تب تند انقلابهای مردمی در کشورهای استبداد زده عربی چنان گسترده شده است که باور فراگیر شدن آن به ذهن خوشبینترین کارشناسان مسایل منطقهای هم خطور نمیکرد. حرکت مردم تونس و شوریدن آنها علیه دیکتاتوری 23 ساله زین العابدین بن علی خیلی زود درس چگونه مبارزه کردن و راه فراری دادن دیکتاتورها را به مردم زیر ستم این کشورها نشان داد.
اما آنچه که در این میان بسیار قابل توجه است، همپیمانی آمریکا با این دیکتاتورها است، کشوری که مدعی دموکراسی و آزادی است، انگار آنچه خوب است را برای خود میخواهد و نه که چشم بر رفتار دیکتاتورها بسته است، بلکه در کمک کردن به آنها ابایی هم ندارد. تجربه نشان داده که آمریکا و غرب برخلاف گفتههایشان اهمیتی به مردم در کشورهای جهان سوم نداده و هر کس که منافع آنها را تامین کند میشود الهه دفاع از آزادی و دموکراسی، خواه بنعلی باشد، خواه مبارک و خواه عبدالله سعودی و عبدالله اردنی و...
تکلیف تونس که مشخص بود، جزیره ثبات آمریکا در شمال آفریقا و نمونه عالی و کاملی از دموکراسی که قرار بود الگوی کشورهای عربی شود، اما سر سیب که باز شد مشخص گردید کرمها و انگلهای مورد حمایت غرب چگونه در حال فاسد کردن جامعه خود هستند و چگونه خون مردم را میمکند و برای خوشخدمتی هم که شده، دست به هر جنایتی میزنند، برای اثبات این موضوع لازم نیست راه دوری رفت، اسناد منتشر شده توسط شبکه الجزیره در مورد مذاکرات صورت گرفته میان تشکیلات خودگردان با طرفهای آمریکایی و اسرائیلی نشان میدهد که آنها چگونه برای خوشایند آمریکا و مستعمرهنشین یهودی در سرزمینهای فلسطین دست به کشتار و ترور همرزمان و دوستان دیروز خوده زدهاند، این همان رسم دیرین همپیمانان آمریکا در کشورهای عربی است که سالها پیشتر دیکتاتورهای نظامی آمریکای لاتین آن را از آمریکا آموخته بودند.
اما سنت تاریخ بر آن قرار گرفته که این همپیمانان، دیر یا زود باید بروند و موج سواری آمریکاییها بر احساسات به خروش آمده مردمی نیز راه به جایی نخواهد برد، حنای رئیس جمهور رنگین پوست آمریکا که مانند دیکتاتور تونس صدای مردم این کشور را تنها پس از فرار بنعلی شنید، دیگر برای مردم مصر و اردن و یمن رنگی نخواهد داشت؛ آمریکاییها خود بهتر میدانند چگونه دولا دولا شترسواری میکردند و چشم بر سرکوب و تحقیر و تهدید و زندان مردم در این کشورها میبستند و پشت پرده برای سرکوب مردمی که خود بهتر میدانند چه اندازه از آمریکا و سیاستهایش نفرت دارند؛ با دیکتاتورها میبستند و به آنها شیوههای سرکوب و خفقان را یاد میدادند، درست مانند خدمت مجانی که انگلیسیها در مجمع الجزایر بحرین علیه مردم این کشور صورت میدهند و شیوههای شکنجه را به ماموران خونریز شیخ حمد، دیکتاتور این جزایر آموزش میدهند و گاه هم خود عمل میکنند.
رسیدن امواج خروشان اعتراضات مردمی به مصر و ریختن مردم این کشور به خیابانها برای فراری دادن مبارک و حزب حاکم این کشور که مجمعی از فسیلهای سیاسی دوره سادات هستند، باز هم آمریکاییها را به تناقضگویی واداشت؛ هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه این کشور که در پر رویی و دریدگی دستکمی از سلف خود ـ کاندولیزا رایس ـ ندارد، از مردم مصر میخواهد در برابر دیکتاتور خویشتندار باشند!! چرا که او به خوبی میداند که اگر رژیم مبارک برود و نظامی مردمی بر سر کار آید، همان توفانی که انقلاب ایران در منطقه بر پا کرد و آمریکا را بیش از سه دهه است به چالش کشیده، باز هم بر سر این کشور در خواهد آمد و دیگر هیچ.
مصر «چشم اسفندیار» آمریکا در منطقه است، هیچ کشوری به اندازه آمریکا و رژیم صهیونیستیِ از فروپاشیدن نظام وحشتِ مبارک، وحشت ندارند. در حالی که این روزها لبنان از کف بیکفایت سعد حریری درآمده است تا او نتواند عروس خاورمیانه را دو دستی تقدیم اسرائیل و آمریکا کند، طرفداران وی در خیابانهای بیروت نشان دادند که طرفدار چه نوع دموکراسی و لیبرالیسمی هستند و واشنگتن و پایتختهای اروپایی با سکوت معنادار خود در برابر این قانونشکنیها در لبنان با زبان بیزبانی یادآور شدند که آزادی و دموکراسی یعنی منافع ما.
حرکت مردمی مصر و دنباله آن در یمن میتواند آخرین ضربات کاری را بر هیمنه حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا وارد کند. تلاشهای بیوقفه تلآویو و واشنگتن برای جدا کردن جنوب سودان از شمال و شروع دومینوی تجزیه در کشورهای اسلامی، امروز به گونهای دیگر رقم خورده است؛ و این دیکتاتورهای پیر و فرتوت متحد آمریکا هستند که جای خود را به نیروی جوان و قدرتمند خاورمیانه میدهند، نه این که این طبیعت تاریخ است و نشان از وعدههای خداوندی و آن ضربالمثل معروف ایرانی که «چوب خدا صدا ندارد»؟
باراک اوباما نخستین سخنرانی خارجی خود را در شهر قاهره ایراد کرد تا به زعم خود با جهان اسلام و مسلمانان سخن بگوید، اما آیا او نمیدانست که در دیکتاتوری مورد حمایت واشنگتن نمیشود با افکار جهان اسلام سخن گفت و به طریق اولی؛ آن را به بازی گرفت؟ هفتهها پیش از آن روزی که قرار بود اوباما به قاهره بیاید، شهرداری و وزارت کشور مبارک در پروژهای چند میلیون دلاری اقدام به پاکسازی شهر گرفتند، در این پاکسازی صدها نفر مشغول به کار شدند و شهر سیمایی تازه به خود گرفت، همان روزها «فهمی هویدی» نویسنده مصری در یادداشتی نوشت: ای کاش حضور اوباما تا این اندازه برای مردم مصر مفید بود که برای تمیز کردن مسیر او چند بیکار شغلی یافتند و گرد از میراث فرهنگی پایتخت بعد از سالها گرفته شد؛ چه باید کرد که امروز قاهره نه به خاطر کرامت مردمش؛ که به خاطر رئیس جمهور آمریکا تمیز شده است (نقل به مضمون). اما امروز همان خیابانها صحنه درگیری نیروهای امنیتی رژیم مبارک با مردمی است که خواهان رفتن متحد آمریکا هستند.
سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا پس از شروع اعتراضات مردمی در این کشور با بیان اینکه مصر متحد مهم ما در منطقه است؛ خواستار حفظ آرامش در این کشور شد ـ همانند ایران که ژاندارم منطقه بود و جزیره ثبات آن ـ اما اگر مصر از هم بپاشد و نظام مبارک رفتنی شود که بعید نیست؛ سیاستهای آمریکا در تمام خاورمیانه عربی از هم خواهد پاشید؛ شاید در این میان موضع اروپاییها جالب توجهتر باشد؛ آنها که خود را میراثدار دموکراسی و آزادی بیان میدانند از اینکه از خیابانهای قاهره فریاد درخواست آزادی بیان و دموکراسی سرداده میشود شرمندهاند؛ از همان جنس شرمندگی که رئیس جمهور کشور کوچک مالت که دوست صمیمی بنعلی بود را وادار کرد تا او را به کشورش راه ندهد و یا مانند فرانسه که تا دو روز پیش از فرار بنعلی و به یُمنِ درایت وزیر امورخارجهاش درصدد فرستادن نیروی ضد شورش به کمک دیکتاتور تونس بود را بر آن دارد تا عذر او را بخواهد!!
البته این تنها مصر نیست که در صدد اخراج دیکتاتور مورد حمایت آمریکا است؛ نگاهی به یمن نیز نشان میدهد که سلطه سه دههای علی عبدالله صالح بر این کشور نیز در حال فروپاشیدن است و همه این موارد ناشی از فقر گسترده و خوی استبدادی موجود در این دولت است. صالح که خود در خانوادهای به شدت تنگدست بزرگ شد و برای امرار معاش در کنار درس خواندن چوپانی میکرد، امروز از آن شغل دیرین خود تنها چوبش را به همراه دارد تا بر سر مردم یمن بکوبد و این چوب نیز آنقدر بر سر این مردم بیبضاعت و تنگدست کوبیده شده است که صدای شکستنش از گرده نظام حاکم این کشور تا واشنگتن نیز رسیده است.
عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه القدس العربی چاپ لندن در یادداشت اخیر خود با تاکید بر این موضوع که زمان رفتن متحدان آمریکا در منطقه فرا رسیده است، تاکید میکند: دیگر کاری از دست آمریکا و اسرائیل بر نمیآید و آنها باید نظارهگر رفتار مردمی باشند که میخواهند آزاد زندگی کنند. امروز اسرائیل در محاصره مقاومتی قرار گرفته که رهبران شهادت طلبی دارد که با 40هزار موشک آماده دفاع از سرزمین خود هستند، نظام مصر در حال فروپاشی است، تشکیلات خودگردان به دنبال افشاگریهای جدید ماهیت ملی خود را از دست داده و به تشکیلاتی بیخاصیت تبدیل شده است، رژیم اردن در سراشیب سقوط است و تنها باید منتظر بود.
این نویسنده عرب در ادامه این یادداشت خود با یادآوری این موضوع که حسنی مبارک قدرت انتخاب محدودی و شاید یک انتخاب دارد، و آن هم سپردن کشور به دست ارتش و فرار است؛ درست همان کاری که ملک فاروق کرد، مینویسد: عربستان درهای خود را بر روی مبارک نبسته است و او که پایش لبِ گور است ای کاش در این هفتههای آخر عمر کمی صداقت داشت و میتوانست حقیقت و واقعیت حکومتش را ببیند که چگونه مردم مصر را به خاک سیاه نشاند.