كتاب براي گل نرگس مجموعهاي از خاطرات آزاده محمود حمزه از 10 سال اسارت وي در اردوگاههاي رژيم بعث ميباشد.
به گزارش «تابناک»، نگارنده اين كتاب گرچه در 20 سالگي به اسارت دشمن بعثي درآمد اما در طي اين دههي اسارت خود، به تعلم و تعليم قرآن، زبان عربي، انگليسي و آلماني و همچنين آموزشهاي رزمي پرداخت.
محمود حمزه با شروع اولين درگيريها در غرب كشور به صورت داوطلبانه به سپاه پاسداران قصر شيرين اعزام گرديد. و در همان اوايل جنگ پس از 19 روز مأموريت در جبهههاي غرب به همراه همرزمان خود محاصره شده و پس از دو روز مقاومت در مهر ماه 1359 به اسارت دشمن بعثي درآمد.
عنوان براي گل نرگس اين كتاب ماجراي برگزاري جشن به مناسبت نيمه شعبان در اردوگاه و سرودخواني جمعي از اسرا و برهم زدن جشن توسط نگهبانان عراقي و شكنجه تمامي اسرا اما همچنان ادامه يافتن جشن و سرودخواني تا نيمههاي آن شب..
كتاب بوي گل نرگس در 11 فصل و با ترتيب سالهاي دوران اسارت در اردوگاه رماديه نگاشته شده است.
فصل اول، سال 1359 در اين فصل شروع پاسداري محمود حمزه در جبهه غرب كشور و سپس ماجراي اسير شدن و آغاز اسارت و انتقال وي به بعقوبه، شهر بغداد و بعدتر اردوگاه رماديه و ماجراهاي اتفاق افتاده در سال 1359 را آورده است. از عناوين اين فصل ميتوان به«فالگوش، اولين نامه، نان و دندان، چرا شكست نميخوريد، زنهاي صليبي و...» اشاره كرد.
فصل دوم، سال 1360 در اين فصل محمود حمزه خاطراتي از اولين نوروز در اسارت، دور از خانواده، در يك اتاق دربسته، نه سفرهي هفتسيني چيده شده بود و نه پدر بود كه عيدي بدهد. نه ديد و بازديد و نه ... را بيان ميكند. در اين فصل عناويني همچون «ما و بيگاري؟، سالروز اسارت، چاقو، پنكه سقفي، اطلاعرساني، فرار نافرجام و براي گل نرگس» را آورده است.
فصل سوم سال 1361، در اين فصل نيز عناويني چون «اعتصاب غذا، ضربههاي آبدار، نامههار رمزدار، حكم اكسيژن، فرار نافرجام، شهادت در غربت، گِريدر و...» آمده است.
فصل چهارم سال 1362، عناوين «جاسوسي ممنوع!، لباس ورزشي، كوري دشمن، حبانهي خالي، هنر در غربت و واكسن ضدعزاداري و ..» در اين فصل به چشم ميخورد.
فصل پنجم سال 1363، عناوين اين فصل شامل «تماشاي اجباري، عصاي فلزي، اعلان خطر» ميباشد.
فصل ششم سال 1364، در اين فصل از كتاب بوي گل نرگس خاطراتي با عناوين «كي اذان ميگفت؟، توفيق اجباري،از ما كينه داشتند، تقاص، گوشش را بريدند، حس نوشتن، قاشق دندانپزشكي و كيك مناسبتها» آمده است.
فصل هفتم سال 1365، عناوين «درست وقت اذان، آنها جرأت نداشتند، رؤيا» بيان شده است.
فصل هشتم سال 1366، عناوين «چقدر سواد داري؟، پناهنده و جشن دهه فجر و ...» از جمله خاطرات اين فصل از كتاب براي گل نرگس ميباشد.
فصل نهم سال 1367، عناوين «تلخ، باران كه ميآمد، ساعت ديواري، تأثير دعا، ابتكار و ..» آمده است.
فصل دهم سال 1368، عناوين اين فصل شامل«پس از هفت سال، اشك تمساح، كيسه بوكس، قضاوت عجولانه و...» ميباشد.
فصل يازدهم سال 1369، كه فصل آخر اين كتاب ميباشد ماجراي چگونگي آزادي و تبادل اسرا و نويسنده مي باشد و شامل عناوين «اسمم را اشتباهي نوشت، تصاوير و نامه» از دوران اسارت نويسنده كتاب براي گل نرگس ميباشد.
در بخشي از اين كتاب با عنوان «زنداني جنگي» چنين ميخوانيم:يك دست لباس بيشتر نداشتيم كه تنمان بود.بايد همان را توي حمام ميشستيم و خشك شده و نشده ميپوشيديم.چهار ماه كه گذشت نزديك آمدن نمايندگان صليب سرخ،تعدادي از اسرا را به موصل انتقال دادند و تعداد ما را در هر اتاق كم كردند. به هر نفر سه تخته پتو دادند؛ يك كيسهي لباس؛ يك جفت دمپايي؛ يك دست لباس زير؛ يك دست لباس مخصوص اسرا كه تا چهار سال سبز ارتشي بود و بعد رنگ زردش را دادند.
سمت چپ سينه و پشتش به انگليسي نوشته شده بود (PW) كه مخفف Prisoner of War بود. يعني «زنداني جنگي»
كتاب براي گل نرگس در سال 1389 در 195 صفحه توسط انتشارات پيام آزادگان منتشر شده است.