سرویس سیاست خارجی «تابناک» ـ پس از آنکه اعتراضات مردمی در تونس به فرار زین العابدین بن علی منجر شد، مردم دیگر کشورهای عربی مانند اردن، یمن، الجزایر و مصر نیز اعتراضاتی را شکل دادند که در مصر شکل گستردهتری به خود گرفت و به درگیری های شدیدی منجر شد.
«تابناک» در گفتوگو با دکتر کاظم جلالی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی آخرین تحولات مصر و منطقه را مورد بررسی و واکاوی قرار داده است.
هم اکنون مصر دستخوش اعتراضات مردمی است و با وجود اینکه مبارک گفته است که در انتخابات شرکت نخواهد کرد، مردم همچنان در خیابانها حضور دارند. شما از تحولات مصر و منطقه چه ارزیابی دارید؟ما باید یک تحلیل جامع درباره تحولات منطقه داشته باشیم؛ بر اساس این تحلیل باید گفت که اولا دنیای عرب چند دهه است که از یک حقارت تاریخی رنج میبرد. عربها احساس میکنند که در چند دهه گذشته مورد تحقیر تاریخی قرار گرفتند. نکته دوم این است که با شروع انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی نظام پهلوی یک دگرگونی در دنیای عرب و کشورهای اسلامی و منطقه ایجاد شد. مطلب سوم موضوع فلسطین و نوع ارتباطات سران عرب با رژیم صهیونیستی است که باز دنیای عرب نسبت به آن احساس نامناسبی دارد و افکار عمومی جهان عرب احساس میکند که با رهبران سازشکار و هضم در ساختار نظام بین المللی عملا به سمتی رفتند که یک نوع خفت و خواری را برای دنیای عرب به همراه داشتند و لذا سران کشورهای عربی را به تعبیری مزدور آمریکا و رژیم صهیونیستی میدانند. همه اینها در کنار هم جمع شده و نهایتا یک چنین رویکردی را به وجود اورده است.
اما دنیای عرب از سالهای گذشته آماده تحول بود همه طرحهایی که بعنوان طرحهای سازش در خاورمیانه مطرح شده است عمدتا ناظر بر این بود که به نوعی بتوانند دنیای عرب و اسلام را کنترل بکنند و نگذارند که مردم یک تحول بنیادین را شکل بدهند. مثلا شما نگاه کنید یک زمانی در دولت بوش طرح خاورمیانه بزرگ مطرح شد. شالوده طرح خاورمیانه بزرگ این بود که آمریکاییها احساس میکردند در سیاست خارجی ایشان یک تناقضی وجود دارد البته تناقضهای زیادی وجود دارد اما یک تناقض برجسته در این منطقه وجود دارد و آن این است که علی رغم اینکه آمریکاییها از ارزشهایی مانند مردمسالاری و دموکراسی دفاع میکنند اما در خاورمیانه از کشورهای مستبد و دیکتاتور حمایت میکنند.
لذا در طرح خاورمیانه بزرگ دنیای غرب قصد داشت یک دموکراسی هدایت شده را شکل بدهد تا هم دیکتاتورها را کنار بزنند تا حرکتهای بالقوه مردمی را خنثی کنند و هم آن تناقض در سیاست خارجی خود ایشان را در ارتباط با منطقه برطرف بکنند. پس نشان میدهد فشارها در منطقه بسیار زیاد بود، به ویژه با پیروزی حزب الله لبنان و اخراج اسرائیلیها از لبنان و پیروزی دوباره ایشان در جنگ 33 روزه و پیروزی حماس در جنگ 22 روزه یک فضای ملتهبی را در افکار عمومی دنیای عرب در چند سال گذشته رقم زد و اینها آماده یک حرکت بودند. نیازمند یک کبریت بود که آتش زده شود. این جرقه از در تونس با آن خودسوزی شهروند تونسی و حرکت مردم تونس زده شد.
با این حساب باید گفت که در حوادث اخیر توطئه غربی برای تغییر ژئوپلتیک منطقه وجود دارد؟نه این کاملا کار مردمی است و اینکه دنیای غرب آماده باشد از آن حرفهای توهم توطئهای است. البته غربیها همیشه تلاش میکنند سوار بر موج شوند. همین الان در مصر به این جمعبندی میرسند که عبور از مبارک بدون ایجاد تغییر بنیادین صورت بگیرد. به این معنی که فرد دیگری روی کار نیاید و جانشین مبارک از نزدیکان وی یا هماهنگ با غرب باشد. شما اگر به انقلاب اسلامی ایران هم نگاه کنید همین کار را کردند تا زمان زیادی با انقلاب اسلامی ایران تقابل کردند اما وقتی صدای مردم فراگیر شد در کنفرانس گودالوپ جمع شدند و در آنجا قرار گذاشتند که بر این موج سوار بشوند. الان هم این خوف وجود دارد که از این به بعد اعتراضات مصر از سوی غرب هدایت شود. یعنی تا این مرحله اعتراضات خود جوش مردمی در جریان بوده ولی این احتمال و نگرانی وجود دارد که از این مرحله به بعد غربیها سورا بر این موج بشوند و موج را به سمت و سوی مورد نظر خودایشان سوق بدهند.
برخی از جریانهای اسلامی مانند اخوان المسلمین در کشورهایی مانند مصر و رادن دارای قدمت و ریشه هستند از همین رو برخی رسانهها ی غربی از روی کار آمدن احتمالی اسلامگراها در مصر اظهار نگرانی کردند. احتمال روی کار آمدن اسلامگراها را در مصر چقدر جدی میبینید؟احتمالش بسیار زیاد است. به این دلیل که من این را به سه دوره تقسیم میکنم. یک دورهای که الان در ان قرار داریم و اینکه مردم برای ایجاد تحول بنیادین به وسط میدان امدند. دوره دوم دوران گذار است که غرب تلاش میکند در این دوران بر موج انفجاری ایجاد شده در منطقه مسلط شود. البته این مقطع بسیار حساس است و باید ببینیم چگونه سپری میشود. اما بنظرم در این دوره ولو اینکه غرب بتواند بر اوضاع یک تسلط نسبی پیدا کند ولی این تسلط دراز مدت نخواهد بود چون مطالبات مردم بسیار بالاست و دنیای غرب میخواهد آن مطالبات را در تغییر مهرهها محدود کند. اما به نظر میرسد با تغییر مهرهها این مطالبات مهار شدنی نیست و این حرکت مردمی به سمت یک تحول بنیادین حرکت میکند و در این میان اسلام خواهی شعاربسیار اصلی است که از سوی مردم مطرح میشود.
اگر بپذیریم که غرب نیز با تغییر مبارک موافق است پس شما معتقدید مبارک سقوط میکند. بعد از مبارک اوضاع چطور میشود؟بله مبارک سقوط میکند. الان هم نگاه غرب به سوی البرادعی است شاید هم یک چهره دیگری که نزدیک به غرب است مطرح شود. یعنی عملا غرب میخواهد با تغییر مهرهها موضوع را مهار کند. اما به نظر میرسد که موج مطالبات مردمی فراتر از تغییر مهرههاست. تغییر مهرهها شاید یک ایستگاه باشد اما یک منزلگاه نیست.
ارزیابی شما از سیاست خارجی آمریکا در مورد قضایای اخیر چیست؟سیاست خارجی آمریکا تا مدتی حمایت از مبارک بود و نمیخواست به تغییر متحدانش منجر شود چراکه الان وضعیت منطقه مثل بازی دومینو شده است به این معنا که یک مهره که به زمین میخورد علاوه بر اینکه خودش به زمین میافتد مهره دیگر را هم به زمین میزند لذا غربیها تلاش میکنند تا در این بازی دومینو مهرهای جایگزین برای افرادی که زمین میخورند داشته باشند. هدف امریکا در شرایط فعلی حرکت به سمت دموکراسی هدایت شده است. دموکراسی که منافع دنیای غرب را مورد لطمه جدی قرار ندهد اما در عین یک تغییر مهرهای صورت بگیرد و ضمنا یک مقدار اصلاحاتی هم در عرصههای حکومت داری ایجاد شود.
آمریکا باید صدای مردم را بشنود و اجازه بدهد که انچه مطلوب و مراد مردم است محقق شود. البته آمریکاییها این اجازه را نخواهند داد به این دلیل که تا قبل از انقلاب اسلامی ایران همه تحولاتی که در خاورمیانه خصوصا دنیای عرب اتفاق میافتاد حول دو محور بود. ناسیونالیسم عربی و سوسیالیسم. شما اگر به احزابی که در این دوران شکل گرفتند مثل حزب بعث و احزاب دیگر نگاه کنید میبینید که در مرامنامه ایشان میگویند که ما ناسیونالیسم عربی و سوسیالیسم را قبول داریم. انقلاب اسلامی همه ان ایسمها را دور زد و نشان داد که راه رهایی رفتن بر زیر پرچم آن ایسمها نیست و تنها راه رهایی گرایش به اسلام اصیل است و شما میبینید که این گرایش در افکار عمومی دنیای عرب و خاورمیانه بسیار تقویت شده است. این گرایش کاملا ضد منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی است لذا آنها اجازه نمیدهند این گرایش حاکمیت پیدا کند. البته این به معنای آن نیست که این اتفاق نیفتد. کمااینکه انها دوست نداشتند که در همین حد هم تحول و تغییرات صورت بگیرد اما علی رغم اراده انها خداوند خواست و این محقق شد. بنظر شد که آمریکایی هنوز صدای مردم منطقه را نشنیده میگیرند. به همین دلیل آمریکا و اسرائیل هنوز تلاش میکند که تغییرات صرفا در حد تغییر مهرهها باقی بماند.
با توجه به اینکه این اعتراضات فاقد ایدئولوژی و رهبری مشخصی است میتوان گفت که این اعتراضات بیشتر جنبه سلبی دارد و فاقد جنبه ایجابی است؟به نظر من دنیای عرب امروز به دنبال جبران تحقیر تاریخی خود است و میخواهد صدای خود را بلند فریاد بزند. مطلب دیگر نارضایتی از وضعیت خاورمیانه و همچنین اعتراض به دیکتاتوری همه مطرح است. به نظر من در بحث رهبری نباید الان زیاد نگران بود. به دلیل اینکه رویکرد کلی مردم میتواند به سمتی حرکت کند که به نهاد سازی منجر شده و رهبری واحد از دل این نهادها بیرون بیاید.
اصولا این اعتراضات را میتوان انقلاب خواند؟در انقلاب ما میگوییم که معترضین دنبال تغییرات بنیادین هستند. تا الان به لحاظ رویکرد دنبال تغییرات بنیادین هستند؛ اگر موفق بشوند، انقلاب میشود. اگر موفق نشود، میشود قیام. اگر یک رفرم صورت بگیرد، میشود جنبش.
اما برای مثال در مصر ایدئولوژی و رهبر نداریم؟در بحث رهبر تا حدودی میتوان گفت این اتفاقات تا حدودی با تعارف انقلاب تطبیق ندارد ولی در بقیه مسائل مصداق انقلاب است. مردم پیام روشنی دارند. ایدئولوژی اسلامگرایی است. جماعتی که الان حرکت میکنند اسلامگراها هستند. مردم هم شعارهایی در این راستا میدهند.
موضع دولت ایران در این مورد چه باید باشد؟جمهوری اسلامی ایران باید از این تحولات استقبال جدی بکند همچنان که حمایت میکنیم. چنین تحولات به نفع انقلاب اسلامی و اهدافها و آرمانهای ملت ایران است و تحولاتی است که سالیانی است که ما منتظر آن بودیم و تصور میکردیم این تحولات دیر یا زود رخ میدهد چون نوع رویکرد دنیای غرب ملل مسلمان را به انفجار میرساند.
گفتوگو از: سهیلا طایی