وطن امروز: راز خاموش مرد جنایتکار انگلیسی زمانی فاش شد که برای گرفتن بیمه عمر همسرش دست به کار شد. اکتبر سال 2010 میلادی (مهرماه سال جاری) پلیس تامبریا در شمال انگلیس در جریان مرگ مرموز زنی قرار گرفت.
بلافاصله پلیس محلی به صحنه وقوع جنایت اعزام شد و با پای گذاشتن در کنار رودخانه با جسد زنی مواجه شد که به نظر میرسید در آب غرق شده است. ماموران با دیدن این صحنه به بازجویی از همسر زن روستایی دست زدند.
ریچارد ولسون 41 ساله گفت: همسرم روسیلی 13 سال از من بزرگتر بود. شنا کردن را خیلی دوست داشت هر روز صبح به این رودخانه میآمد تا کمی شنا کند و این بار به خاطر شدت جریان آب رودخانه غرق شده است.
با ادعاهای مرد انگلیسی، ماموران دایره قتل در تجسسهای گسترده توانستند پس از گذشت ماهها پرده از راز جنایت هولناک در رودخانه بردارند. هنگامی که پسران مقتول پا به خانه پدرشان گذاشتند با نامهای مواجه شدند که در آن یک زن به پدرشان ابراز علاقه کرده بود. همین سرنخ موجب شد ماموران بتوانند ردی از قاتل زن روستایی پیدا کنند. در شاخه نخست پلیس پی به رابطه پنهانی ریچارد با زن دیگری برد که این زن به تازگی از همسرش جدا و با ریچارد آشنا شده بود.
در شاخه دیگری ماموران به بازجویی از زن 42 ساله دست زدند. وی به پلیس جنایی تامبریا گفت: 4 ماه پیش با ریچارد که همسن و سالم است آشنا شدم. او ادعا کرد که همسرش به خاطر بیماری لاعلاجی جان خود را از دست داده است. ریچارد در این مدت مدام مرا به مسافرت میبرد و در روز تولدم به نشانه محبت یک خودرو هدیه داد. اخلاق و رفتار مناسب او سبب شد به یکدیگر قول ازدواج دهیم.
با وجودی که به تازگی از همسرم جدا شدهام ولی قرار است تا هفته آینده مراسم ازدواجی در فلوریدا بگیریم تا همه دوستان و اقواممان به آنجا بیایند.
وی افزود: ریچارد مرد بسیار خوبی است و هر آنچه را میخواهم برایم تهیه میکند. هرگز در این مدت رفتار نامناسبی از وی ندیدم.
با ادعاهای زن انگلیسی، پلیس تامبریا ریچارد را احضار کرد و مورد بازجویی قرار داد. این مرد به ماموران گفت: همسرم 13 سال از من بزرگتر بود همین امر موجب اختلافات زیادی میان ما میشد. هنگامی که پسرانمان ازدواج کردند و ما تنها شدیم جر و بحثهایمان روز به روز بیشتر شد.
مرد انگلیسی در ادامه افزود: همسرم مرا نمیفهمید و ساز خود را میزد. مرا مجبور میکرد گوش به دستوراتش بدهم. با من مانند خدمتکار رفتار میکرد. همیشه احساس میکردم با مادرم زندگی میکنم. در این مدت از زندگی پرشور و نشاط خبری نبود. خسته و از همسرم متنفر شده بودم.
این مرد افزود: چند سال پیش با اصرار همسرم برای بازسازی خانه و خرید لوازم خانه از دوستانم یکصد هزار پوند قرض گرفتم. همین فشارهای خانوادگی و مالی موجب میشد تنفرم از همسرم بیشتر شود. وقتی از دوستانم شنیدم که در سانحه طبیعی اگر کسی صدمه ببیند 400 هزار پوند از بیمه به او میرسد، نقشه قتل همسرم را طراحی کردم. چندین راه را امتحان کردم ولی هر بار به بنبست رسیدم. از آنجایی که همسرم هر روز برای شنا به رودخانه میرفت به سراغش رفتم و در آب خفهاش کردم و طوری وانمود کردم که به خاطر شدید بودن جریان آب غرق شده است. میخواستم با بیمه عمر همسرم زندگی تازهای با زن مورد علاقهام شروع کنم. با اعترافات مرد جانی، دادگاه پس از بررسی، متهم را به حبس ابد محکوم کرد.