وطن امروز: دختر 19 ساله در نقشه انتقامگیری دوست پدرش بهخاطر طلب 50 میلیونی گرفتار شد. این دختر وحشتزده به مرد گروگانگیر التماس میکرد تا اینکه شنید انگیزه وی شیطانی نیست.
صبح روز 26 مهرماه سالجاری، دختر جوانی برای رفتن به کلاس کنکور از خانهشان بیرون رفت تا اینکه در نزدیکی میدان راهآهن سوار پراید نقرهای رنگی شد. هنوز چند متری حرکت نکرده بودند که ناگهان راننده خودرو که چهرهای پخته داشت مسیرش را تغییر داد، دختر جوان هنوز اعتراضی نکرده بود که چاقویی را جلوی چشمانش دید، مرد خشمگین فریاد زد برای زنده ماندن باید سکوت کند.
در حالیکه دختر جوان، از ترس دست و پایش میلرزید آرام در صندلی نشست و تسلیم خواسته راننده مرموز شد.
خودروی نقرهای پس از اینکه به سمت اتوبان بهشتزهرا رفت، وارد یک جاده فرعی و خاکی شد تا اینکه در نقطه خلوت و بیابانی راننده پا روی ترمز گذاشت و با صدای بلندی از دختر جوان خواست پیاده شود.
انگیزه مرد گروگانگیر هنوز مشخص نبود، دختر جوان به التماس افتاد، وی تصور میکرد در دام یک مرد هوسران افتاده است تا اینکه راننده خشمگین اسم پدر این دختر را به زبان آورد و گفت ربودن وی یک انتقام کوچکی بوده و همهاش بهخاطر بدهی 50 میلیونی بین 2 دوست قدیمی است.
وقتی مرد انتقامجو، دختر جوان را در بیابان رها کرد و سوار خودرویش به سمت تهران برگشت، این دختر که بشدت ترسیده بود به سختی خود را به کنار اتوبان رساند و با اجاره خودرویی دربستی به خانهشان بازگشت.
48 ساعت بعد دختر و پدر با مراجعه به شعبه اول دادسرای ناحیه 11 تهران خواستار ردیابی گروگانگیر آشنا شدند.
این دختر به بازپرس گفت: «در مسیر احساس میکردم مرد خشن را میشناسم وقتی فهمیدم دوست پدرم است با رسیدن به خانهمان میترسیدم ماجرا را به خانوادهام بگویم، با خود فکر میکردم اگر به پدرم بگویم دردسر میشود و درگیری به وجود میآید اما شب با دیدن پدرم گریهام گرفت و وی که دوستش را شناخته بود خواست طرح شکایت کنیم.»
پدر این دختر نیز گفت: «من در خیابان ولیعصر(عج)، تابلوفروشی میکنم تا اینکه با یکی از دوستانم اختلاف مالی پیدا کردم، او میگفت 50 میلیون تومان به او بدهکارم در حالیکه چنین چیزی درست نبود، همیشه تماس میگرفت و تهدید میکرد تا اینکه دخترم را ربود و نمیتوانم بهخاطر این کارش او را ببخشم.»
با ادعای این پدر و دختر، مرد 35 ساله به نام حسن، بازداشت شد و در حالیکه خودش را بیگناه میدانست، گفت: من در شمال تهران مغازه تابلوفروشی دارم و با پدر این دختر همکاری میکردم تا اینکه وی 50 میلیون تومان به من بدهکار شد و نمیخواست بدهیاش را بدهد، خیلی ناراحت بودم بهخاطر همین دخترش را ربودم و در بیابان کتکش زدم اصلا تصور نمیکردم شکایت کنند.