تهران امروز: رازگشايي از دعواي خونين دو زن آغاز شد. خانمي با حضور در دادسراي يافتآباد گفت: مدتي قبل با پسرخاله خود نامزد كرده و قرار شد بهزودي عقد و عروسي كنيم.
از چند روز پس از مراسم نامزدي خانمي مرتب از تلفنهاي عمومي با من تماس گرفته وبدون معرفي كردن خود شروع به فحاشي و ناسزا گفتن به من ميكرد.
من هر چه فكر كردم كه اين زن چه كسي ميتواند باشد چيزي به ذهنم نرسيد. چند بار هم از وي خواستم ديگر به من زنگ نزند و با اين لحن زشت با من صحبت نكند اما بيفايده بود و فرد ناشناس به تماسهاي خود ادامه داد.
امروز خانه مادرشوهرم (خاله ام) بودم كه يكمرتبه زنگ موبايلم به صدا درآمد. همان زن بددهن بود كه اين بار از من خواست لب پنجره آمده و چهره او را ببينم.
از كنار پنجره خانمي با عينك آفتابي را ديدم كه به عنوان راننده داخل يك پرايد نشسته و زني ديگر هم كنار او بود. فرد تماس گيرنده خود را همان زني كه كنار راننده نشسته بود معرفي كرد و از من خواست پايين بروم. من هم چوبي برداشته و از خانه خارج شدم. بين من و او درگيري پيش آمد و من با چوب توي فرق سر او زدم و او هم با چاقويي كه در دست داشت ضربهاي به سر من زد كه 10 بخيه به همراه داشت.
حالامن آمده ام تا از اين خانم ناشناس شكايت كنم ضمن اينكه به يكي از آشنايان خود در اين ماجرا مشكوك هستم.
به دستور بازپرس اين پرونده جهت تحقيقات بيشتر به كارآگاهان پليس آگاهي سپرده شد تا از آن رازگشايي و با متخلفان برخورد قانوني شود.