بازگشتی زیبا به زندگی

برادرزاده ام و شوهرش آن روز مرا به خانه خود بردند و من پس از استحمام با دلي شکسته سرم را روي بالش گذاشتم و به خواب رفتم. در خواب ديدم که به حرم امام حسين(ع) مشرف شدم و براي دخترم دعا مي کنم، هم چنين از آقا عذرخواهي کردم که امروز پس از دزدي خودم را در هيئت عزاداري اش پنهان کردم.
کد خبر: ۱۴۴۱۱۹
|
۰۴ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۹:۳۷ 24 January 2011
|
5647 بازدید
خراسان: رفيق ناباب مرا به دام موادمخدر انداخت و اعتياد من با کشيدن اولين نخ سيگار شروع شد. اوايل ترياک مصرف مي کردم و کم کم به کريستال آلوده شدم. من غيرتم را زير پا گذاشته بودم و همسرم که تحمل اين زندگي نکبت بار را نداشت طلاقش را گرفت و نوزاد ۶ ماهه ام را با خودش برد.

روزهاي بسيار سختي را پشت سر گذاشتم و چون نمي توانستم به سر کار بروم براي تامين هزينه هاي سنگين خريد مواد مخدر دست به سرقت زدم. در اين شرايط خانواده ام مرا طرد کردند و من کارتن خواب شدم. محرم پارسال يک روز گوشواره هاي دختربچه اي را که جلوي خانه شان بازي مي کرد دزديدم اما در آن لحظه پدر و مادرش متوجه جيغ و فرياد فرزندشان شدند و مرا تعقيب کردند در حالي که فرار مي کردم به هيئت عزاداري رسيدم و خودم را در جمع عزاداران امام حسين(ع) پنهان کردم.

تصميم داشتم چند دقيقه اي هيئت را همراهي کنم و سپس به راه خودم ادامه بدهم اما با شنيدن آواي مداحي تحت تاثير قرار گرفتم و بي اختيار شروع به سينه زدن کردم و از ته دل اشک ريختم. در اين لحظه با خودم گفتم اي مرد حسابي! تو يک دزد معتاد بي لياقتي، در بين اين جمع چه کار مي کني؟ با اين تفکرات دلم شکست و از هيئت جدا شدم. من پس از تهيه مواد و مصرف آن در خيابان پرسه مي زدم که ناگهان برادرزاده ام را ديدم؛ مريم به من گفت که دختر کوچولويم به دليل بيماري تحت عمل جراحي قرار گرفته است با شنيدن اين خبر داشتم سکته مي کردم. مريم و شوهرش مرا به بيمارستان رساندند و لحظه اي که ديدم پاره تنم روي تخت بيمارستان بيهوش است در گوشه اي نشستم و با صداي بلند گريه کردم.

برادرزاده ام و شوهرش آن روز مرا به خانه خود بردند و من پس از استحمام با دلي شکسته سرم را روي بالش گذاشتم و به خواب رفتم. در خواب ديدم که به حرم امام حسين(ع) مشرف شدم و براي دخترم دعا مي کنم، هم چنين از آقا عذرخواهي کردم که امروز پس از دزدي خودم را در هيئت عزاداري اش پنهان کردم.

من با حالتي عجيب از خواب پريدم و جريان را براي مريم و شوهرش تعريف کردم آن ها هم تحت تاثير قرار گرفتند. اين زوج جوان با همت عالي که داشتند به من روحيه دادند و برايم چند ماه زحمت کشيدند تا زير نظر پزشک متخصص اعتيادم را ترک کنم و خودم را از منجلاب بدبختي نجات بدهم.

من با حمايت هاي عاطفي مريم و شوهرش زندگي ام را با همسرم دوباره شروع کردم و الان نگهبان يک شرکت هستم. من زندگي ام را مديون لطف و عنايت امام حسين(ع) و محبت هاي مادرانه برادرزاده ام هستم و اميدوارم بتوانم همسري خوب، پدري شايسته و عمويي آبرومند باشم و از خداوند مي خواهم از گناهانم بگذرد و مرا ببخشد!
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
آخرین اخبار
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟