سایه شوم شبح بدبختی

من می‌خواهم به خانه پدرم برگردم اما برادر محمود و پدرش اصرار دارند که بچه‌ام را به آن‌ها بدهم و می‌گویند اجازه نمی‌دهیم یادگار پسرمان را از ما جدا کنی. من در برابر این خواسته پدر شوهرم مقاومت کردم و با اختلافاتی که بین ما به وجود آمد برادر شوهرم مرا تهدید به قتل کرده است.
کد خبر: ۱۴۶۶۲۴
|
۱۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۳ 07 February 2011
|
6366 بازدید
خراسان: برادر شوهرم به مواد مخدر اعتیاد داشت و شریک زندگی‌ام را نیز به لجنزاری که در آن گرفتار بود کشاند. با توجه به اینکه در دوران عقد بودیم به محمود گفتم قصد دارم طلاق بگیرم و با این تهدید او تعهد داد که اعتیادش را ترک کند.

نامزدم مدتی تحت نظر یکی از پزشکان متخصص قرار گرفت و موفق شد خودش را پاک کند.

زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری شهید هاشمی‌نژاد مشهد افزود: پس از آنکه مطمئن شدم محمود اعتیادش را ترک کرده است زندگی مشترک خود را آغاز کردیم و همسرم اصرار داشت هرچه زود‌تر بچه دار شویم. اما افسوس که برادرش مثل شبح بدبختی، شوهرم را سایه به سایه تعقیب می‌کرد و دوباره او را به دام موادمخدر انداخت.

من که باردار شده بودم در شرایط بسیار بدی قرار داشتم و مجبور بودم که بسوزم و بسازم. متاسفانه بعد از تولد فرزندم، شوهرم به دلیل اینکه قیافه‌اش خراب شده بود کارش را از دست داد و ما به ناچار برای گذران زندگیمان دست به دامان پدر شوهرم شدیم.

زن جوان افزود: پدر محمود که وضع مالی خوبی دارد خرجیمان را می‌داد ولی او خیلی نگران آینده من و دخترم بود و در هر فرصتی که به دستش می‌آمد محمود را صدا می‌زد و سعی می‌کرد با گریه و التماس او را راضی کند که به احترام دخترمان، اعتیادش را کنار بگذارد. اما شوهرم حسابی گرفتار شده بود و روز به روز حالش بد‌تر می‌شد. او هر وقت برای تهیه موادمخدر به پول نیاز پیدا می‌کرد کنترل خودش را از دست می‌داد و خانه را به هم می‌ریخت.

یک روز محمود داد و فریاد راه انداخته بود که مادرش سررسید و آن‌ها باهم درگیر شدند. شوهرم که کنترل خودش را از دست داده بود با چاقو ضربه‌ای به مادرش زد و فرار کرد. ما مادر شوهرم را بلافاصله به بیمارستان رساندیم اما به دلیل خونریزی زیاد او جان خودش را از دست داد.

محمود از آن موقع به بعد متواری شد و ما هیچ خبری از او نداشتیم تا اینکه پس از برگزاری مراسم سالگرد فوت مادرش، جسد او را در حالی که پس از تزریق موادمخدر جان باخته بود داخل مخروبه‌ای در حاشیه شهر مشهد کشف کردند.

من می‌خواهم به خانه پدرم برگردم اما برادر محمود و پدرش اصرار دارند که بچه‌ام را به آن‌ها بدهم و می‌گویند اجازه نمی‌دهیم یادگار پسرمان را از ما جدا کنی. من در برابر این خواسته پدر شوهرم مقاومت کردم و با اختلافاتی که بین ما به وجود آمد برادر شوهرم مرا تهدید به قتل کرده است.

زن جوان در پایان گفت: آتش اعتیاد به موادمخدر خانه و کاشانه‌ام را ویران کرده است و امیدوارم هیچ کس به این بلای خانمانسوز گرفتار نشود!
اشتراک گذاری
تور تابستان ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# دولت چهاردهم # اسماعیل هنیه # مسعود پزشکیان
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
پاسخ های رئیس جمهور پزشکیان در اولین نشست خبری را چطور ارزیابی می کنید؟