كتاب «ابر فياض» خاطرات دلنشين و معنوي پيرامون سيد آزادگان مرحوم ابوترابي نوشته آزاده علي عليدوست قزويني ميباشد.
به گزارش «تابناک»، در اين كتاب نگارنده مجموعه خاطرات خود را، از دوران هم اردوگاهي با حجت الاسلام والمسلمين سيد علي اكبر ابوترابي، بيان داشته است.
در مقدمه اين كتاب در رابطه با شخصيت والاي اين آزادمرد چنين آمده است:سيد علي اكبر ابوترابي از جمله افرادي بود كه رابطه بين خود و خدايش را اصلاح كرده بود و جز خدا چيز ديگري را در زندگي و عمر پربركت خويش نميديد؛ به هر چيز و هر كس از زاويهي بندگي خدا نگاه ميكرد و همه را براي خدا ميخواست و براي خود هيچ.
اين كتاب در 5 فصل تنظيم شده است:در فصل اول كتاب ابرفياض بخشهايي همچون معرفي خانواده حاج آقا و مختصري از دوران رشد ايشان و سپس به فعاليتهاي سياسي مرحوم حاج آقا ابوترابي و آشنايي ايشان با شهيد چمران پرداخته است.
در فصل دوم اين كتاب شروع اسارت ايشان و حضور در ميان اسيران در اردوگاه موصل آورده شده است.
در فصل سوم تا فصل پنجم اين كتاب به بيان خاطراتي از اسارت سيد آزادگان با عناوين متنوع و بخشبندي مشخص پرداخته شده است.
از جمله عناوين اين فصول ميتوان به عناوين زير اشاره كرد:«نفس سيد، قلب مرده را زنده ميكند، تقاضاي فرمانده عراقي، تقاضايي از صليب سرخ، ماجراي اسارت در موصل 2، سيد پيرمرد لرستاني را دگرگون كرد، عدم پذيرش شيخ علي تهراني( منافق پناهنده به عراق) ، عيد نوروز، ماههاي محرم و صفر، ورزش و طلبههاي اردوگاه و ....
در فصل پنجم كتاب ، خاطراتي از آزادي ايشان، حج در سال هفتاد، كانديدا شدن در مجلس چهارم، و خاطرات خواندني ديگري آمده است.
سيد آزادگان، عالم مجاهد و عارف سالكي بود كه قدرت جاذبهي بالايي داشت. او با رفتار متواضعانه، خلوص و صفاي باطن خود به همه درس كرامت و انسانيت ميآموخت. مسلمان و مسيحي، شيعه و سني، ايراني و خارجي عظمت روح و نگاه انساندوستانه ابوترابي را تحسين كردند. ويژگيهاي بارز معنوي، ارتباط بيتكلف، صداقت، شوق خدمت بيمنت به ديگران، بيتوجهي به چرب و شيرين دنيا و صبر مثالزدنياش از او انسان وارستهاي به نمايش ميگذاشت كه هر كس در برخورد با او مجذوبش ميشد و به عظمت شخصيتش اعتراف ميكرد.
در بخشي از اين كتاب با عنوان «برادران اهل سنت» چنين ميخوانيم:«اكثر قريب به اتفاق؛ يعني حدود 98 درصد افراد اردوگاه شيعه و شايد 2 درصد از برادران، اهل سنت بودند ولي سيد گفت: همين چند نفري كه در جمع ما هستند، ميهمان ما حساب ميشوند. شما در خانه خود با ميهمان چگونه رفتار ميكنيد، با اين برادران نيز بايد همانگونه رفتار كنيد و اصرار بسيار داشت كه مبادا مسائلي كه باعث رنجش خاطر اين آقايان شود مطرح كنيد. او ميگفت: شما حتي در جمعهاي خصوصي خودتان نيز بعضي از مسائل را مطرح نكنيد. خود در مناسبتهاي مختلف به سراغ آقايان ميرفت و آنها را در برنامهها شركت ميداد و گاهي با آنها تيم فوتبال تشكيل ميداد. دست در دستشان ميانداخت و در حضور همه با آنها قدم ميزد و ميگفت و ميخنديد...»
كتاب ابر فيّاض نوشته علي عليدوست قزويني در سال 1385 به چاپ رسيد و سپس اين اثر در سال 1389 در 213 صفحه توسط انتشارات پيام آزادگان تجديد چاپ شده است.