افغانستان و توافقات منطقهاي با ايران است. همچنين از سوي ايران، نشانههايي دال بر حفظ غنيسازي اورانيوم و تشکيل کنسرسيوم با شرکاي خارجي مطرح شده بود که چنين پيشنهادي از سوي روسيه در اندك زمان گذشته ارايه شده بود.
علاوه بر اين، هرچند اسرائيل اين هژموني ايران را نميپذيرد، اما تن صداي اسرائيل تغيير نموده است. سخنان ضد اسرائيلي احمدينژاد، رنگ و بوي غير مستقيمي به خود گرفته و اين موضع گيريها از سوي آقاي ولايتي نيز مورد چالش قرار گرفته است. چنين موضعگيريهايي، از هنگامي كه احمدينژاد قدرت را در دست گرفته است، به چشم نميخورد. آيا ايران در اين زمينه جدي است يا ميخواهد زمان بخرد تا انتخابات رياستجمهوري آمريکا برگزار شود؟
فيشر ميپرسد: با توجه به اعلام عمومي ايران و انتقاد ولايتي از سياستهاي احمدينژاد، آيا ايرانيها مواضع عملگراتري برگزيدهاند و اگر اينچنين است، چه کسي اين سياست را ارايه خواهد داد؟ آيا اين سياست در مذاکراتي که آمريکاييها در آن مستقيم شرکت ميكنند، پيگيري خواهد شد؟
به گفته او، اگر ايران در اين زمينه جدي باشد، يک توافق چندجانبه در زمينه علايق آمريکاييها و اروپاييها و متحدين آمريکا در منطقه ايجاد خواهد شد، اما اگر ايران بخواهد در اين زمينه، تنها وقت بخرد و با طرفهاي مذاکره بازي كند، يک برخورد نظامي قطعي به نظر ميرسد و اگر مذاکرات به نتيجه نرسد، اين رويارويي قطعي خواهد بود.
به اعتقاد فيشر، نه «باراک اوباما» و نه «جان مک کين»، هيچ كدام نميتوانند نسبت به هژموني که ايران در منطقه ايجاد كرده و برنامه هستهاي اين کشور، مواضع نرمتري از دولت کنوني آمريکا در پيش گيرند و بنابراين، قطعا اگر مذاکرات ديپلماسي به نتيجه نرسد، آنها مواضع تندي را به نمايش خواهند گذاشت.
حال اين پرسش مطرح است، اگر رهبري ايران به اين نتيجه برسد که منافع ايران را حفظ كند و در سياست خارجي خود، موفقيت بيشتري داشته باشد و قدرت خود را افزايش دهد، بهتر است يا آن که خطر يک رويارويي نظامي را به جان بخرد تا منطقه را پرآشوب نمايد. بنابراين، رهبران ايران بايد اين ضرب المثل قديمي را در نظر داشته باشند که يک پرنده در دست، بهتر از دو تاي آن روي شاخه است.