محسن رضايي، فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس، در سخنان مهمي که در بيستمين سالگرد پذيرش قطعنامه 598 ايراد شد، ناگفتههاي مهمي از شکستها و پيروزيهاي ماه پاياني جنگ، نامه سري فرماندهان نظامي به امام يک سال پيش از پذيرش قطعنامه، عمليات مرصاد و عمليات «سرنوشت» ايران را نيز بيان کرد.
به گزارش خبرنگار «تابناک» از همدان، وي که در جمع خانواده شهدا و رزمندگان عمليات مرصاد لشكر 32 انصارالحسين همدان سخن ميگفت، با انتقاد از جشن گرفتن در پايان شهريور ماه و مقطع آغاز و تحميل جنگ به ايران، خواستار برگزاري جشن در مرداد ماه به عنوان ماه پيروزيهاي رزمندگان اسلام شد.
رضايي گفت: علت اينكه اينطور ابهاماتي وجود دارد اين است كه پايان جنگ روشن نيست تير ماه است؟ يا مرداد ماه يا شهريور ماه است؟ و به همين دلايل است كه در كشور ما شهريور ماه را جشن ميگيرند. شهريور ماه حمله ارتش عراق به ايران است. چه كسي حمله يك كشور ديگر به كشور خودش را جشن ميگيرد؟ ما بايد بياييم پايان جنگ را جشن بگيريم. اما پايان جنگ كجاست؟ ما در مرداد ماه، پس از شكستهاي پي در پي در تير ماه، قطعنامه 598 را پذيرفتيم و به همين دليل هم عراق آن را نپذيرفت، چراكه ما در ضعف بوديم و مرتب داشتيم شكست ميخورديم اما حادثه مهمي در مرداد ماه اتفاق ميافتد.
در طول دو هفته كه عملياتهايي صورت ميگيرد، ايران در تمام اين عملياتها موفق ميشود. ارتش عراق، به خرمشهر حمله ميكنند و ايران موفق ميشود عمليات سرنوشت را طراحي و به ارتش عراق حمله كند و او را تا مرز عقب بزند. به باختران حمله ميكنند. در عمليات مرصاد ايران موفق ميشود تا خود قصر شيرين دشمن را عقب براند. بعد ايران آماده ميشود دوباره به بصره حمله كند كه خود امام جلو نيروهاي ايران را در پايان جنگ گرفتند و فرمودند: نه. ما چون قطعنامه 598 را پذيرفتيم ديگر به بصره حمله نكنيد.
وي اظهار داشت: نيروهاي ايران آماده بودند كه در لحظههاي آخر جنگ پس از اينكه باختران، خرمشهر و اسلامآباد، قصرشيرين و كرند و سرپلذهاب و گيلانغرب و همه اينها را آزاد كردند، دوباره به بصره حمله كنند، اما امام اجازه ندادند. خب پس جنگ اينطور تمام شد. اگر جنگ اينطور تمام شده، پس ما نه تنها پيروزي معنوي داريم، بلكه با پيروزي نظامي ايران جنگ تمام شد. علامتش هم اين است كه وقتي ما اين پيروزيها را به دست آورديم، صدام اعلام كرد قطعنامه 598 را قبول دارم. اگر ما اين پيروزيها را به دست نميآورديم كه صدام قطعنامه 598 را قبول نميكرد، همچنان كه دليل تصويب قطعنامه 598 هم پيروزيهاي ايران در فاو و شلمچه بود، كه دنيا ناچار شد اين قطعنامه را بنويسد. با كراهت اين قطعنامه را نوشتند و تصويب كردند هرچند اين قطعنامه معياري براي ايران بود، ولي ايران به دليل شرايط نامطلوب زماني آن را با كراهت پذيرفت، زيرا در اوج شكست بوديم و دشمن هم به اين دليل قبول كرد كه در اوج شكست افتاد. پس همه صحنه جنگ با تاريخ و روز و پيروزيهاي آن روشن است. چيز كوچكي هم نيست كه آدم بتواند اين خورشيد پايان جنگ را پشت ابرهاي اوهام پنهان كند.
اين خورشيد پايان جنگ بايد بيايد در آسمان و برايش جشن گرفت؛ يعني در مرداد ماه بايد جشن بگيريم؛ پيروزيهاي سياسي ايران هم در مرداد ماه بوده است. صدام قطعنامه 598 را در مرداد ماه قبول كرد، در مرداد ماه اسراي ما آزاد شدند. در مرداد ماه سازمان ملل صدام را محكوم كرد؛ در مرداد ماه خسارت ايران اعلام و كميسيون تعيين متجاوز تشکيل شد؛ بنابراين مرداد را بايد جشن گرفت. مرداد ماه، پايان جنگ است و ايران و جبهه ايران در اين نبرد پيروز شدند.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در اين سخنراني با بيان برخي ناگفتهها افزود: ما بيش از شصت هزار نوار ضبط شده داريم. همه اين سخنان در آنها منعكس شده است. از يك سال پيش، نامهاي خدمت امام نوشته ميشود كه به زودي عراقيها عليه ايران حملاتشان را آغاز ميكنند و احتمالا ما دچار شكستهايي ميشويم؛ يعني درست پس از عمليات كربلاي 5 و پس از صدور قطعنامه 598 نامهاي به صراحت نوشته شد. البته اين نامهها آن موقع سري بودند، اما امروزه اشكالي ندارد، جملاتي از آنها را براي مردم عزيزمان بگوييم.
وي گفت: دليل پذيرش قطعنامه 598 همان پيشبيني يك سال پيش بود كه وضع جبهههاي جنگ به زودي تغيير خواهد كرد. اتفاق هم افتاد و همه هم ديدند؛ بنابراين، مسئولان كشور خدمت امام رفتند و از ايشان تقاضا كردند كه شما قطعنامه 598 را بپذيريد، اما امام زير بار نميرفت. از اوايل تير ماه تا پايان تير ماه، حوادث ديگري رخ داد و ارتش عراق تمام نقاط مرز را گرفت و امام پس از اينكه نامه مسئولان كشور و نامههاي فرماندهان سپاه و ارتش را ديدند، به ويژه نامه فرمانده سپاه را. همه اينها را كنار هم گذاشتند و فرمودند: من تصميم ميگيرم قطعنامه 598 را بپذيرم و ايران هم اعلام كرد اما برخلاف تصور همه دنيا، عراق از زير پذيرش 598 فرار كرد. اين نكات آخر جنگ به اندازه خود جنگ مهم است؛ يعني ساعت به ساعت اين دو هفته آخر جنگ مهم است.
دکتر رضايي اظهار داشت: ايشان قطعنامه 598 را پذيرفتند. مسئولان سياسي ايران هم در سازمان فعال شدند، اما عراقيها نپذيرفتند؛ يك روز گذشت، نپذيرفتند، دو روز گذشت، نپذيرفتند، سه روز گذشت، نپذيرفتند اما در صحنه جنگ، دو اتفاق مهم روي داد. با پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران يك انقلاب اجتماعي در ايران رخ داد و مردم گروه گروه به جبهه آمدند و عراق هم به خرمشهر حمله کرد و دوباره خرمشهر را محاصره كرد. عمليات سرنوشت ايران شكل گرفت و حتي نام اين عمليات هم هنوز در روزنامهها و كتابها نرفته است. نام اين عمليات «عمليات سرنوشت» شد و به اين دليل سرنوشت نام گرفت كه امام به سپاه پيام دادند؛ يعني احمد آقا با من تماس گرفت و گفت كه امام گفتهاند يا سپاه يا خرمشهر. ما نيز اسم آن عمليات را «سرنوشت» گذاشتيم و به ارتش عراق حمله كرديم و دوباره خرمشهر در روزهاي پاياني جنگ آزاد شد. عراق بلافاصله به كرمانشاه حمله كرد و ايران با طراحي عمليات مرصاد، عراق را در آن منطقه هم عقب زد. بنابراين هرچند تير، ماه بسيار تلخي بود؛ ماه حملات عراق، شكست ايران، پذيرش قطعنامه 598 و همه اينها حوادث تلخي است، اما پس از پذيرش قطعنامه 598 در مرداد ماه همه چيز عوض شد. علت عوض شدن هم ايجاد يك تحول اساسي در جبهه ايران پس از تقريبا يك سال بود كه انگيزه اصلي آن هم پذيرش قطعنامه 598 بود.
فرمانده اسبق سپاه ادامه داد: وقتي امام قطعنامه 598 را پذيرفت، بسيار مظلومانه و صادقانه با ملت ايران صحبت كرد؛ يعني توضيح داد كه من تا همين ديروز معتقد بودم جنگ را بايد ادامه بدهيم. من جام زهر مينوشم و اين قطعنامه 598 را ميپذيرم. آمد صادقانه با ملت ايران صحبت كرد و آبروي خودش را هم در مسائل بينالملل در طبق اخلاص گذاشت. چرا؟ چون قطعنامه 598 اگر هم قرار بود پذيرفته شود، بايد يك سال پيش و در اوج پيروزيهاي ايران پذيرفته ميشد.
ايران زماني قطعنامه 598 را ميپذيرفت كه آن سرزمينهايي كه از موضع قدرت گرفته بود و باعث صدور قطعنامه 598 شده بود، ديگر در دستش نبود؛ بنابراين با اين شرايط از كجا معلوم بود وقتي ايران قطعنامه 598 را ميپذيرد، دنيا و عراق هم بپذيرند؟! اين خيلي ريسك بالايي است آن هم براي كسي مثل امام. اما امام اصلا به اين مسائل توجه نكرد. به رضاي خدا و مصلحت نظام و كشور فكر ميكرد و صادقانه به مردم ايران گفت: من تا ديروز اينطوري فكر ميكردم، الان وضعيت اينطور است و من قطعنامه 598 را پذيرفتهام و به مسئولان سياسي و نظامي هم اعتقاد دارم، كسي فردا عليه اينها شروع به جوسازي نكند.
اين دو سه جمله بيشتر نبود، ولي يك انقلابي در ملت ايران ايجاد كرد. در تمام شهرهاي ايران، انقلاب شد؛ از همدان تا كرمانشاه گرفته و غيره. آنقدر نيرو به سوي جبهه ميآمد كه ديگر ماشين نداشتيم نيروها را اعزام كنيم. بعضي مردم سوار ماشينهاي خودشان ميشدند و ميآمدند. اصلا يك قيامتي شد. اين نيروي عظيم آمد و وارد جبهه شد. در آن موقع دشمن خرمشهر را هم محاصره كرده بود اما آن عمليات سرنوشت را كه ايران شروع كرد، كمتر از 48 ساعت ارتش عراق را عقب زد و نيروهاي آن را محاصره كرد تعداد زيادي را اسير گرفت و دوباره مرز بينالملل را در جنوب تأمين كرديم. هنوز آخرين تانكهاي عراق به مرز برنگشته بود كه ديديم از جبهه غرب خبر ميرسد منافقين در كرند غرب هستند.
وي با اشاره به عمليات مرصاد گفت: عمليات مرصاد اثري به مراتب فراوان در پايان جنگ داشت و در پيروزي ايران مؤثر بود. سرانجام نيروهاي منافقين محاصره شدند؛ يعني راه عقب و جلو آنها در حالي كه حدود دو هزار نفر بودند بسته شد. بيش از 1400 تا 1500 جنازه از منافقين در اين جاده افتاده بودند.
شما شك نكنيد اگر اين انهدام به منافقين وارد نميشد، بلافاصله پس از پايان جنگ يكي از بزرگترين مشكلات امنيتي ايران منافقين بودند كه خداي متعال ميخواست منافقين آخر جنگ بيايند و به محاصره بيفتند و بيشتر آنها نابود شوند. اين نشان ميدهد كه بخش بزرگي از امكانات و نيروهايي كه سالها با كمك آمريكا و فرانسه و عراق و بعضي از كشورهاي عربي فراهم كرده بودند, در عمليات «مرصاد» از بين رفت و منهدم شد، اما نكته و سؤال خيلي مهمي كه هست اينكه پايان جنگ كجاست؟