رویدادهای مهم و اثرگذار روزهای اخیر در منطقه خاورمیانه و کشورهای عربی، اتاق فکر غرب به رهبری آمریکا و اسراییل را عملا با تناقضی شدید در باب تصمیم گیری و اجرای سناریوهای خود روبه رو ساخته است.
به گزارش «تابناک»، از آنجا که هدف نهایی غرب برای به دست آوردن بیشترین منافع خود در منطقه استراتژیک خاورمیانه، در عین ارایه چهره ای دمکراتیک از خود در میان جوامع، قاعدتا قابلیت پیروی از یک نسخه پیچیده شده واحد را ندارد، بنابراین، با توجه به شرایط جدید پیش آمده در منطقه، آنها را دچار یک سردرگمی و تناقض گفتاری و رفتاری کرده است.
در واقع، چون آمریکا تاکنون با هدف در انزوا گذاردن جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان و جلوگیری از صدور روح انقلابی مبتنی بر بیداری اسلامی، تلاش داشت با حمایت از حکام دست نشانده کشورهای اسلامی، ایران را به عنوان بزرگترین خطر برای ثبات منطقه معرفی و در نقشه طراحی شده خاورمیانه جدید، کفه معادلات را به سود خود سنگینتر کند، در مدت حیات جمهوری اسلامی، همواره با ترفندهای گوناگون، نظام حاکم بر ایران را ضد مردمی، جنگ افروز، مرتجع، استبدادی و ضد حقوق بشر معرفی کرد و این در حالی است که امروز و با توجه به گسترش بیداری اسلامی در کشورهای منطقه، چون دست خود را برای همگان رو شده می بیند، نمی داند که چگونه ادعای خود، مبنی بر ضد دمکراسی بودن ایران را در کنار حمایت های گسترده خود از نظام های دیکتاتوری منطقه توجیه کند!
از سویی، به درستی روح اسلام خواهی و استبدادستیزی ملت های به ستوه آمده از دیکتاتوری های ضد اسلامی دست نشانده در منطقه و اثرپذیری آن از انقلاب اسلامی ایران را درک کرده و از سوی دیگر، وا دادن در مقابل آن را به معنای پایان یافتن رویای خاورمیانه جدید می داند.
بنا بر این گزارش، دغدغه حفظ منافع استکباری در منطقه، آمریکا را فعلا به این نتیجه رسانده است که با کمک جوسازی رسانه ای، هر چند در ظاهر خود را حامی مردم نشان داده و بر ترک قدرت امثال مبارک اصرار ورزد، در پشت پرده با سوار شدن بر موج جدید ایجاد شده، منویات و اهداف خود را پیاده کرده و از الگوگیری مردم از انقلاب اسلامی ایران جلوگیری کند.
در راستای این اهداف، اتاق فکر غرب به رهبری آمریکا و صهیونیست ها و عوامل وطنی آنان در تلاشند تا سه ضلعی همسان انگاری، تقابل سازی و امید بخشی را در درون کشور اجرا کرده و همان گونه که فرصت به دست آمده از یک نمایش بی نظیر مردم سالاری را در سال گذشته سوزاندند، فرصت تاریخی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان نماد یک حکومت مترقی در ایفای نقش مناسب خود در تحولات منطقه بسوزانند.
بنابراین، عوامل داخلی غرب به رهبری آمریکا در تلاشند تا در این رویارویی جدید:الف) با القای همگونی جنس انقلاب مردم منطقه و به ویژه مردم مصر با رخدادهای سال گذشته در ایران؛1 ـ اثرگذاری روح بیداری اسلامی انقلاب مردم ایران در سال 57 را بر تحولات منطقه در حد صفر تقلیل داده و خاستگاه این تحولات را معیشتی و اقتصادی تعبیر کند.
2 ـ بر رفتار متناقض غرب در برابر رخدادهای سال 88 ایران و حمایت آنان از حکام دیکتاتور منطقه سرپوش گذاشته و از این رهگذر، از الگوگیری انقلابیون منطقه از انقلاب اسلامی ایران جلوگیری کنند.
3 ـ با مشغول کردن نظام در درون و القای وجود دیکتاتوری در ایران، آتش فتنه سال گذشته را شعله ور کرده و از اثرگذاری ایران در مسائل منطقه بکاهند.
ب) با شبهه افکنی در اصول ساختار مترقی جمهوری اسلامی و القای تقابل میان جمهوریت و اسلامیت نظام؛1 ـ ملت انقلابی و آزادیخواه منطقه را از الگوگیری از انقلاب اسلامی ترسانده و با ایجاد تصویری مخدوش از وضعیت جمهوری اسلامی، آنها را به سمت ایجاد نظام های سکولار تشویق کنند.
2 ـ از این رهگذر، غرب را در رویارویی با تشکیل یک خاورمیانه اسلامی و ضد غرب یاری رسانده و از بروز چنین رخدادهایی با محوریت ایران جلوگیری کنند.
پ) با امیدبخشی به افراد و جریانات داخلی همسو؛1 ـ سرمایه اجتماعی از دست رفته در درون را بازیابی کنند.
2 ـ با اطمینان از اینکه در صورت بروز هر اتفاقی، سرانجام نظام با عوامل آشوبگر برخورد خواهد کرد، خوراک رسانه ای مورد نیاز رسانه های معاند را برای تداوم شانتاژ علیه جمهوری اسلامی فراهم کرده و حقیقت، حمایت همه جانبه مردم و نظام را از حرکت ملت های آزادیخواه منطقه، وارونه جلوه کنند.
با توجه به آنچه گفته شد و با توجه به این نکته که در حیات جمهوری اسلامی در ایران، عوامل داخلی دشمن، همواره رفتاری ریاکارانه برای فریب مردم داشته اند، رفتارشناسی اعتقادی آنان برای شناخت بهتر از سوی افکار عمومی به نظر ضروری می رسد؛ بنابراین، اشاره ای کوتاه می کنیم به گفتار و اندیشه زلال معمار کبیر انقلاب در بازشناسی قلوب مومن از قلوب مریض و منافق:
حدیث سی ام از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) درباره اقسام قلب، حیله های شیطان و فرق بین قلب مؤمن و قلب منافق است.
آن راحل عظیم الشأن مبحث را با روایتی از امام باقر(ع) آغاز می كند كه حضرت فرمود: همانا دل ها بر چهار قسم است؛ قلبی كه در آن دورویی (نفاق) و ایمان است؛ قلبی كه وارونه است؛ قلبی كه بر آن مُهر خورده و تاریك است و دلی كه نورانی و صاف است.
راوی می گوید: از حضرت پرسیدم: منظور از «ازهر» [كه درباره قلب مؤمن فرمودید] چیست، حضرت فرمود: منظور قلبی است كه در آن چراغی منور [از ایمان] قرار دارد. قلب تاریك، قلب منافق است، قلب نورانی قلب مؤمن است كه اگر [چیزی] به او عطا شود، شكر گوید و اگر [به رنجی] مبتلا شود، صبر کند و قلب وارونه قلب مشرك است.
سپس حضرت آیه «افمن یمشی …» را تلاوت فرمود [آیا كسی كه راه می رود، در حالی كه به رو افتاده، راه هدایت را بهتر یافته است، یا كسی كه بر طریق استوار راه برود؟] و اما قلبی كه در آن ایمان و نفاق است، پس طایفه ای در طایف بودند كه چنین بودند، پس اگر مرگ آنها برسد، در حالی كه بر حال نفاق هستند، هلاك خواهند بود و اگر در حال ایمان بمیرند، رستگار خواهند شد.
فرق قلب مؤمن و قلب منافققلب مؤمن از فطرت اصلی خارج نشده و هر چه از حقایق ایمانی و معارف الهی به او القا شود، خواهد پذیرفت؛ بنابراین، در روایت آمده است كه قلب مؤمن مفتوح است، اما قلب منافق چون با تیرگی های مخالف فطرت آغشته شده است (مانند حب نفس، تعصبات جاهلی و اخلاق ناپسند) بسته است و حرف حق و حقیقت را پذیرا نیست و صفحه آن همچون صفحه ای سیاه وتاریك است كه نقشی نمی پذیرد. قلب مشرك و منافق واژگون و بسته است؛ اما تفاوت بین قلب مشرك و منافق این است كه قلب مشرك به دلیل این كه متوجه معبود غیر حقیقی است، دو ویژگی دارد: خضوع صادقانه در برابر غیر خدا و ویژگی دیگر نقص و كدورت به خاطر این خضوع؛ بنابراین، قلب مشرك واژگونه است.
اما منافق گاه مشرك است؛ برای همین، در این هنگام قلب او مثل قلب مشرك، «واژگونه» است و گاه مطالب حق را می شنود و می فهمد، ولی به دلیل ظلمت و تیرگی قلبش آن را نمی پذیرد؛ بنابراین، در این اوقات، قلب او «مسدود» است. پس قلب منافق هم واژگونه است و هم مسدود.
همچنین حدیثی كه در آغاز نوشتار آمد، دو صفت برای مؤمنان عنوان كرد: شكر در عطاها و صبر در هنگام سختی ها. این دو ویژگی به دلیل اهمیتی كه دارند در حدیث عنوان شده اند و این دو صفت، سرچشمه بسیاری از كمالات فرد خواهند شد.