سرویس دفاع مقدس ـ كتاب ديار غربت اثر ديگري است كه مجموعه موضوعي از خاطرات آزادهاي سرافراز از ميهن اسلاميمان است.
معرفي كتاب «ديار غربت» به گزارش «تابناک»، نويسنده خاطرات بهترين دوران جوانياش را در جبهه و جنگ و اسارتش را در اين اثر بيان كرده است. در اين اثر خاطرات به ترتيب زمان و به شكلي موضوعي تدوين شده است و به جهت سابقهي تحصيل علوم ديني نويسنده در دوران جبهه و اسارت به مسائل فرهنگي، علمي و ديني در بيان اين اثر اهتمام گماشتهاند.
در بيان مباحث مطرح شده در كتاب حاضر نگارنده به حوادث جاري اردوگاه از منظر شخصي و مديريتي پرداخته است. موضوعات و خاطرات در اين كتاب در 4 فصل تنظيم شده است كه عناوين اين فصول به شرح زير است:
1. از مجنون تا موصل
2. روزهاي تاريك اردوگاه
3. نبرد با اسارت
4. تا آزادي
اين اثر با بيان خاطرات آزاده احمد مبهوتي از عمليات خيبر آغاز شده و سپس به ماجراي اسارت ايشان در بند رژيم بعثي و انتقال وي به اردوگاه موصل 2 پرداخته است. در فصل دوم اين كتاب از برخي شيوههاي شكنجه در دوران اسارت همچون شكنجه با برق و شكنجههاي روحي كه اغلب با كارهاي تبليغي و فعاليت جاسوسين و منافقيني همچون «شيخ علي تهراني» اشاره ميكند.
در فصل سوم اين كتاب نويسنده به بيان برخي فعاليتهاي آموزشي و فرهنگي اسرا در اردوگاه پرداخته است فعاليتهايي چون حفظ قرآن، اجراي تئاتر در اسارت ، رنگسازي از عصارهي گلها، برنامهي ورزشي و ورزش در اسارت سخن ميگويد.
در بخشي از اين كتاب با عنوان «توزيع نان به روش عراقي» آمده است:«ساعت 10 صبح روز بعد يك وانت با مقداري نان وارد شد. سربازي بالاي ماشين پريد و دست كرد داخل كيسه، يك مشت نان برداشت و گفت: من نانها را مياندازم، هر كس كه گرسنه است بگيرد و بخورد.
با اين كار ميخواستند هم ما را تحقير كنند و هم توانمان را بگيرند. سرباز نانها را پرت ميكرد و گاهي با قصد، آنها را به سر بچهها ميكوبيد.»
كتاب ديار غربت نوشته احمد مبهوتي است كه در سال 1388 در 300 صفحه توسط انتشارات پيام آزادگان به چاپ رسيد.
معرفي كتاب «شهردار اردوگاه» آزادگان با درسهايي كه از مكتب اسلام فرا گرفته بودند و نيز با تأسي به پير و مرشد خود «سيد آزادگان، حاج آقا ابوترابي» با وجود همهي سختيها و تنگناهايي كه دشمن ايجاد كرده بود خدمت به همبندان را وظيفهاي عبادتگونه ميدانستند و هرچه در توان داشتند در طبق اخلاص نهادند و از هيچ اقدامي در اين خصوص دريغ نورزيدند.
در ميان آزادگان كساني بودند كه در خدمترساني به ديگر اسرا سر از پا نميشناختند و از آغاز دستگيري و استقرار در اردوگاهها تا آخرين روزهاي اسارت در تلاش و تكاپو بودند تا آلام همبندان را مرهم باشند و غبار از چهرههاي دوستان برگيرند.
كتاب شهردار اردوگاه سرگذشتنامهي آزاده فريدون بياتي معروف به « عمو فريدون» ميباشد كه از خادمان دوران مقاومت ميباشند كه جايگاه ويژهاي در بين آزادگان دارد.
كتاب حاضر داستان زندگي فريدون بياتي است از آغاز تولد ، مدرسه رفتن ، سربازي ، ازدواج ، انقلاب و جنگ تحميلي و شركت وي در جنگ و سپس اسيرشدن بدست رژيم بعث و ماجراي اسارت وي در اردوگاههاي موصل 1 و 3، رويدادهاي آن دوران ، خدمتگزاريهاي وي به دوستان اسير خود و گرفتن عنوان شهردار اردوگاه و در نهايت آزادي و بازگشت به وطن ايشان بيان شده است.
در بخشي از اين كتاب با عنوان «مترجمين اسير» آمده است:«از مطالب شنيدني در اين پادگان، وجود دو اسير ايراني بود كه به عنوان مترجم مورد استفادهي دشمن قرار گرفته بودند. ظاهراً آن دو نفر، تنها كساني بودند كه عضو ثابت اين پادگان به حساب آمده و در گروههاي مختلف اسرا كه از اين پادگان به اردوگاههاي مختلف اعزام ميشدند، آنها را همراهي نكرده و همانجا نگه داشته ميشدند. يكي از آنها به نام روح الله، كار ترجمهي تركي به عربي و ديگري اسيري خرمشهري كه كار ترجمهي فارسي به عربي را براي عراقيها انجام ميدادند. اين دو تفاوتهاي فراواني با هم داشتند.
اولي منبع روحيه به بچهها در لحظات قبل و بعد از بازجويي و شكنجه بود و دومي از خانوادهاي مرفه و ثروتمند خرمشهري بود وبه خاطر جنگ منافعشان در خرمشهر به خطر افتاده بود.»
كتاب شهردار اردوگاه، مجموعه خاطرات آزاده سرافراز فريدون بياتي نوشته عبدالرضا سالمينژاد ميباشد كه در سال 1386 در 199 صفحه توسط انتشارات پيام آزادگان به چاپ رسيده است.