تهران امروز: اين معماي پليسي با پيدا شدن جسد كارگري جوان در يك كارگاه تراشكاري در خيابان توحيد فلكه چهارم تهرانپارس كليد خورد.
صبح 5 بهمن ماه ماموران كلانتري 126 با اطلاع از اين موضوع به مكان مورد نظر آمده و با بدن خونين مجيد كارگر 23 ساله اين كارگاه روبهرو شدند كه بيجان روي كف اتاق خواب افتاده بود.
با حضور شاهنگيان بازپرس كشيك قتل و كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي بررسيها آغاز شده و مشخص شد مقتول بر اثر وارد شدن ضربات متعدد چاقو به بدن خود كشته شده است.
ادامه تحقيقات به كارآگاهان اداره دهم سپرده و آنها با بررسي صحنه با وجود به هم ريختگي فراوان اسباب و وسايل اتاق احتمال دادند كه قاتل يا قاتلان با انگيزه سرقت دست به اين جنايت زده و پس از آن اثاثيه را به منظور پيدا كردن اشياي گرانقيمت به هم ريخته اند.
كارآگاهان سپس به سراغ همكاران مقتول رفته و از آنها درباره دوستان يا دشمنان احتمالي وي سوال كردند: « اطلاعي از اينكه چه كساني با مجيد مشكل داشتند نداشتيم ولي وي دو دوست به نام علي و حسن داشت كه در تهران كار ميكردند و چون جايي براي خواب نداشتند شبها پيش وي ميآمدند و در اتاقش استراحت ميكردند. آنها پيش از اين مدام به كارگاه زنگ ميزدند و سراغ مجيد را ميگرفتند اما از روز به قتل رسيدن مقتول ديگر نه تماسي با كارگاه گرفتهاند و نه رفت وآمدي به اينجا داشتهاند.»
همكاران مقتول در ادامه به پس انداز قابل توجه مجيد اشاره كرده و افزودند: « مجيد آدم زحمتكش و اهل صرفه جويي بود. او مقدار زيادي از پول خود را پس انداز كرده و در كارگاه نگه ميداشت. علاوه بر آن تعداد فراواني سكه طلا هم از بازار خريده و در گوشهاي ذخيره كرده بود چون حدس ميزد سكه گران شده و به مبلغ آن افزوده شود.»
با اين اطلاعات كارآگاهان شروع به جست و جوي دقيقتر محل سكونت مقتول كرده ولي در اين بازرسيها نه پولي كشف شد و نه طلايي به چشم خورد، به همين خاطر تئوري قتل با انگيزه سرقت پررنگ تر شد.
بلافاصله حكم جلب دو مظنون پرونده علي. ق 19 ساله و حسن. ب 35 ساله صادر و به اداره دهم پليس آگاهي منتقل شدند.
هر چند اين دو نفر در ابتدا منكر هر گونه نقش داشتن در اين جنايت شدند و مدعي شدند شب به قتل رسيدن مجيد به خاطر كاري كه برايشان پيش آمده بود به كارگاه وي نرفتهاند اما ادامه تحقيقات اين راز را برملا كرد كه مظنونان مقداري طلا و جواهرات را نزد يكي از دوستان خود به نام حميد به امانت گذاشتهاند: « 5 بهمن ماه بود كه علي و حسن به در منزل ما آمدند و يك كيسه حاوي مقداري سكه طلا و جواهرات به من دادند و خواستند تا چند روز آن را پيش خودم نگه دارند.»
ماموران پس از آنكه با بررسي محتويات كيسه دريافتند اين جواهرات متعلق به مجيد است به بازجويي ادامه داده و سرانجام دو متهم كه موضوع را غير قابل انكار ميديدند لب به اعتراف باز كرده و پرده از چگونگي قتل برداشتند: « يك سالي بود كه شبها به اتاق مجيد ميرفتيم و پيش وي ميمانديم. مجيد مدام سفره دلش را پيش ما باز ميكرد و از پس انداز كردن مقدار زيادي پول و جواهرات صحبت ميكرد. او هر بار اين طلا و پولها را به ما نشان داده و با شوق و علاقه ميگفت كه به زودي اين اموال قابل توجه را براي خانواده خود در شهرستان ميفرستد. ما كه پس از مدتها كار در تهران پول زيادي عايدمان نشده بود تصميم به مهاجرت به خارج و كار كردن در كشوري ديگر گرفتيم. براي همين نقشه قتل مجيد را كشيديم تا پس از كشتن وي طلا و جواهراتش را فروخته و با پول آن موفق به مهاجرت بشويم.
شب حادثه طبق نقشه براي شبنشيني پيش وي رفته و پس از خوردن شام و مشاهده فيلم، وقتي از به خواب رفتن وي مطمئن شديم با يك چاقو و چكش به جانش افتاده و با وارد كردن ضربات متعدد او را كشتيم. قصد داشتيم قبل از دستگير شدن توسط پليس از مرزها خارج شويم كه موفق به اين كار نشده و توسط پليس دستگير شديم.