وطن امروز: استاد دانشگاه در سفر اروپایی بود که همسر هنرمندش وی را به کلاهبرداری میلیونی متهم کرد. این مرد که دکترای تاریخ دارد وقتی مخالفت همسر نویسندهاش در مهاجرت به خارج از ایران را دید، دست به فریب وی زد.
ساسان وقتی از سفر به انگلیس بازگشت، شنید باید به شعبه اول بازپرسی دادسرای منیریه تهران برود و در برابر اتهام عجیبی از خود دفاع کند.
در پرونده استاد دانشگاه، همسرش ادعا کرده بود وی با اسناد جعلی وکالت، خانهاش را رهن داده و پولش را به جیب زده است. در ابتدای آذرماه سال جاری، زن جوانی که کارشناس ارشد ادبیات و نویسنده کتاب است،
پیش روی بازپرس مکرمی ایستاد و گفت: «شوهرم دکترای تاریخ دارد، 46 سال پیش بود که با وی آشنا شدم، 2 سال نامزد بودیم تا اینکه با هم ازدواج کردیم، خیلی زود به تفاهم زیادی رسیدیم و 4 سالی نگذشته بود که دخترمان به دنیا آمد. بعد از مدتی در حالی که هیچ اختلافی بین ما و مشکلی در زندگیمان نبود ناگهان ساسان شروع به لجبازی کرد، اصرار داشت به خارج از ایران برویم که نپذیرفتم».
وی افزود: «همین مخالفتهای من موجب شد شوهرم سر کوچکترین مسائل غرغر کند. تربیت و بزرگ کردن بچهمان دردسر شده بود و مرتبا با هم دعوایمان میشد. حتی من را کتک میزد. خستهام کرده بود. در حالی که خودش درس خوانده و تاریخ را دوست داشت ایراد میگرفت که نباید کتاب بنویسم یا درس بخوانم، هر روز مبارزه میکردیم، خودخواهیهایش مرا به تنگ آورده بود و تنها به خاطر وجود دخترم در آن زندگی جهنمی دوام آوردم تا اینکه دخترم عروسی کرد و من و ساسان تنها شدیم».
این زن گفت: «چارهای جز طلاق نداشتم، پس از اینکه دادگاه حکم طلاق را صادر کرد، ساسان حاضر نشد به محضر بیاید و صیغه طلاق جاری شود، وقتی جدا شدیم و من مهریهام را خواستم شوهرم خانهاش در خیابان پاستور را به من داد بعد به انگلیس سفر کرد. وقتی صاحبخانهام خواست آنجا را تخلیه کنم تصمیم گرفتم به خانه خودم بروم و با تعجب فهمیدم ساسان خانه را رهن داده و پولهایش را به جیب زده است، وقتی بررسی کردم دیدم، وی با اسناد جعلی دست به کلاهبرداری زده و خانه مرا بدون اجازه رهن داده است.»
این نویسنده زن افزود: «من الان بیخانهام در حالی که آپارتمان دارم و آن را شوهرم پس از این همه سال زندگی بهطور پنهانی رهن داده و خواستار پیگیری قضایی هستم تا مشخص شود چگونه اسناد را جعل کرده است».
پس از اینکه دستور احضار استاد دانشگاه صادر شد، ساسان پیش روی بازپرس مکرمی ایستاد و گفت: «نمیدانم چرا همسرم این رفتارها را میکند. انگار مشکل روحی و روانی دارد. با این حال حاضرم تا آخر عمرم با وی زندگی کنم».
وی افزود: «نخستین اختلافم با وی سفر ناگهانی و بدون اطلاعش به آلمان بود. همیشه کارهای عجیبی میکرد. مرتب با هم اختلاف داشتیم اما هیچ وقت همسرم را کتک نزدهام، او به دروغ در دادگاه خانواده گفته که وی را زدهام و شکنجهاش میدهم، وی نویسنده کتاب است و تخلیل خوبی دارد و هوش خیلی خوبی در این زمینه دارد و تصور میکنم من را مدل یکی از کتابهایش کرده است. هیچ وقت دوست ندارم همسرم را طلاق بدهم به خاطر همین از رفتن به محضر امتناع کردهام. همیشه به خودم میگویم حتما راه بازگشتی است، ما یک دختر داریم و نباید دامادم و خانوادهاش ببینند من و همسرم طلاق گرفتهایم».
استاد تاریخ گفت: «از نیش و کنایههایش خسته شده بودم. وقتی مهریهاش را به اجرا گذاشت خانهام را به وی دادم اما آن هنوز به نام خودم است و پیش از اینکه آپارتمانم را به همسرم بدهم آن را اجاره داده بودم و حالا تعجب میکنم وی مرا متهم به کلاهبرداری میکند در حالی که نیازی به جعل اسناد نبود چرا که خانه هنوز به نام من است».
وقتی استاد دانشگاه چنین ادعاهایی را مطرح کرد، همسرش با گریه گفت: «این مرد دروغ میگوید. باید هنرپیشه میشد. هنوز کبودی کتکهایش روی بدنم است و این مرد نمیخواهد حقم را بدهد، من تنها هستم و جوانیام را نزد شوهرم و در زندگی با او از دست دادهام، همیشه از مسؤولیتهایی که داشت فرار میکرد، همیشه در سفرهای خارجی و داخلی بود و مندخترم را به تنهایی بزرگ کردهام و الان نمیخواهد خانهام را بدهد و آن را رهن داده است».
بازپرس مکرمی با توجه به ادعاهای این زن و شوهر تحصیلکرده دستور داد تا بررسیهایی درباره چگونگی رهن خانه زن نویسنده از سوی استاد دانشگاه صورت گیرد تا تصمیمگیری قضایی کند.